صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و شصت و چهار - ۰۶ دی ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و شصت و چهار - ۰۶ دی ۱۴۰۲ - صفحه ۱

کارشناس مسائل بین الملل در گفت و گو با «ایران» مطرح کرد

امریکا به دنبال پروژه‌های روانی علیه ایران

به نظر می‌رسد عملیات روانی غرب تحت هدایت ایالات متحده و جریان‌های اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی در پی شکست اجرای سناریوی سال گذشته، ابعاد تازه‌ای یافته است که در طرح ادعاهای واهی همچون القای نقش داشتن جمهوری اسلامی در تنش‌های جاری در دریای سرخ علیه کشتی‌های عازم سرزمین‌های اشغالی پدیدار شده است. نظرتان درباره روند عملیات روانی در پیش گرفته شده از سوی این جریان‌ها چیست؟
از مدت‌های طولانی و دقیقاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از جدی‌ترین دغدغه‌های ایالات متحده در عرصه بین‌الملل، هم در سطح دولت‌ها و هم در سطح افکار عمومی و مردم دنیا، این بود که ایران به عنوان یک تهدید شناخته شود. مکتب امنیتی امریکایی‌ها، مکتب تبدیل تهدید به فرصت است. یعنی باید دائماً تهدیدی وجود داشته باشد و به فرصت تبدیل شود. حتی در این مکتب امنیتی به این پرسش هم پاسخ می‌گویند که اگر تهدیدی هم نبود چه؟ یعنی می‌آییم و تهدیدی را ایجاد می‌کنیم. مثال آن می‌شود 11 سپتامبر 2001 و همچنین ماجرای «پرل هاربر» که موجب ورود امریکا به جنگ جهانی دوم شد.
این راهبرد در قبال ایران هم شکل گرفت. باور دولت‌های مختلف امریکا این بود که ایران باید به عنوان یک تهدید شناخته شود. در این خصوص می‌شود به مقاله‌ای که در اندیشکده امریکن اینترپرایز انستیتو در اوایل 2023 منتشر شد، اشاره کرد. در این مقاله آمده است: «ایران باید منزوی باشد». برای دستیابی به این راهبرد هم، ایران باید یک تهدید به شمار بیاید تا در عرصه بین‌الملل منزوی شود.
اتهامات اخیری که به اشکال مختلف در روزهای اخیر علیه ایران مطرح شده است نیز در همین چهارچوب ارزیابی می‌شود؟
بله؛ این هدف و رویکرد در هفته‌های اخیر در طرح ادعاهایی همچون حمله هکری، افشای طرح سپاه برای ترور خبرنگاران، حمله به یک کنیسه در آلمان و... دنبال می‌شود که بویژه در حوزه رسانه‌ای متمرکز شده است. مباحث مطرح شده درخصوص انصارالله یمن هم در همین راستا قابل ارزیابی است. تیتر مستقیم رسانه‌های امریکایی در این روزها جمله «حوثی‌های مورد حمایت ایران» است. این رسانه‌ها در هیچ کجا از حوثی‌ها به تنهایی حرف نمی‌زنند بلکه از آنها به عنوان حوثی‌های مورد حمایت ایران یا گروه نیابتی ایران یاد می‌کنند. این کار را می‌کنند تا بعد رسانه‌ای ایجاد شود و ایران در عرصه بین‌الملل منزوی شناخته شود. البته تا حدی هم توانسته‌اند در این ماجرا موفق شوند و این تصویر رسانه‌ای بویژه در سطح برخی‌ دولت‌ها بخوبی شکل گرفته است.

