توصیه‌ رسانه‌ها، اندیشکده‌ها و تحلیلگران به مقامات کاخ سفید:

تنش غرب آسیا را شدت نبخشید


حمله پهپادی یکشنبه گذشته به یک مقر نیروهای امریکایی در نزدیکی مرز سوریه و اردن که به کشته شدن سه سرباز این کشور انجامید، واکنش‌های بسیاری را به دنبال داشت. این واکنش‌ها، هم درون امریکا و هم بیرون مرزهای این کشور بوده است. تازه‌ترین واکنش برون مرزی و بین‌المللی نسبت به این رویداد، از سوی چین اتخاذ شد که طی آن، با تأکید بر عدم ارتباط این حمله با ایران، خواستار جلوگیری از هر اقدامی شد که به گسترش تنش در غرب آسیا منجر می‌شود. اما واکنش‌ها در داخل امریکا، چه در رسانه‌های مطرح این کشور و چه در اندیشکده‌ها و مراکز عمده فکرسازی، متفاوت بوده است. برخی، که دارای پیشینه ضدایرانی پررنگ‌تری هستند، انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه گرفته و بر این اساس، خواستار اقدام نظامی امریکا علیه اهدافی مشخصاً ایرانی هستند. در مقابل، طیف گسترده‌تری را می‌توان شناسایی کرد که به دلایلی عملی، از این رویکرد اجتناب کرده و توصیه‌های دیگری برای دولت کشور متبوع خود دارند. در نهایت به نظر می‌رسد در میان این رسانه‌ها و اندیشکده‌ها، غلبه با جریانی است که دولت امریکا را از مواجهه نظامی مستقیم با ایران برحذر می‌دارند. دلایل این طیف، متنوع است. از جمله اینکه این رسانه‌ها یا اندیشکده‌ها بر این واقعیت تأکید می‌کنند که جمهوری اسلامی ایران، هرگونه ارتباط خود با این حمله را قویا رد و تکذیب کرده است. این جریان، هرچند این حمله را به نیروهای محور مقاومت منتسب کرده و این نیروها را نیز متصل به ایران توصیف می‌کنند، اما به این واقعیت نیز اشاره می‌کنند که این امر، لزوماً به معنای دستورگرفتن عاملان حمله، از سوی ایران نیست. به هر صورت، نظریه پردازی و تحلیل‌های این رسانه‌ها، از واقعیتی دیگر نیز پرده برمی دارد؛ واقعیتی به نام لابی‌ها و جریان‌های پشت پرده در امریکا که هر یک براساس مصالح و منافع خود، یا براساس میزان ضدیت با ایران، سعی در جهت دهی به افکارعمومی و دولت این کشور دارد. در هر صورت، مسأله این است که طیف غالب، که دولت امریکا را از حمله مستقیم به اهدافی ایرانی برحذر می‌دارند، این امر را در درجه اول، مغایر با منافع ایالات متحده می‌دانند و معتقدند در صورت پاسخ متقابل ایران، پیامدهای گسترش درگیری‌ها قابل محاسبه نیست. به هر رو، مروری بر این مواضع، گزارش‌ها و تحلیل‌ها، می‌تواند تصویری از بگومگوهای رسانه‌ای طیف‌های مختلف سیاسی و نظامی ایالات متحده امریکا به دست دهد؛ بگومگوهایی که نمی‌توان تأثیر نتیجه آن بر تصمیم نهایی جو بایدن را نادیده گرفت.

 

