رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل استراتژیک در گفت‌و‌گو با «ایران» مطرح کرد

فضاسازی علیه ایران بهانه‌ای برای ارسال موشک‌های بالستیک غرب به اوکراین است

در کنگره امریکا فشار مضاعفی بر بایدن از طرف هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه وارد می‌شود که ارسال موشک‌های بالستیک دوربرد به اوکراین را تسریع کرده و ممنوعیت آن را بردارند

بعد از پرونده‌سازی غرب درباره همکاری پهپادی ایران و روسیه، بار دیگر موضوع موشک‌های بالستیک به محملی برای فشارهای امنیتی غرب تبدیل شده است. منشأ و منبع این بحران‌سازی را در کجا باید جست‌و‌جو کرد؟
روسیه نسبت به پیامدهای جنگ اوکراین بشدت نگران است و با تداوم این جنگ و پیچیده‌تر شدن اوضاع در اوکراین، این نگرانی بیشتر هم شده است. در ابتدا تصور می‌شد تأثیری که این جنگ بر معماری امنیتی اروپا خواهد گذاشت، محدود خواهد بود اما با توجه به اینکه جنگ به مدت سه سال ادامه پیدا کرده، نگرانی‌های اغلب کشورهای اروپایی مخصوصاً آلمان، فرانسه و بریتانیا نسبت به پیامدهای امنیتی این جنگ بر معماری امنیتی اروپای بعد از جنگ جهانی دوم بیشتر شده است. نمود این نگرانی را می‌توانید در کاهش سطح روابط ایران و اروپا در سالهای اخیر ببینید. شاید در 40 سال گذشته ما کمتر زمانی را داشته‌ایم که روابط دو طرف تا این حد پایین آمده و همزمان، با نوعی تردید و بی‌اعتمادی فزاینده مواجه شده باشد. مواضع اروپا نسبت به ایران، هم در حوزه روابط سیاسی و هم در حوزه هسته‌ای و برجام مدام تندتر شده و در این اواخر هم دیدیم که در اجلاس ژوئن آژانس، بیانیه‌ای را علیه ایران صادر کردند و این روند همچنان ادامه دارد.
در مورد مسأله اخیر، موضوعات متعددی بطور همزمان ایجاد شده که تردیدها را در مورد اصل موضوع افزایش داده است. وزیر امور خارجه ایران ارسال هر نوع موشک و روسیه هم دریافت این نوع موشک‌ها را رد کرده‌اند. از آن مهم‌تر تحولاتی است که در طرف دیگر ماجرا یعنی در امریکا و اروپا در حال رخ دادن است. در کنگره امریکا فشار مضاعفی بر بایدن از طرف هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه وارد می‌شود که ارسال موشک‌های بالستیک دوربرد به اوکراین را تسریع کرده و ممنوعیت آن را بردارند. بعد از سقوط یک فروند اف 16 در اوکراین، تردید دولت امریکا برای ارسال موشک‌های بالستیک بیشتر شد.
قبل از دادن جنگنده های اف 16 تصور بر این بود که اگر سلاح‌های پیشرفته‌ای به اوکراین بدهند موازنه قوا تغییر می‌کند. البته در آن زمان افرادی معتقد بودند که واگذاری این سلاح پیشرفته و دوربرد الزاما به معنی پیروزی اوکراین نیست. چون سلاح‌ها باید به کار گرفته شود و نیروهای نظامی نیز در مورد استفاده از آنها آموزش ببیند. ولی الان دولت «بایدن» با فشارهای تازه‌ای برای لغو ممنوعیت ارسال موشک‌های دوربرد به اوکراین روبه‌روست. بنابراین هدف از طرح این‌گونه مباحث علیه ایران، این است که ممنوعیت ارسال موشک‌های دوربرد به اوکراین برداشته شود.
اتهامی که به ایران زده شده، بی‌ارتباط با این موضوع نیست؛ یعنی به عبارت ساده‌تر، امریکا و اروپا می‌خواهند بهانه‌ای برای ارسال موشک‌های بالستیک دوربرد به اوکراین پیدا کنند و به همین دلیل این موضوع را برجسته کرده‌اند. سفر زمینی و با قطار بلینکن و وزیر خارجه بریتانیا به اوکراین و اظهارات بلینکن در مورد این موضوع نشان می‌دهد که احتمالاً بین اینها ارتباطی وجود دارد. یعنی ما شاهد این خواهیم بود که امریکا و غرب وارد مرحله جدیدی از حمایت از اوکراین شوند. یعنی این موضوع زمانی مطرح می‌شود که امریکا و اروپا به دنبال این هستند تا دور جدیدی از کمک‌های تسلیحاتی به اوکراین را شروع کنند.
 
