«ایران» تأثیر سلوک فردی پزشکیان بر دستاوردهای دولت چهاردهم را بررسی میکند
خلقیات رئیسجمهور و رفتارهای دولت
مرتضی گل پور
روزنامه نگار
به تصویر این گزارش نگاه کنید. اینجا حاشیه مراسم پاسداشت حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان است. به تصویر دقت کنید: حجتالاسلام انصاریان در بالای جلسه نشسته و در دو طرف او، رئیسجمهور و رئیس مجلس نشستهاند. این چطور ممکن است؟ مطابق اصل 113 قانون اساسی «پس از مقام رهبری رئیسجمهور عالیترین مقام رسمی کشور است.» پس چگونه است که دستکم در این تصویر، آن که در صدر نشسته، رئیسجمهور نیست و رئیسجمهور در کنار رئیس دفتر خود و به موازات رئیس مجلس نشسته است؟ چینش موجود در این تصویر، محصول سلوک شخصی پزشکیان است. این سلوک شخصی رئیسجمهور است که باعث شده در اینجا، موقتاً اصل 113 قانون اساسی را کنار بگذارد و پایینتر از یک شخصیت دیگر بنشیند. اما آیا این اتفاق مهمی است؟ بالاتر از آن، اصلاً شخصیت و سلوک فردی رئیسجمهور باید برای ما اهمیت داشته باشد؟ شهروندان عموماً با نتیجه سیاستهای هر دولت و هر رئیسجمهور ارتباط دارند. یعنی اینکه تصمیمات، سیاستها و برنامههای دولت چه تأثیری بر زندگی، سفره یا آب و نان مردم خواهد داشت. اما همیشه اینطور نیست. یعنی همیشه واقعیت را نباید اینطور سخت و متصلب دید. زیرا بخشی از آنچه عملکرد دولت خوانده میشود، یا آنچه به عنوان نتیجه سیاستها و رویکردهای دولت در زندگی خود تجربه میکنیم، ناشی از شخصیت فردی و سلوک شخصی رئیسجمهور است. اما این تأثیر چگونه ممکن است؟
چرا شخصیت رئیسجمهور مهم است؟
آنچه ماهیت یک دولت را میسازد، فقط ساختار اجرایی قوه مجریه نیست. بخشی از آنچه چهارچوب یک دولت را تعریف میکند، شخصیت رئیسجمهور هم هست. اینکه از «امریکای دوره ترامپ» «چین دوره شی جینپینگ» یا «عربستان دوران محمد بنسلمان» یاد میشود، ناظر بر همین است. در همه این کشورها، ساختارهای فرهنگی، ترتیبات مبتنی بر قوانین بالادستی و چیدمان تاریخی نیروهای اجتماعی و اقتصادی بر چگونگی ساختار و ماهیت دولت تأثیر دارند. اما پس از همه این تأثیرات، در مرحله نهایی، ویژگیهای شخصیتی عالیترین مقام اجرایی کشور است که تعیین میکند نوع عملکرد آن چهارچوبها چگونه باشد. به یک تعبیر، بخش عمده آن وضعیتهای پیشینی، اعم از تاریخ و نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، با عبور از فیلتر شخصیت رئیسجمهور عمل میکنند. این امر کمک میکند بخشی از این واقعیت توضیح داده شود که چرا به رغم ثبات ساختارهای حقوقی و سیاسی، رویکرد و عملکرد دولتها متفاوت است. بر این اساس میتوان از تأثیر شخصیت و سلوک فردی مسعود پزشکیان بر ساختار، رویکرد و عملکرد دولت چهاردهم هم گفت. برای توضیح این تأثیر و تأثر (یعنی تأثیرپذیری دولت از شخص مسعود پزشکیان) به دو نوع داده نیاز است؛ یک داده درباره سلوک پزشکیان، و دیگری تأثیری که این سلوک بر دولت گذاشته است. با تکیه بر آنچه طی دو ماه و نیم گذشته در جهت گیری، گفتار و رفتار دولت چهاردهم مشاهده شد، میتوان یک تصویر حداقلی از این تأثیر و تأثر ارائه داد.
