شکوه عقل، نزد فیلسوف گفت‌وگو

در منزلت اندیشه
دکتر ابراهیمی دینانی

 

پروانه فردوست
خبرنگار

 عقل همه حقیقت آدمی است
نظریه عقلی دکتر دینانی موضوع پژوهش معصومه قربانی در کتاب «عقل و اصالت آگاهی در اندیشه ابراهیمی دینانی» است. او معتقد است: «نظریه عقلی استاد دینانی نظریه‌ای مستقل است که با سایر اندیشمندان تفاوتی خاص دارد ولی با این حال اندکی به نظر حکما نزدیک می‌شود.»
حکما عقل را قوه یا نیرویی می‌دانند که بالاتر از افق حس و خیال و وهم، به ادراک کلّیات می‌پردازد اما دکتر دینانی عقل را به مثابه یک «قوه» نمی‌شناسد؛ چرا که از نظر او عقل همه حقیقت آدمی است. دینانی می‌گوید، عقل زائد بر انسان نیست؛ بنابراین یک امر عرضی بشمار نمی‌آید، بلکه فصل مقوّم انسان است و یک امر جوهری شناخته می‌شود.
به زعم دینانی اگر عقل «قوه» بود نیازمند محل بود و محدود به محل می‌شد و از عقل بودن خارج می‌گشت. در اندیشه او، بررسی عقل در حقیقت بررسی انسان است و شناختن عقل، یعنی شناختن خویشتن و کسی که خویشتن را می‌شناسد، در واقع، عقل را شناخته است و عقل را جز با عقل نمی‌توان شناخت.
 
عقل مرتبه‌ای از وجود است
دکتر قربانی در کتاب خود عنوان می‌کند که عقل در نزد دینانی مرتبه‌ای از وجود است که شکل ندارد، قید ندارد، موجودی مخلوق است که توان شناختن حق را ندارد. این عقل نسبت به ذات حق‌تعالی محدود بوده و نسبت به ماسِوَی‌الله نامحدود است. این عقل یک جوهر است که بدون عرض در انسان تحقّق دارد و دست یافتن به آن به عنوان یک موجود جوهری در جهان خارجی و بیرون از انسان امکان‌پذیر نیست بلکه از درون انسان به ظهور می‌رسد. این عقل مُدرک کلیات است و انسان به همین دلیل توانایی سخن گفتن و استدلال کردن را پیدا می‌کند و می‌تواند از اجمال به تفصیل برود و سبب پیدایش «تمدن» شود.
 
اختلاف نظر دینانی با حکما
دکتر دینانی عقل را به «عقل نظری» و «عقل عملی» تقسیم نمی‌کند و این، از تفاوت‌های نظریه عقلی دینانی با نظر حکماست. آنچه حکما به عنوان تقسیمات عقل می‌شناسند دینانی تقسیمات متعلّقاتِ عقل می‌داند نه تقسیم عقل؛ چرا که از نظر او عقل تقسیم‌پذیر نیست: «دینانی به دو جهان قائل است؛ جهان ذهنی و جهان عینی. ذهن ظرف آگاهی نیست و آگاهی هم مظروف ذهن انسان نیست؛ بلکه آگاهی همان چیزی است که ذهن خوانده می‌شود و ذهن جز آگاهی نیست.»
از نظر دکتر دینانی تمایز انسان‌ها به میزان آگاهی و قدرت اندیشه آنهاست. هر اندازه آگاهی قوی‌تر باشد، انسان کامل‌تر می‌شود. بنابراین آگاهی صیرورت است و تحول می‌پذیرد. به این اعتبار می‌توان گفت آگاهی در نزد دینانی امری ذومراتب است که با وجود تعدد و تکثر، از وحدتی برخوردار است که این ذومراتب بودن لطمه‌ای به وحدت آن نمی‌زند.
 
دفتر عقل و آیت عشق
«اندیشیدن» فعل انسان است و این فعل سبب هویت انسان می‌شود و آنچه می‌اندیشد، «من» است. در واقع آگاهی توسط «من» ادراک می‌شود و این من وقتی لباس تعیُّن می‌پوشد، انسان شکل می‌گیرد. «من» در اندیشه دینانی همان علم و نور است. عقل مراتب مختلفی دارد؛ عشق و محبت و شهود، محصول عقل هستند اما عقل اگر تنزل یابد مخرب می‌شود و اگر در بند خدا باشد شکوه و آگاهی می‌آفریند.
«علم» با وجود آگاهی است که معنا می‌گیرد. علم حصولی شامل تصوّر و تصدیق است که صورت‌های آگاهی محسوب می‌شوند. دکتر قربانی معتقد است، اوج اندیشه‌ استاد دینانی در تصوّرات و تصدیقات بروز می‌یابد: «در اندیشه دینانی جنگ واقعی در فهم تصدیقات و مراقبت از تصوّرات است. برای جلوگیری از خطای اندیشه و افتادن در ورطه هلاکت ابدی، تنها می‌توان به استدلال و برهان استناد کرد تا از خطای فکری در امان ماند.»

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی