ایرانیان خارج از کشور در نوروز چه حال و هوایی دارند؟

ذوق عید با چاشنی دلتنگی

مریم طالشی
خبرنگار


حال و هوای عید برایشان متفاوت است. خبری از بدو بدو و شلوغی آخر سال نیست. بوی بهار اما هر جا که باشی به مشام می‌رسد. درخت‌ها را می‌بینی که دارند شکوفه می‌زنند و زمین که نم‌نم سبزی ملایمی روی آن را می‌گیرد. برای ایرانیان در سراسر جهان، نوروز با همین نشانه‌ها آغاز می‌شود اما یافتن نشانه‌های خاص‌تر برای ایرانی های آن سوی آب ها دلچسب‌تر است؛ نشانه‌هایی که مختص نوروز ایران است. برای یافتن نشانه‌ها باید تلاش بیشتری کرد وقتی دور از وطن باشی، مثل طی کردن مسیری چند ساعته برای رسیدن به بازارچه‌ای که حال و هوای نوروز دارد.
ملیحه ساکن آلمان تلاش می‌کند هر سال سری به این بازارچه محلی بزند. البته بازارچه مختص فروش محصولات ایرانی نیست ولی روزهای منتهی به عید چند غرفه برای فروش لوازم هفت سین دارد که غرفه‌دارانش ایرانی هستند. در این غرفه‌ها شیرینی‌های عید هم به فروش می‌رسد.
او که حدود 30 سالی می‌شود خارج از کشور زندگی می‌کند از حال و هوای نوروز دور از وطن چنین می‌گوید: «برای کسانی که مثل من قدیمی‌تر هستند همه چیز حالتی سنتی‌تر دارد. در واقع کسانی که قدیم‌تر از ایران خارج شده‌اند یک جورهایی سنت‌ها را بیشتر حفظ کرده‌اند. من در نسل جدید مهاجرانی می‌بینم که شاید به اندازه ما پایبندی به آداب و رسومی مثل نوروز برایشان اولویت نداشته باشد. البته نه اینکه دوست نداشته باشند ولی مشغله کاری و تحصیلی گاهی مانع از آن می‌شود که به این چیزها فکر کنند. برای ما قضیه کمی فرق می‌کند. دیگر پا به سن گذاشته‌ایم و مشغله‌مان کمتر شده و از طرفی آدم هرچه سنش بالاتر می‌رود احساس نیاز بیشتری می‌کند که به پیشینه و فرهنگ خودش نزدیک‌تر شود. من حالا خیلی بیشتر از قبل دلم برای حال و هوای عید ایران تنگ می‌شود و دلم می‌خواهد آنجا باشم. در اینستاگرام فیلم‌های بازار تجریش را می‌بینم و فکر می‌کنم چقدر همه چیز دم عید قشنگ می‌شود. البته این را هم بگویم که از ترافیک شب عید واقعاً بیزارم و چند بار پیش آمده که ساعت‌ها در ترافیک مانده‌ام. غیر از آن بالا رفتن قیمت آجیل، میوه و شیرینی آدم را ناراحت می‌کند و دائم فکر می‌کنم با این شرایط شاید دید و بازدیدها کم شود. ما اینجا تلاش می‌کنیم در وسع خودمان آداب و رسوم نوروز را به جا آوریم و هرکس حداقل کاری که می‌کند این است که سفره هفت سین را می‌چیند.»
الناز ساکن هلند زن جوان و مادر دختر بچه‌ای 5 ساله است. او هم در این 10 سالی که خارج از ایران زندگی کرده تلاش داشته در حد توان نوروز را در خارج شبیه‌سازی کند و از وقتی هم که دخترش متولد شده این مسأله برایش شکل جدی‌تری پیدا کرده است. او می‌گوید: «در این سال‌ها چون دوست و آشنای زیادی نداشتیم فقط به چیدن سفره هفت سین و کارهایی مثل تدارک دیدن شیرینی‌های مخصوص عید و پخت غذاهای سنتی این ایام اکتفا کرده ایم. من اینجا خیلی ندیده‌ام که در ایام نوروز ایرانی‌ها مثل داخل کشور منزل هم بروند و دید و بازدید عید انجام دهند، چون به هرحال در ایران تعطیلات نوروز است و می‌شود برای دید و بازدید رفت اما اینجا در ایام نوروز همه مشغول کار یا درس هستند و معمولاً فرصتی برای دید و بازدید مرسوم عید نیست. اگر هم دورهمی و میهمانی باشد، لزوماً شکل دید و بازدید عید را ندارد و از این جهت می‌توانم بگویم شرایط با ایران متفاوت است. من از زمانی که دخترم دو ساله شد تلاش کردم از دو سه هفته مانده به عید برایش توضیح دهم که حالا چه ایامی است و ما در این ایام چه کارهایی انجام می‌دهیم. مثلاً برایش توضیح می‌دهم که وقتی ما بچه بودیم نزدیک عید لباس نو می‌خریدیم و به عید دیدنی می‌رفتیم و عیدی می‌گرفتیم. دخترم الان خیلی ذوق عید را دارد چون همراه هم خانه‌تکانی هم کرده‌ایم و برایش توضیح دادم که همه مردم در ایران این کار را نزدیک عید انجام می‌دهند. قرار است با هم شیرینی‌های عید را درست کنیم و اگر بشود به عید دیدنی هم برویم و در خانه هم میهمان داشته باشیم. دخترم عاشق این است که میهمان به خانه‌مان بیاید و از این جهت، آدم کمی دستش در خارج از کشور بسته می‌شود، چون به هرحال فامیل و آشنا دور و برت نیست و باید با همان چند دوستی که سراغ ‌داری رفت و آمد کنی که البته همان هم خیلی خوب است.»