مجله نیوزویک
تام اوکانر

گزینه‌های نظامی بایدن علیه ایران؟
مقامات ارشد ایالات متحده در حال تدوین برنامه‌هایی برای نحوه و زمان واکنش به حمله پهپادی اخیر هستند، در همین حال مقامات ارشد نظامی پیشین، با برخورداری از تجربه‌ای مستقیم از درگیری‌ها در خاورمیانه، به نیوزویک توضیح می‌دهند که (در این صورت) چه اتفاقاتی ممکن است در پیش باشد. آنان در عین حال درباره عواقب احتمالی بدسنجی‌هایی هشدار می‌دهند که می‌تواند منجر به همان جنگ تمام‌عیاری شود که هم واشنگتن و هم تهران ادعا می‌کنند که سعی در دوری از آن دارند.
(از جمله) جوزف ووتل، یک ژنرال بازنشسته ارتش ایالات متحده که پیش از این به عنوان رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده، سنتکام، و نیز فرماندهی نیروهای عملیات ویژه خدمت کرده است، به نیوزویک گفت که مقامات ایالات متحده اکنون احتمالاً در حال «تجزیه و تحلیل و ارزیابی رهبری، فرماندهی و کنترل هدف‌هایی در زنجیره تأمین آن گروه شبه نظامی مشخصی هستند که این حمله را ساماندهی و پیاده کرده ‌است.»
با این حال، به گفته ووتل، علاوه بر اینکه دولت بایدن عملیات علیه این بازیگران غیردولتی را افزایش می‌دهد، احتمالاً «به دنبال هدف‌گیری مستقیم برخی اهداف ایرانی مانند فرماندهان نیروی قدس، تسهیل‌گران کلیدی و همچنین گره‌های فرماندهی و کنترل و لجستیک است.»
جوزف ووتل که اکنون یک عضو ارشد مؤسسه خاورمیانه مستقر در واشنگتن دی.سی است، می‌افزاید: «تحلیل‌های هدف‌گیری امریکا احتمالاً و دست کم شامل هدف‌هایی است که ربط مستقیم‌تری با ایران دارند، مانند برخی دارایی‌های دریایی ایران یا احتمالاً هدف‌های ساحلی این کشور. تصمیم به هدف گرفتن اهدافی در ایران یک تصمیم بسیار بزرگ است، اما انتظار دارم که تصمیم گیرندگان در حال بررسی طیف وسیعی از گزینه‌ها باشند.»

 

فارین پالیسی
جک دتش

فشار تندروها به بایدن درباره ایران
شاهین‌ها در واشنگتن خواستار حمله به تهران هستند، اما دیگران به اتخاذ رویکردی محدودتر توصیه می‌کنند. فقط چند ساعت پس از حمله پهپادی مرگبار روز یکشنبه شبه‌نظامیان مظنون به حمایت ایران به یک پایگاه نظامی امریکا در اردن که منجر به کشته شدن 3 نظامی امریکایی و زخمی شدن بیش از ۳۰ نفر شد، دوباره شاهد همصدایی آشنای تندروها در واشنگتن برای فشار بر دولت بایدن برای بمباران ایران هستیم.

 

مجله تایم
آنا گوردون

بایدن چگونه به حمله پهپادی
واکنش نشان می‌دهد؟
جولی نورمن، استاد سیاست و روابط بین‌الملل در دانشگاه کالج لندن، می‌گوید که حمله‌ روز یکشنبه گذشته، به‌دلیل کشته‌شدن نیروهای امریکایی، از اهمیت ویژه‌ای برای دولت بایدن برخوردار است و این رویداد ممکن است فشار بیشتری را بر رئیس‌جمهور (ایالات‌متحده) برای واکنش قدرتمندانه وارد کند. اما بر اساس گفته‌های نورمن، باوجود فشارهای جمهوری‌خواهان، بعید است که رئیس‌جمهور امریکا به ریسکی دست بزند که بتواند جنگ منطقه‌ای با تهران را کلید بزند. صنم وکیلی، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتم‌هاوس، با این نتیجه‌گیری موافق است. وکیلی می‌گوید: «قطعاً قصد واکنش وجود دارد، رئیس‌جمهور امریکا صراحتاً این را بیان کرده است. با این حال، ایران بسیار مصر است تا خود را علناً از این حملات دور نگه دارد.» وکیلی افزود: «ایران به‌وضوح و به‌طور مکرر- و این جالب است- پیام‌رسانی می‌کند که این گروه‌ها را مستقیماً فرماندهی و کنترل نمی‌کند.»