پزشکیان خودش است
همه آنان که از نزدیک رئیسجمهور را دیده یا با او کار کردهاند، یک حرف مشترک میزنند: پزشکیان خودش است. منظور آنان این است که پزشکیان در مجامع عمومی، همان طور است که در جلسات خصوصی. پزشکیان به دوگانگی ذهن یا دوگانگی رفتار مبتلا نیست. بنابراین اینطور نیست که در یک جا، یک جور سخن بگوید و در جای دیگر، یک جور دیگر. او همین است که همه میبینند؛ ساده، بیتکلف و بیآلایش که درعین حال اعتقاداتی راسخ دارد و براساس اعتقادات راسخ خود هم عمل میکند و تصمیم میگیرد. نخستین فردی که درباره پزشکیان اینطور قضاوت کرد عباس عبدی بود. این تحلیلگر سیاسی در دوران انتخابات، پس از اولین ملاقات با این نامزد ریاستجمهوری گفت: «نیازی نیست پزشکیان کار ویژهای انجام دهد، کافی است خودش باشد.» در همان ایام انتخابات شواهد دیگری هم از «خودش بودن پزشکان» حکایت میکرد. مهمترین آنها در دانشگاه تهران و مقابل دانشجویان منتقد بود که پزشکیان با صراحت، صداقت و البته با صدای بلند از باورش به ولایت فقیه و اعتقاد به رهبری انقلاب گفت. در موردی دیگر، یکی از مشاوران دوران انتخابات روایت کرد که پس از ارائه متنی به او برای استفاده در یک مناظره، پزشکیان ضمن پذیرفتن اصول کلی متن، گفت آن را قرائت نمیکند، چون خواندن عمومی متن با اصول اعتقادی او سازگار نیست. یا مثالی دیگر، پزشکیان برای جلب نظر و رأی مردم، هیچگاه به دولت قبل یا دولتمردان گذشته حمله نکرد. او سعی نکرد با زیرسؤال بردن عملکرد یا شخصیت آنان برای خودش وجهه بخرد. پزشکیان وقتی از دلیل وجود مشکلات میگفت، همیشه از عبارت «ما» استفاده میکرد: «ما» مسئولان اینطور کردیم، «ما» مسئولان باعث این مشکلات شدیم، دعوای «ما» باعث بروز شکاف در کشور شده است. دوری از تشریفات هم ویژگی بارز دیگری است. درحالی که چند روز از پیروزی او در انتخابات سپری شده بود، بیآنکه ضرورت یا دعوتی وجود داشته باشد، در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی با رهبر انقلاب حاضر شد. پس از آن هم، بیمقدمه یا تشریفاتی، به مجلس رفت و در جلسه علنی حاضر شد.
پیامدهای سلوک پزشکیان برای دولت
اکنون که دوماه ونیم از آغاز به کار دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان گذشته است، روشن شده است که آن رفتارهای او در دوران انتخابات، یک ابزار تبلیغاتی و یک رفتار موقت انتخاباتی نبود. رفتارهای او در دوران ریاستجمهوری، دقیقاً همان است که در انتخابات دیده شد. بر همین اساس است که اکنون بسیاری، حتی منتقدان دولتش، از یگانگی ذهن، رفتار و گفتار پزشکیان سخن میگویند. اما پیامدهای بیتکلف بودن پزشکیان یا یگانگی ذهن و گفتار و رفتار او، برای دولت، چه بوده است؟ نخستین و البته مهمترین پیامد، ایجاد ظرفیت یا زمینه برای اجرای «سیاست وفاق» است. اینکه در انتخاب وزرا یا مدیران ارشد دولت، از افرادی استفاده شد که به طور سنتی در جناح مقابل تعریف میشوند، اتفاق سادهای نیست. در سیاست قطبی شده ایران، دعوت از کسانی که در انتخابات آشکارا در اردوی رقیب فعالیت کردند، از وجود یک ذهن باز و درعین حال، یک پذیرش ذهنی در رئیس دولت حکایت دارد. درعین حال، چنین چینشی از مدیران این واقعیت را گوشزد میکند که وقتی پزشکیان در انتخابات از ضرورت پایان دادن به اختلافات و فعالیت همه کارشناسان و دلسوزان با یکدیگر گفت، صرفاً یک شعار تبلیغاتی نبود. حالا مشخص شده است که آن رفتارها، واقعاً یک باور قلبی و یک دریافت ذهنی بوده است که اکنون در دولت شکل عملی به خود گرفته است. این پزشکیان بود که با بازکردن راه همکاری برای نیروهای جناح یا افراد رقیب، زهر شکافها و نزاعهای سیاسی باقی مانده از گذشته را گرفت و راه را برای اجرای وفاق باز کرد. گفتار و رویکرد مبتنی بر «مای جمعی» در انتخابات که از سوی پزشکیان مطرح شد، اکنون نتیجه روشن خود را نشان داد. درعین حال یگانگی ذهن و گفتار و رفتار او، پیش و پس از انتخابات باعث شد برخلاف ادوار گذشته، دولت مستقر به جای تغذیه از شکاف سیاسی، روی کمتر کردن این شکافها تمرکز کند. اینکه برخلاف ادوار گذشته، حرارت ناشی از شکاف سیاسی، بخشی از سوخت موتور دولت چهاردهم نیست، نتیجه مسأله شناسی پزشکیان است. این مسأله که شاید شکاف سیاسی دولت را به طور موقت در صحنه نگه دارد، اما در درازمدت دستاوردهای ایران را نابود میکند زیرا شکافهای سیاسی و اجتماعی در ایران به گونهای جدی است که به صورت خودبهخودی یا خودش، ناتوان از حرکت در مسیر وفاق است. در یک محیط سیاسی که از شکاف جز شکاف ایجاد نمیشد، تنها اراده مبتنی بر باور قلبی پزشکیان بود که میتوانست حرکت در مسیر وفاق را ممکن کند.
