اثردرمانی حمله اخیر امریکا برای کاخ سفید کارساز نبود
عابد اکبری
کارشناس مسائل بینالملل
امریکا در روزهای اخیر شدیدترین حملات نظامی خود به منطقه را از زمان جنگ غزه انجام داد. گفته شده این حملات با هدف بازدارندگی در برابر «حمایت ایران از گروههای نیابتی» انجام شده است. سطح این عملیات را چطور ارزیابی میکنید؟
بعد از عملیات طوفانالاقصی که در واقع محور مقاومت توانست با عملیات خود روندهای غرب محور منطقهای را متوقف کرده و دچار خدشه کند یک سؤال استراتژیک در بین تحلیلگران طی چهار ماه گذشته به طور متناوب وجود داشته که نوع مواجهه قدرتهای بزرگ غربی و محور عبری با محور مقاومت و به طور خاص با سازماندهنده اصلی و حامی اصلی آن یعنی جمهوری اسلامی ایران چگونه خواهد بود. بسیاری از تحلیلگران غربی معتقد بودند که غرب باید محور مقاومت را به عنوان یک بازیگر رسمی بپذیرد. پاسخ به این سؤال استراتژیک مسأله مهمی بود چون هر پاسخی به این سؤال داده میشد آینده روند منطقه را مشخص میکرد مثلاً اگر به این نتیجه میرسیدند که نمیخواهند قدرت تأثیرگذاری محور مقاومت را بپذیرند یا میخواهند در پاسخ به طوفان الاقصی ضربهای جدی به محور مقاومت وارد کنند طبیعتاً باید حملات نظامی درازدامن و چند لایهای را علیه محور مقاومت شروع میکردند اما با پذیرش ضمنی قدرت تأثیرگذاری محور مقاومت در کنار اقدامات محدود نظامی گفتوگوهای پنهانی اتفاق افتاد.
حمله به پایگاه امریکا در مرز اردن چه تفاوتی با حمله به دیگر مراکز نظامی این کشور داشت که در هفتههای اخیر به آنها حمله شده بود و در نتیجه پاسخ وسیعتری از سوی ایالات متحده دریافت کرد؟
در طول چهار ماه گذشته و بویژه بعد از حمله صورت گرفته به نیروهای امریکایی در اردن علیرغم اظهارات اولیه رسانهای از جانب مقامات امریکایی، روند تحولات نشان دهنده این بود که امریکاییها به این نتیجه رسیدند که ایران و محور مقاومت را به عنوان بازیگران رسمی مؤثر در نظم منطقهای به رسمیت بشناسند. شاخصهای زیادی هم برای این حرف وجود دارد اما به طور خاص عملیاتی که اخیراً اتفاق افتاد و ظاهراً با اطلاعرسانی از قبل به شکل رسمی و غیررسمی صورت گرفت، نشان دهنده این است که امریکاییها محور مقاومت و به طور خاص جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک بازیگر همتراز به رسمیت شناختهاند که از این به بعد میخواهند منافع جمهوری اسلامی را لحاظ کنند. وقتی که یک ساعت قبل از حمله، سخنگوی سنتکام میگوید که ما میخواهیم یک ساعت بعد حملات را شروع کنیم این نوع اطلاعرسانی به این معنی است که ما میخواهیم بزنیم، شما هم اطلاع داشته باشید این پایگاهها را خالی کنید که در نهایت اتفاقی برای ما نیفتد.