 

مجله آتلانتیک
 الیوت کوهن

حیرت دولت بایدن
در قبال ایران مشخص است
رویکرد سیاستگذاری ایالات متحده نسبت به ایران که تکه تکه، محدود و ساده‌لوحانه است، همچنان ناکام می‌ماند. امریکا نیاز به آزمودن رویکرد تازه‌ای (در قبال ایران) دارد. انتظار می‌رفت که دیر یا زود، این اتفاق بیفتد. پهپاد اعزامی یک گروه شبه نظامی وابسته به ایران به یک پایگاه امریکایی در اردن، نزدیک مرزهای سوریه و عراق، اصابت کرد. (این پهپاد) سه پرسنل امریکایی را کشت و ۲۵ نفر دیگر را زخمی کرد. حالا دوباره، ایالات متحده خود را در این حیرت می‌بیند که در گام بعدی چه باید بکند؟ وسوسه قدرتمند دولت بایدن این است که وارد بازی تلافی‌جویی شود، آن هم با هدف قرار دادن تجهیزات و تأسیسات (برای مثال، سکوهای پرتاب‌ موشک) تا اینکه افراد (هدف قرار بگیرند) و سپس منتظر بماند تا اوضاع خود به خود روبه راه شود. آنها (دولتمردان امریکا)، همچون همیشه، از تشدید (نزاع) می‌ترسند و این را به روشنی ابراز می‌کنند، همان‌طور که آنتونی بلینکن وزیر خارجه تأکید کرد که «هیچ‌کس از تشدید تنش‌ها سود نمی‌برد» و «هیچ‌کس نمی‌خواهد جبهه‌های بیشتری در این درگیری باز شود.»

 

استیمسن
 باربارا اسلاوین

کشته شدن امریکایی‌ها
گواه ضرورت آتش‌بس در غزه
شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران، سربازان امریکایی را کشته‌اند. تعداد کشته‌های فلسطینیان از 26 هزار نفر گذشته و اسرائیل با دادگاهی برای رسیدگی به اتهام نسل‌کشی روبه‌رو است.
(در این شرایط) کشته شدن امریکایی‌ها، دلیل دیگری است بر ضرورت پایان دادن به جنگ غزه و دولت امریکا باید تلاش‌های خود را برای رسیدن به آتش‌بس در غزه دوچندان کند، حتی همزمان با طراحی انتقام کشته شدن سربازان امریکایی.
ایالات متحده همچنین باید به طور مستقیم یا غیرمستقیم با ایران ارتباط برقرار کند تا به تهران بگوید تا جایی که ممکن است نفوذ خود بر شبه‌نظامیان عراقی را به کار گیرد تا حمله به امریکایی‌هایی را که مأموریت‌شان با منافع خود ایران همسو است متوقف کنند؛ یعنی جلوگیری از احیای دوباره گروه دولت اسلامی که به تازگی به عنوان مسئول حمله تروریستی به شهر کرمان ایران شناخته شد.

 

ساینس مانیتور
آنا مورالین گروب

تقابل دو نگاه در میان امریکایی‌ها
پیامد دقیق تأکید «جو بایدن» و دیگر مقام‌های امریکایی مبنی بر تلافی حمله پهپادی اخیر، گام بلندی است در مسیر شکل‌دهی به گستره‌ای که ایالات متحده بیش از پیش به درگیری‌های فزاینده خاورمیانه کشیده می‌شود؛ درگیری‌هایی که دولت بایدن بارها از زمان حمله ویرانگر هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، وعده داده که از آنها دوری کند.
با این حال، به نظر می‌رسد که حمله اخیر، مؤید این واقعیت است که ایالات متحده هم‌اکنون به طور قابل توجهی به این مسیر کشیده شده است. تحلیلگران گوشزد می‌کنند که در هنگامه این گونه تشدیدها، تمایل به اجتناب از جنگ، اغلب در تقابل با فریادهای پر جوش و خروش برای واکنش نظامی قاطعانه قرار می‌گیرد.

