در حافظه موقت ذخیره شد...
دیوید کامرون در اظهاراتی ضد ایرانی حمله واشنگتن و لندن به یمن را پیام غیر مستقیم به تهران خواند
گستاخی انگلیس در بازی با آتش
مقاومت یمن درپی حملات مشترک امریکا و انگلیس تأکید کرد: ناوهای امریکایی هدف مشروع انصارالله
دیوید کامرون وزیر خارجه انگلیس روز جمعه در گفتوگو با شبکه امریکایی انبیسی ضمن تکرار ادعاهای نخنما شده درباره نقش ایران در عملیات گروههای مقاومت منطقه بهخصوص حملات راهبردی مقاومت یمن به کشتیهای رژیم صهیونیستی، مدعی شد این اقدام نهتنها پیامی برای انصارالله یمن که پیامی برای ایران نیز بود.
این گستاخی و تهدید تلویحی ایران در پی آن صورت گرفت که امریکا و انگلیس سحرگاه جمعه 22 دیماه به برخی مواضع انصارالله یمن حمله کردند. ادعای بیمعنای وزیر خارجه روباهپیر در کنار اظهارات مقامات امریکایی در خصوص عملیات مشترک آنها علیه یمن نشان میدهد تا چه اندازه سردرگمی در جبهه دشمنان منطقه وجود دارد. همزمان با اظهارات دیوید کامرون، جان کربی هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی امریکا به شبکه اماسانبیسی اعلام کرد، امریکا بهرغم حملات علیه حوثیهای یمن به دنبال درگیری با ایران نیست. وی با بیان اینکه هدف حملات مشترک واشنگتن و لندن ارسال پیامی واضح به یمن برای عدم تکرار حملات خود به کشتیهای این کشورها بوده است، گفت: «ما دنبال درگیری با ایران نیستیم. ما دنبال تشدید تنش نیستیم و دلیلی برای تشدید آن فراتر از آنچه در چند روز گذشته رخ داد، وجود ندارد.»نگاهی به چرایی اظهارات سخیف کامرون
اظهارات متناقض امریکا و انگلیس نشان از سردرگمی دشمنان مقاومت دارد. اما از سوی دیگر گستاخی انگلیس ناشی از آن است که آفتاب برای بریتانیا دهههاست در منطقه غرب آسیا غروب کرده و توان کنشگری واقعی آن در منطقه از آنها گرفته شده است. شناخت مختصات دقیق منطقه به هر بازیگر فرامنطقهای این مهم را تحمیل میکند که به شاخ و شانه کشیدن برای جمهوری اسلامی ایران مبادرت نورزد. شاید نیاز باشد امریکاییها به شرکای استخدامی انگلیسی خود توضیح دهند که معادلات منطقه و بهخصوص قدرت ایران با آنچه این کشور در قرن 19 و 20 دیده است، فرسنگها فاصله دارد. قدرت ایران و بهتبع آن قدرت گرفتن کشورهای منطقه باعث شده است کاخ سفید نیز برای خروج از باتلاق خودساخته در منطقه تلاش کند. خروج اجباری امریکا از شرق و غرب ایران نه تصمیمی از روی اختیار که ناشی از اجبار محیطی بوده است.
بیداری ناشی از انقلاب اسلامی ایران در سراسر منطقه به تشکیل محوری جدید تحت عنوان محور مقاومت منتج شده است که خواب راحت را از امریکا و رژیم صهیونیستی گرفته است. تنها در یک نمونه، رژیم صهیونیستی در برابر طوفانالاقصی به عنوان عملیات کاملاً فلسطینی که در پارادایم مقاومت مطرح شده پس از انقلاب اسلامی انجام شد، چنان عاجز ماند که دستگاههای نظامی و امنیتی آن بدون پشتیبانی امریکا عملاً فروپاشید و اکنون با وجود گذشت صد روز از جنایت علیه غزه، هیچ نشانهای از پیروزی در مقابل خود نمیبیند.
امریکا که از تغییر راهبردی معادلات پساطوفانالاقصی در مبارزه با چند گروه مقاومت منطقهای ناکام مانده است، اکنون بخوبی میداند نباید به تهدید ایران مبادرت ورزد. شاید بهتر است انگلیسیها درس عبرتهای امریکا از رودررویی با ایران را مرور کنند تا با ناپختگی به گستاخی علیه ایران نپردازند.