پیامدهای سلوک پزشکیان برای مردم
تا اینجا مشخص شد که سلوک شخصی پزشکیان تأثیر بسیاری در رویکرد دولت گذاشته است. اما درباره عملکرد دولت و تأثیر آن بر زندگی مردم چه میتوان گفت؟ نخستین تأثیر این است که پایان یافتن بگومگوهای سیاسی مداوم، نوعی آرامش سیاسی و اجتماعی را در کشور به دنبال داشته است. عملکرد و رویکرد دولت پزشکیان نوعی اجماع داخلی و همصدایی و همجهتی در رویکردهای کلان کشور ایجاد کرده است، همصدایی و همجهتی که بویژه در شرایط بحرانی غرب آسیا بسیار کارآمد است. از سوی دیگر، کاهش تنشهای اجتماعی، بویژه در مسائل فرهنگی دستاورد مهمی است. پزشکیان شاید تنها رئیسجمهور است که در نخستین نشست خبری خود، موضعی به نسبت منفی علیه گشتهای فرهنگی گرفت، اما پس از آن موجی از مخالفتهای جدی در کشور برنخاست و درعین حال، انتخاب استانداران اهل سنت کرد و بلوچ برای دو استان کشور رخداد مهمی بود. در اهمیت این رخدادها همین بس که خود پزشکیان اذعان کرده است که این امر، جز با رویکرد مبتنی بر وفاق و همگرایی ممکن نبود. دنبال کردن عدالت آموزشی در شورای عالی انقلاب فرهنگی، تقویت و برجسته کردن نقش سازمان برنامه و بودجه باهدف بررسی دقیقتر صرف بودجهها برای پروژههای ملی. شاید این موارد ساده به نظر برسند، اما در صورت نبود پزشکیان و دولت چهاردهم، هرکدام از این اتفاقات میتوانست منشأ یک جنجال سیاسی باشد.
بــــرش
ساختار و شخصیت
ساختارها مهم هستند؛ ساختار دولت، نهادهای اجرایی یا قوانین، اما اشخاص هم مهم هستند. اشخاص هستند که تعیین میکنند حتی یک قانون در نهایت میتواند اجرا شود یا نشود. مثلاً منعی برای استفاده از استاندار کرد اهل سنت نبود، اما این اتفاق در نهایت در دولت پزشکیان روی داد. ساختارها و نهادها مهم هستند، اما برخی مسائل صرفا با تکیه بر ساختارها حل نمیشوند، مانند مساله FATF. به همین دلیل بود که برخلاف اصل 113 قانون اساسی که رئیسجمهور دومین مقام کشور است، پزشکیان با حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام به «ریاست» آیتالله آملی لاریجانی، در کنار او نشست تا از طریق این رفتار شخصی شاید بتواند گره فروبسته مساله FATF را بگشاید.
اینها در سپهر سیاسی ایران که عمدتا پرمناقشه، پرشکاف و پرمساله است، رویدادهای مهمی است. باوجود همه اینها، آنچه اکنون و در ادامه راه دولت اهمیت دارد این نکته است که ساختارهای شکل گرفته در دولت چهاردهم، یعنی مدیران در بخشهای مختلف بتوانند براساس رویکرد کلان دولت و رئیسجمهور حرکت کنند.
این همپوشانی، بخت موفقیت دولت و درعین حال بخت موفقیت ایران و کامیابی مردم را بیشتر میکند؛ بخت اینکه هرکسی در این کشور در پایان دولت پزشکیان نسبت به آنچه در ابتدا بوده است گامی به پیش گذاشته باشد.