 

اندیشکده شورای روابط خارجی
ری تکیه

تاکتیک برنده ایران در قبال امریکا
آیا امریکا در یک تله تشدیدی با گروه‌های شبه نظامی گیر افتاده است؟

بله، این احتمال وجود دارد. استراتژی جنگ نیابتی ایران همیشه این خطر را در خود داشته است. منطق اصلی ایران این بوده است که می‌تواند درد و آسیب بیشتری را از طریق نیروهای نیابتی خود در عراق، لبنان، سوریه و یمن به دشمنانش وارد کند، در حالی که هرگونه دخالت مستقیم را منکر می‌شود. بنابراین احتمال حملات تلافی‌جویانه به خاک خود را به حداقل می‌رساند.
تا زمانی که نیروهای خود ایران درگیر نباشند، امریکا و متحدانش تمرکز حملات خود را روی نیروهای نیابتی قرار می‌دهند. در این صورت منابع بیشتری از امریکا را به این نبرد کشانده و نیروهای امریکایی را در معرض خطر قرار می‌دهند. این تاکتیک از زمان شروع جنگ بین اسرائیل و گروه فلسطینی حماس در اکتبر مؤثر بوده است. امروزه، مرگ سه امریکایی دولت جو بایدن را به سمت واکنشی قاطع‌تر، از جمله هدف قرار دادن خود ایران، سوق می‌دهد.

درباره نفوذ ایران بر این گروه‌های «محور مقاومت» چه می‌دانیم؟ از جمله درباره گروهی که مسئولیت حمله یکشنبه گذشته را برعهده گرفت؟

در این زمینه، ابهام چشمگیری وجود دارد و پیوندهای ایران با هر یک از گروه‌های نیابتی‌اش متفاوت است. ایران، نزدیک‌ترین رابطه را با حزب‌الله لبنان دارد.
ارتباط حوثی‌ها با ایران نیز طی جنگ داخلی یمن تقویت شده و از آن زمان تاکنون حمایت نظامی و هماهنگی آنان با حملات حوثی‌ها به کشتی‌ها در دریای سرخ افزایش یافته است. در عراق نیز به نظر می‌رسد که ملغمه گروه‌های شبه نظامی شیعه، ارتباط عملیاتی قابل توجهی با ایران داشته باشد. فرض گرفتن اینکه این گروه‌ها، تمام این حملات را بدون آگاهی قبلی ایران انجام می‌دهند، غیرمنطقی است.

آیا ریسک رویارویی مستقیم امریکا- ایران با تشدید حملات و ضدحملات وجود دارد؟

بله، با افزایش حملات و واکنش‌های تلافی‌ جویانه، خطر درگیری مستقیم بین ایالات متحده و ایران وجود دارد. اگر ایالات متحده اقدامی علیه ایران انجام دهد، جمهوری اسلامی مجبور به واکنش خواهد شد. پس از حمله پهپادی ایالات متحده که منجر به کشته شدن فرمانده ایرانی-قاسم سلیمانی- در ژانویه 2020 در بغداد شد، ایران با حمله موشکی به یک پایگاه نظامی ایالات متحده در عراق پاسخ داد. دولت دونالد ترامپ تصمیم گرفت به آن حمله پاسخ ندهد و بحران فروکش کرد. اما امکان تشدید قابل توجه بحران وجود داشت. (اکنون هم) هیچ یک از طرفین خواستار جنگ نیستند، اما معنی‌اش این نیست که چنین بحرانی به جنگ مستقیم نمی‌انجامد.
البته، در واکنش به این وضعیت، ممکن است به اقدامات دیپلماتیک و تحریم‌های اقتصادی روی آورده شود. اما این اقدامات ممکن است کمتر مؤثر باشند. ایالات متحده می‌تواند علیه اهداف ایرانی خارج از ایران اقدام کند، مانند هدف قرار دادن کشتی‌های نظامی یا نیروهای نظامی آن در کشورهای دیگر مانند عراق و سوریه.
با این حال، مؤثرترین پاسخ احتمالاً حمله مستقیم به اهداف نظامی در داخل خود ایران خواهد بود، از جمله به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که با نیروهای نیابتی در منطقه سر و کار دارد. اما این کار خطرات واضحی از جمله تشدید در خاورمیانه‌ای را که هم‌اکنون هم پرتنش است به همراه دارد.

