یادداشت

اشک شرمن مهم است یا اشک شهید فخری‌زاده؟

دکتر امیرحسین ثابتی
فعال رسانه

 

آقای عباس عراقچی عضو تیم سابق مذاکره‌کننده هسته‌ای در گفت‌وگو با یک برنامه اینترنتی که از سوی جریان اصلاح‌طلب راه افتاده گفته است: «برخی دوستان به من ایراد می‌گیرند که خانم شرمن (در مذاکرات) گریه کرد و تو دلت سوخت و کوتاه آمدی. کدام دیپلمات امریکایی تا حالا گریه کرده؟ چون خانم است فکر می‌کنید گریه کرده؟ یک مورد بیاورید که یک دیپلمات امریکایی آن هم یک دیپلمات ارشد مثل معاون وزیر خارجه، در یک مذاکره گریه کرده باشد. چرا نمی‌گویید عراقچی دیپلمات تربیت‌شده مکتب امام و رهبری طرف را به گریه انداخت؟» اشاره آقای عراقچی به بخشی از خاطرات وندی شرمن در کتاب «بدون هراس» است که سال 97 منتشر و در ایران ترجمه شد.
 شرمن در بخشی از خاطراتش تأکید می‌کند که با استفاده از قدرت زنانگی و اشک ریختن در حین مذاکرات، توانسته خواسته طرف امریکایی را به طرف ایرانی بقبولاند. به این بخش از خاطرات شرمن توجه کنید: «عراقچی گفت که خب من فکر می‌کنم این کارساز است و من با خودم گفتم پس ما به توافق رسیدیم. او گفت فقط یک چیز! این جمله همیشگی ایرانی‌هاست که می‌گویند «فقط یک چیز»، من خشمگین شدم. از به تأخیر افتادن و کش دادن مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به هاروارد را به تأخیر انداخته بود، شروع کردم به فریاد کشیدن و گفتم شما همه چیز را به خطر می‌اندازید. اینجا بود که نتوانستم جلوی اشکم را بگیرم. همه ساکت شده بودند چون این وندی شرمنی بود که تا آن روز ندیده بودند. بعد از آن عباس گفت بسیار خب. ما قبول می‌کنیم.» اما واقعیت این است که امروز نه روایت شرمن از اشکی که ریخته مهم است و نه روایت آقای عراقچی، بلکه مهم این است که اگر اشک کسی به خاطر برجام مهم باشد، آن فرد شهید محسن فخری‌زاده است؛ دانشمند هسته‌ای که در سال 99 توسط موساد ترور شد و اتفاقاً به خاطر علم و دانشی که داشت، به خوبی متوجه ضرر و خطر برجام برای آینده کشور شده بود و به روایت فرزندش، برجام اشک او را در آورده بود. به این قسمت از سخنان پسر شهید فخری‌زاده در برنامه ثریا در آذر ماه 99 یعنی دقیقاً چند روز پس از شهادت این دانشمند هسته‌ای توجه کنید: «فشاری که در برجام به ایشان می‌آمد در هیچ عرصه‌ای از زندگی من مشابه آن را ندیدم.
بارها در این فشارها اشک و لابه ایشان را دیدم که سرش را روی میز می‌گذاشت و واقعاً گریه می‌کرد.» اما چرا اشک شهید فخری‌زاده مهم بود؟ زیرا او به عنوان یک دانشمند کم‌نظیر و چند بعدی که سال‌ها مورد تعقیب موساد بود، به خوبی از عمق خطر برجام برای ایران آگاه بود و برخلاف آنچه که امروز آقای عراقچی می‌گوید که طبق برجام زیرساخت‌های هسته‌ای ایران از بین نرفت، این توافق منجر به محدودیت‌های کم‌نظیری علیه توان هسته‌ای کشور شد؛ از جمله نابودی رآکتور اراک و ممنوعیت مادام‌العمر ایران برای استفاده از هر نوع رآکتور آب سنگین یا خروج 98 درصد از مواد غنی شده از کشور که در سال‌های مختلف به دست آمده بود. در هر حال آقای عراقچی باید توجه داشته باشد که برجام نه یک توافق برای لغو تحریم‌ها که در واقع نقشه‌ای برای مهار قدرت چندجانبه جمهوری اسلامی ایران بود و اگر ایشان و آقای ظریف نیز دیپلمات‌های پرورش یافته مکتب امام و رهبری بودند، طبیعتاً باید خطوط قرمز رهبر معظم انقلاب را در مذاکرات حفظ می‌کردند نه آنکه به توافقی پراشکال دست پیدا کنند که به گفته رهبر انقلاب در یکم فروردین 95، خطوط قرمز قطعی ایشان در آن رعایت نشد. امروز متن برجام پیش روی همه وجود دارد و هر انسان آگاه و منصفی می‌تواند قضاوت کند که آیا این توافق به سود ایران بوده است یا خیر؟

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و سی و چهار
 - شماره هشت هزار و صد و سی و چهار - ۰۳ اسفند ۱۴۰۱