نگاهی به دو طیف مجادله‌های ایجادشده علیه پزشکیان و وزرای پیشنهادی

اعتماد به دولت را حفظ و تقویت کنیم

مسعود پزشکیان را می‌توان مصداق این شعر حافظ دانست «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها.» مرد استخوان‌ خردکرده سیاست ایران، شاید کمتر این تصور را داشت که در ریاست جمهوری با چنین حجمی از مشکل‌ها مواجه شود. شاید او انتظار داشت همچنان که خود رویکرد مبتنی بر وفاق و همدلی را دنبال می‌کند، طرف‌های دیگر هم چنین رویکردی را در مواجهه با او و دولتش در پیش بگیرند، اما این اتفاق نیفتاد.
 نخستین علت این برخورد متفاوت با دولت پیشنهادی پزشکیان را می‌توان حجم بالای انتظارات از او و دولتش دانست. این علت به این دلیل مهم است که طیفی از منتقدان پزشکیان را حامیان او تشکیل می‌دهند. این انتقادها مطلقاً به معنای دست شستن از حمایت از مسعود پزشکیان نیست، اما نشان می‌دهد این کنشگران تصویر دقیقی از ظرفیت‌های کنشگری و مناسبات سیاسی و اجتماعی در کشور ندارند. از این رو، آنان سطحی از مطالبات را مطرح می‌کنند که اساساً هیچ سنخیتی با ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امروز ایران ندارد. مضافاً اینکه وقتی هنوز دولت مستقر نشده‌، یا وقتی پیامدها و اثرات اقدامات دولت چهاردهم مشخص نشده است، کوبیدن مداوم بر طبل مطالبات، جز دلسردی مطالبه‌گر و بی‌رمقی دولت هنوز نامستقر، ثمر دیگری ندارد. این مطلب به نوعی در واکنش خود پزشکیان نسبت به این جنس از انتقادها نیز مطرح شد. او سه‌شنبه گذشته در شبکه اجتماعی «ایکس» از منتقدان خواست ابتدا این فرصت را به دولت بدهند که فعالیت خود را انجام دهد و در صورت محقق نشدن انتظارات آنان، انتقادهای خود را مطرح کنند. هرچند این واقعیت را نیز نمی‌توان نادیده گرفت که برخی انتقادها و حتی تخریب‌ها، ناشی از رقابت‌های درون‌جناحی است؛ چرا که برای برخی این امید وجود دارد که دورکردن یک متخصص از یک صندلی وزارت یا معاونت، چه بسا فرصتی برای نشستن غیرمتخصصان بر آن صندلی فراهم کند.
 
انتظارات غیرقابل تحقق منتقدان
در کنار ناشکیبایی برخی از حامیان مسعود پزشکیان، انتظارات غیرقابل تحقق برخی از منتقدان مسعود پزشکیان، مسأله دیگری است که امروز او و دولتش با آن مواجه هستند. واقعیت این است که اکنون رویکرد غالب در جریانی که نتوانست پیروز انتخابات شود، همراهی با دولت، همکاری و همدلی برای حل مشکلات کشور و عبور از چالش‌هاست. این امر نه‌تنها از رسانه‌ها و تریبون‌ها فهمیده می‌شود، بلکه رفتار و رویکرد اکثریت مجلس شورای اسلامی نیز همراهی و همدلی با دولت جدید است. با وجود این، نیروها یا طیفی در این جریان حضور دارند که مشی دیگری را برای مواجهه با دولت پزشکیان انتخاب کرده‌اند؛ این مشی، زیرسؤال بردن برخی انتصاب‌های دولت و تلاش برای کاهش آرای وزرای پیشنهادی در مجلس شورای اسلامی است. هرچند چنین کنش سیاسی می‌تواند حق هر شهروند و کنشگری قلمداد شود، اما این رفتار در مواجهه با دولتی که هنوز ساختار خود را پیدا نکرده، کار خود را آغاز نکرده و کارنامه‌ای برای نقد ندارد، دور از انتظار است. شرط سیاست‌ورزی منطبق با منافع ملی، دست‌کم در آغاز راه، حمایت از دولت است، نه دمیدن بر طبل مطالبات یا برجسته‌سازی موضوعات عمدتاً سیاسی که اساساً ارتباطی با حوزه‌های کاری وزرا، مثلاً بهداشت یا رفاه ندارد. گویی این منتقدان نگاه مثبتی به کابینه مبتنی بر وفاق ندارند؛ کابینه‌ای که تلاش می‌کند همه طیف‌های سیاسی و اجتماعی را نمایندگی کند. از این رو همه سعی‌شان در این است تا وزرای غیرهمسوی سیاسی با خود را با چهره‌های همسوی سیاسی جایگزین کنند.
 
شکیبا مقابل ناشکیبان
مسعود پزشکیان و دولت چهاردهم، تا اینجای کار با دو لبه چنین وضعیتی مواجه شده‌اند؛ این دو لبه، خواه حامیان ناشکیبا باشد یا طیفی از رقبا که اسب انتقاد را پیش از موعد زین کرده‌اند، یک وجه کاملاً مشترک دارند. آنان انتظارات حداکثری را نسبت به دولتی مطرح کرده‌اند که هنوز تشکیل نشده است. وجه اشتراک دیگر آنان، نزدیک بودن به لبه‌های انتهایی سیاست‌ورزی در ایران است، لبه‌هایی که از مرکز مبتنی بر وفاق و همدلی فاصله دارد و به همین دلیل کنش‌های لب مرزی را باعث می‌شود. واکنش پزشکیان و دولتش نسبت به این کنش‌های حدی، شکیبایی بوده است. پزشکیان و اعضای دولتش، همچون معاون اول و معاون اجرایی، ضمن احترام به منتقدان، از آنان خواسته‌اند به دولت اعتماد کرده و دست‌کم فرصت زمانی برای انجام مأموریت‌های دولت وفاق و همدلی را لحاظ کنند.
 
ضرورت حفظ و تداوم اعتماد
15 تیرماه گذشته اکثریت ملت ایران به مسعود پزشکیان برای تصدی ریاست جمهوری اسلامی ایران اعتماد کردند. این اعتماد بر پایه سوابق پزشکیان، عملکرد او، رویکردهای اعلامی، وعده‌ها و شعارهای مطرح‌شده بوده است. آنچه امروز نیز ضرورت دارد، تداوم این اعتماد و صیانت از آن است. این اعتماد، نه‌تنها بر بهروزی سرنوشت ایرانیان، بلکه بر منافع ملی ایران نیز انطباق دارد. از این رو کنشگران دلسوز و سخنوران ایران‌دوست، ضمن حفظ استقلال فکری و سیاسی خود از کنشگران حدی، همچنان از انتخاب خود، یعنی برپایی دولت وفاق ملی حمایت و از این ایده صیانت کنند؛ چرا که تداوم اعتماد است که درنهایت تداوم حرکت در مسیر بهروزی و توفیقات دولت را رقم خواهد زد، توفیقاتی که اثرات آن نصیب همه ایرانیان خواهد شد.