پیامی که غرب از سیاست اعلامی دولت آقای پزشکیان گرفته، چگونه از سوی این کشورها فهم شده است؟ بویژه که اعلام کرده مذاکره در صورت تداوم فشار را برنمی‌تابد. اما به نظر می‌رسد پرونده‌سازی جدید درباره موشک‌ها خلاف این موضع ایران است. نظر شما چیست؟
الان اروپا و مخصوصاً امریکا به نوعی درگیر مشکلات داخلی خود هستند و مسأله غزه و اوکراین از اولویت خاصی در سیاست خارجی‌شان برخوردار است. آن انتظاری که ما از تغییر دولت در ایران و پیامدهای این تغییر بر روابط ایران با غرب داشتیم هنوز اتفاق نیفتاده است، چرا که جامعه بین‌المللی هنوز منتظر آتش‌بس در غزه بوده و پایان جنگ در اوکراین را در اولویت قرار داده است. مشغله کاری و دستورکارهای متعددی که غرب و امریکا دارند باعث شده که موضوع ایران و به تبع آن موضوع هسته‌ای از اولویت آنها خارج شود. ما انتظار داشتیم در این مدت حداقل از جانب اروپا از تغییرات در ایران استقبال شود، اما دیدیم که حتی جوزپ بورل در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور ایران شرکت نکرد و از سوی دیگر فضا در شورای حکام به سمتی نرفت که بگوییم گشایشی در حال اتفاق است. همان بحث‌های قبلی در این شورا وجود دارد و گروسی هم اعلام کرده روابط ایران و آژانس در وضعیت بن‌بست قرار دارد، بنابراین در این شرایط ایران در حاشیه قرار گرفته است.
 
این روند در پی خود چه چشم‌اندازی دارد؟
 این روند هم خوب است و هم بد؛ خوب است به این معنا که ممکن است فشارها بر ایران به طور موقت کمتر شود و بد به این معنا که از نظر کشورهای اروپایی و امریکایی، وزن جنگ اوکراین بیشتر از میزانی که ما می‌بینیم، است. شاید در ایران حتی بین تصمیم‌گیران و به طریق اولی بین افکار عمومی، جنگ اوکراین مسأله جدی تلقی نشود. اما تحولات اخیر نشان داد که این موضوع برای غربی‌ها خیلی مهم‌تر است.
 
با توجه به اهمیت موضوع اوکراین برای غرب، آیا غرب توانسته ایران را در انظار جهانی به یک شریک برای روسیه در جنگ اوکراین تبدیل کند؟
به نظر می‌رسد که چنین پروژه‌ای کلید خورده است. وقتی به بحث‌های سیاسی و اندیشکده‌ای نگاه می‌کنیم، این گزاره از سوی محافلی با هدف ایجاد ترس از ایران و تبدیل آن به نوعی تهدید امنیتی برجسته شده که ایران در هر دو جنگ اوکراین و غزه نقش دارد و تهدیداتش فرامنطقه‌ای شده است. به نظر می‌رسد چنین پروژه‌ای شروع شده است. یعنی اگر در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، پروژه ایران‌هراسی داشته‌ایم، الان هم پروژه‌ای به معنی تهدید جلوه دادن ایران برای نظام بین‌الملل و همراهی و نزدیکی آن به روسیه و چین وجود دارد. هفته پیش سازمان اطلاعاتی نیوزیلند گزارشی داد و گفت که چین در امور داخلی این کشور دخالت کرده و فعالیت‌های اطلاعاتی انجام می‌دهد و ایران و روسیه هم در این کار سهیم هستند. تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان هم بعد از چندین دهه نشان می‌دهد که یک پروژه مشترک بین امریکا و متحدانش در مورد اینکه ایران یک تهدید فرامنطقه‌ای است و همراه روسیه و چین یک محور جدید ضد غربی را تشکیل داده‌اند، شکل می‌گیرد. این مسأله مهمی است که باید سیاستمداران ما به آن توجه داشته باشند و ابعاد مختلف آن را در نظر بگیرند.