یک فرضیه وجود دارد که امریکا تلاش کرده عملیات را در سطحی پیش ببرد که در عین حال مانع از تحریک و ورود مستقیم ایران به جنگ شود. این در حالی است که ایران هیچ خسارتی در حملات امریکا متقبل نشده است؛ نظر شما چیست؟
باید متوجه باشیم که جنگ اخیر و این حمله نظامی اخیر امریکاییها در سال انتخابات دارد اتفاق میفتد و دولت دموکرات برای حفظ اعتبار و حیثیت خودش ناچار بود یک پاسخی به اتفاقات اخیر بدهد و اگر این کار را نمیکرد در مناظرههای انتخاباتی آتی متهم به کمکاری و بیعرضگی میشد، به همین خاطر اینها این عملیات را برای حفظ حیثیت و اعتبار داخلی خودشان انجام دادند و هیچ تأثیر معناداری بر فعالیت محور مقاومت در منطقه نداشته و نخواهد داشت. دولت امریکا هماکنون به دلیل حمایت بیچون و چرا از رژیمصهیونیستی در نبرد غزه، زیر فشار افکار عمومی داخلی خود قرار دارد و سیاست یاد شده موجب شده بخش عظیمی از مسلمانان، اعراب و سیاهپوستان امریکایی که آرای آنان به طور سیستماتیک در انتخابات در سبد رأی دموکراتها قرار داشته، از آنها برنجند و همین امر سبب تضعیف موقعیت بایدن و حزب متبوع وی در انتخابات 2024 میلادی شود. در انتخابات 2020 میلادی، جو بایدن در ایالت کلیدی میشیگان تنها با اختلاف 154 هزار رأی بر ترامپ پیروز شد. نکته حائزاهمیت به 200 هزار رأی مسلمانان این ایالت بازمیگردد که در آن انتخابات 146 هزار رأی از آنها به سبد بایدن واریز شد. عمده آنان هماکنون بشدت نسبت به سیاست وی در قبال فلسطینیان انتقاد دارند. برآیند نظرسنجیهای انجام شده از سوی مؤسسات وابسته به احزاب دموکرات و جمهوریخواه نظیر سی.ان.ان، نیویورک تایمز، فاکس نیوز، سی.بی.اس نیوز و... به وضوح نشان میدهد موقعیت بایدن نسبت به رقیب کلیدی جمهوریخواه بویژه در 6 ایالت سرنوشتساز آریزونا، جورجیا، میشیگان، ویسکانسین، نوادا و پنسیلوانیا بیش از هر زمان متزلزل است و در صورت تداوم وضعیت کنونی، شکست وی در انتخابات 2024 میلادی بسیار محتمل به نظر میآید. جنگ کنونی غزه نه تنها به رسوایی و انزوای بایدن میان همتایان بینالمللیاش منجر شده، بلکه داعیه حقوق بشری امریکا را در افکار عمومی جهان به نحو بارزی به چالش کشیده است؛ موضوعی که نماد آن را در بهرهگیری دبیرکل سازمان ملل متحد از اصل 99 منشور ملل متحد برای توقف نزاع در غزه پس از وتوهای پیدرپی امریکا میتوان مشاهده کرد. در چنین فضایی به نظر میرسد ترجیح ایالاتمتحده «مدیریت تنش» ناشی از اقدامات حمایتی امریکا از جنایات صهیونیستها پس از طوفانالاقصی با جمهوری اسلامی ایران طی 10 ماه پیشروی و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در امریکا باشد.
میزان بازدارندگی اقدام نظامی امریکا در حملات اخیر و احتمال پیشگیری از تشدید تنش در منطقه را چطور میبینید؟
به نظر میرسد اثر درمانی حمله اخیر امریکا برای کاخ سفید خیلی هم کارساز نبوده است. حملات شب گذشته نه تنها تأثیری در روند نظم منطقهای نخواهد داشت بلکه در نهایت ارتقای جایگاه و بهبود تصویر محور مقاومت را به دنبال خواهد داشت به این نحو که نشانگر این خواهد بود که امریکاییها کم کم دارند جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک قدرت مؤثر نظمساز منطقهای و چه بسا مؤثر در نظم جهانی به رسمیت میشناسند و ما در واقع شاهد ظهور یک دور جدیدی از مناسبات ایران و قدرتهای بزرگ در منطقه خواهیم بود.
رویکرد ایران را در واکنش به اقدامات نظامی اخیر امریکا چطور ارزیابی میکنید؟
هم جمهوری اسلامی ایران و هم محور مقاومت به عنوان یک بازیگر توانمند و نظمساز با در نظر گرفتن این ملاحظات پاسخهای متناسب خواهند داشت. به نظر میرسد اماکن مورد حمله هیچ ارتباطی به منافع ایران نداشته و صرفاً برای استفاده داخلی امریکا بوده است و آن را به شکل تبلیغاتی پیگیری میکنند و ما هم نیاز نیست پاسخ بدهیم اما در عین حال اگر جایی اقدام میکردند که منافع ما را مورد هدف قرار داده یا باعث از بین رفتن منافع ما شده باشد، با پاسخ متناسب مواجه خواهند شد؛ اتفاقی که در این ماههای اخیر افتاد، یعنی در چهار ماه گذشته محور مقاومت متناسب با اقدامات محور غربی و عبری به خوبی توانسته است اقدامات علیه امنیت منطقه را پاسخ بدهد و نشان داد که در این هماورد کوتاه نخواهد آمد.