 

اندیشکده شورای‌آتلانتیک
فردریک کمپه

 ایالات‌متحده برای این سناریوی کابوس‌وار
آماده نیست!
دشوار است که با استدلال رابرت گیتس، وزیردفاع پیشین امریکا مخالفت کرد که زمانی گفته بود ایالات‌متحده امروزه با بزرگترین تهدید علیه نظم جهانی در دهه‌های گذشته، شاید هم در همه تاریخ این نظم، دست به گریبان است، یعنی با جنگ‌هایی چاره‌ناپذیر در اروپا و خاورمیانه و تنش‌هایی که می‌توانند به‌راحتی در آسیا تشدید شوند.
آنچه من در این مقاله تلاش دارم انجام دهم، این است که بهترین راه‌ها برای درک خطرات و (تا جایی که ممکن است) بهترین ایده‌ها برای ‌چاره‌کردن آنها را پیدا کنم. اگر به‌دنبال مطالعه نوشته‌های بیشتری برای شناخت مشکل هستید، بویژه نوشته‌هایی که از دیدگاه تاریخی غنی‌ای برخوردارند، کلمه به کلمه مقاله «جنگ جهانی بعدی» نوشته «هال‌برندز» را که تازه در مجله «فارین‌افرز» منتشر شده، بخوانید. نویسنده این مقاله نگاه مفیدی به دوران پیش از جنگ‌جهانی دوم دارد، خیلی قبل از درگیرشدن ایالات‌متحده در آن جنگ که شاهد تجمع سه بحران منطقه‌ای بود: خشونت ژاپن در چین و منطقه آسیا-اقیانوس آرام؛ تلاش ایتالیا برای امپراطوری‌گری در آفریقا و دریای مدیترانه و پیشروی آلمان برای سلطه‌گری در اروپا و فراتر از آن. اما بیایید به امروز برگردیم که همچنین با سه چالش منطقه‌ای خطرناک و قدرت‌های خودکامه‌ای روبه‌رو هستیم که خطرناک‌تر به یکدیگر نزدیک می‌شوند؛ قدرت‌هایی که عمدتاً با عزم منفجرکردن وضعیت موجود متحد شده‌اند. چین می‌خواهد جایگزین ایالات‌متحده به‌عنوان قدرت برتر جهانی شود و آن را از غرب اقیانوس آرام بیرون کند.
در همین حال، روسیه می‌خواهد قلمرو و نفوذ از دست‌رفته با فروپاشی اتحاد شوروی را بازپس بگیرد که گام نخست آن اوکراین است. در خاورمیانه نیز، ایران و نیروهای وابسته به آن (از جمله حماس، حوثی‌ها و حزب‌الله) بر نابودی اسرائیل تمرکز دارند و در تقلای سلطه منطقه‌ای در برابر پادشاهی‌های خلیج (فارس) و ایالات‌متحده هستند. این کشمکش اخیراً دوباره با حمله یک گروه شبه‌نظامی وابسته به ایران به یک پایگاه امریکایی در اردن خودنمایی کرد که در آن سه سرباز امریکایی کشته و ده‌ها نفر زخمی شدند.
برندز می‌نویسد: پکن، مسکو و تهران قدرت‌های جدید ندار هستند که با داراها یعنی واشنگتن و متحدانش گلاویزند. همچنین در پژواکی از حال حاضر، کشورهای فاشیستی که درنهایت به‌عنوان قدرت‌های محور در جنگ‌جهانی دوم هم‌پیمان شدند، در ابتدا چیزی جز حکومت‌های غیرلیبرال و متمایل به تخریب وضعیت موجود نبودند. در سال 1937، خیلی قبل از پیوستن واشنگتن به جنگ، رئیس‌جمهور امریکا فرانکلین‌دی. روزولت، آنچه در حال رخ‌دادن بود را همه‌گیری جهانی بی‌قانونی نامید.
برندز یک اندیشمند پیچیده است و مقایسه‌های دقیقی می‌کند - به جای اینکه به نتایج عجولانه برسد. او می‌نویسد: اما فکر کردن به آن سناریوی کابوس‌وار همچنان ارزشمند است زیرا جهان ممکن است فقط به اندازه یک سوء‌مدیریت با درگیری فراگیر در اوراسیا فاصله داشته باشد- و نیز به این دلیل که ایالات‌متحده برای این احتمال آمادگی ندارد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و نود و سه
 - شماره هشت هزار و سیصد و نود و سه - ۱۱ بهمن ۱۴۰۲