آرمان ساکن انگلیس هم از جمله آدم‌هایی است که عاشق رفت و آمد است و یکی از چیزهایی که همیشه از عید دوست داشته همین دید و بازدید و رفت و آمدها بوده است. او 6 سالی می‌شود که همراه همسرش از ایران خارج شده و به قول خودش هر سال نزدیک عید دلتنگ‌تر از همیشه بوده است.
آرمان می‌گوید: «من خیلی دوست دارم موقع تحویل سال با چند دوستی که اینجا دارم جمع شویم و تحویل سال را کنار هم باشیم اما معمولاً چون همه بعد از تحویل سال می‌خواهند با خانواده‌هایشان در ایران تماس ویدیویی برقرار کنند، معمولاً این امکان فراهم نمی‌شود. در واقع افراد ترجیح می‌دهند آن زمان را با خانواده خود بگذرانند و به این شکل فاصله را در این ایام کمتر کنند. برای خود ما هم البته به همین شکل است و بعد از تحویل سال را به دید و بازدید مجازی با خانواده می‌گذرانیم. زمان کرونا این دوری کمتر حس می‌شد چون همه، چه آنها که داخل بودند و چه آنها که خارج مثل هم بودیم و با ویدیو کال دید و بازدید می‌کردیم. من و همسرم همیشه در روز عید از محل کارمان مرخصی می‌گیریم تا این روز را از راه دور با خانواده باشیم. معمولاً هم از قبل تحویل سال تماس را برقرار می‌کنیم و به این شکل لحظه تحویل سال را با هم هستیم. اینجا ایرانی‌ها معمولاً در مراسمی مثل چهارشنبه آخر سال و سیزده بدر جایی جمع می‌شوند اما برای تحویل سال عموماً در خانه‌های خودشان هستند. در مورد دید و بازدید هم خیلی ندیدم این کار را بکنند و چندان اینجا رایج نیست. من خودم پارسال سفره مفصل هفت سین چیدم و انواع خوراکی‌های نوروز را تهیه کردم و منتظر میهمان بودم اما در کل روزهای عید کسی برای عید دیدنی به خانه‌مان نیامد. در کل روابط در خارج از کشور به شکلی است که نمی‌شود انتظار زیادی داشت چون در هر صورت ما در ایران دوستانی داشتیم که سال‌ها با آنها ارتباط داشتیم و برایمان مثل خانواده بودند اما دوستانی که اینجا داریم دوستان جدیدی هستند که عمق رفاقت مان خیلی کمتر است. من در روزهای عید بیشتر از هرچیزی دلم برای همان دورهمی‌ها با دوستان و خانواده تنگ می‌شود.»
برای مجید ساکن کانادا هم نوروز فرصتی است که می‌تواند آداب و رسوم کشورش را برای همکارانش توضیح دهد. او در این باره اینطور می‌گوید: «یک بار من و یک همکار ایرانی‌ام در روز عید با هم روبوسی کردیم و به هم تبریک گفتیم و این برای همکاران دیگرم خیلی عجیب بود. آن روز برای آنها درباره عید نوروز توضیح دادیم و خیلی به نظرشان جالب بود. سال بعد که تعداد ایرانی‌های محل کارم بیشتر شده بود تصمیم گرفتیم روز عید در محل کار سفره هفت سین بچینیم و با خوراکی‌های نوروزی از همکارانمان پذیرایی کنیم که این رسم از آن به بعد هر سال اجرا می‌شود و فرصتی پیش می‌آید که درباره نوروز با آنها صحبت کنیم.»

 

بــــرش

 من حالا خیلی بیشتر از قبل دلم برای حال و هوای عید ایران تنگ می‌شود و دلم می‌خواهد آنجا باشم. در اینستاگرام فیلم‌های بازار تجریش را می‌بینم و فکر می‌کنم چقدر همه چیز دم عید قشنگ می‌شود. البته این را هم بگویم که از ترافیک شب عید واقعاً بیزارم و چند بار پیش آمده که ساعت‌ها در ترافیک مانده‌ام. غیر از آن بالا رفتن قیمت آجیل، میوه و شیرینی آدم را ناراحت می‌کند و دائم فکر می‌کنم با این شرایط شاید دید و بازدیدها کم شود.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و دو
 - شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و دو - ۲۱ اسفند ۱۴۰۲