نقش جریان‌های اپوزیسیون ایران در دامن زدن به این موضوعات را چگونه می‌بینید؟ این عملیات غرب با توجه به شکستی که سال گذشته جریان اغتشاشات متحمل شده است، تا چه اندازه امکان به نتیجه رسیدن دارد؟
در تصویری که قرار است طبق راهبرد امریکا از ایران شکل بگیرد، اپوزیسیون نقش بسیار پررنگی را ایفا می‌کند. طیف‌های مختلفی از اپوزیسیون ایرانی روابط بسیار خوبی با یک جریان سیاسی در امریکا دارند. مثلاً مجاهدین خلق، ارتباط بسیار خوبی با جریان جمهوری‌خواه در امریکا دارد. مایک پمپئو، جان بولتون و مایک پنس چهره‌های شاخص حزب جمهوری‌خواه امریکا هستند که در دولت دونالد ترامپ هم نقش داشته‌اند و در اجلاس سازمان مجاهدین خلق شرکت کردند. آنها به راحتی از آبروی خود گذشته و اعلام کردند که بهترین آلترناتیو برای جمهوری اسلامی، مجاهدین خلق هستند. چنین اظهاراتی خیلی هم جنجال‌برانگیز بود. این جریان به تبع روابط خوبی که با سازمان مجاهدین دارد، چنین راهبردی را  در عرصه بین‌الملل پیش می‌برد. آنها از طریق اکانت‌های سایبری مختلفی که مجاهدین خلق در توئیتر و سایر شبکه‌های اجتماعی دارند، سعی می‌کنند تصویر مد نظر خود را از جمهوری اسلامی نشان دهند. سایر جریان‌های اپوزیسیون هم این‌گونه عمل می‌کنند. جریانی به سرکردگی مصی علی نژاد یا حتی سلطنت‌طلبان هم همین مسیر را طی می‌کنند. آنها در ماجرای جنگ غزه هم بسیار فعال بودند. ادعا می کردند حمله حماس به اسرائیل، کار ایران بوده است. یا هر اتفاقی که در جهان می‌افتد آن را به ایران ربط می‌دهند تا راهبرد اصلی دولت امریکا شکل بگیرد. در ماجرای زن، زندگی، آزادی هم باز شاهد راهبرد امریکایی‌ها بوده‌ایم. هدف نهایی همان انزوایی است که به آن اشاره کردم. ایران باید به عنوان یک تهدید شناخته شود و یکی از ابزارهایی هم که بتواند ایران را به عنوان تهدید معرفی کند، همین جریان اپوزیسیون است. اتفاقاً امریکا همین راهبرد را نسبت به بقیه کشورها هم به‌کار گرفته است. دولت امریکا از اغلب کوبایی‌های ساکن فلوریدا استفاده کرد تا دولت کاسترو را بد نشان دهد. الان در برابر ایران هم از اپوزیسیون همین بازی را می‌گیرد. فاکس‌نیوز و سی‌ان‌ان هم بطور مداوم با
رضاپهلوی و مصی علی‌نژاد مصاحبه می‌کنند.

آیا تغییر روابط ایران و عربستان و توافق شفاهی اخیر میان ایران و امریکا که به کاهش تنش در سیاست خارجی ایران انجامید، می‌تواند امکان اجرای موفقیت‌آمیز سناریوهای جنگ نرم از سوی جریان‌های ضد ایرانی را محدود سازد؟
بله؛ روابط خارجی ایران بسیار می‌تواند در شکست راهبرد دولت‌های امریکا موفق عمل کند و اتفاقاً در این دولت هم اقدامات بسیار خوبی در این خصوص صورت گرفته است. پیمان شانگهای، بریکس، عادی‌سازی روابط ایران و عربستان از جمله اقدامات مهمی بود که از جانب ایران صورت گرفت و تا حد قابل قبولی به شکست این راهبرد کمک کرد. در ماجرای جنگ غزه هم سیاست خارجی ایران توانسته مثمرثمر عمل کند. تحلیلگران امریکایی به این نتیجه رسیده‌اند که امریکا با وجود اینکه توانست در زمینه جنگ اوکراین اجماع خوبی علیه پوتین شکل دهد اما در جنگ غزه منزوی شده است؛ یعنی راهبرد این بود که ایران به عنوان تهدید معرفی شود و گفته شود با حمایت ایران از حماس چنین حمله‌ای شکل گرفته است اما برعکس آن رخ داده است. در رأی‌گیری مجمع عمومی سازمان ملل که اخیراً انجام گرفت، تعداد کمی از کشورها امریکا را همراهی کردند. در حقیقت روابط خارجی ایران و نقشی که در دیپلماسی کشور با شروع جنگ غزه آغاز شد، راهبرد امریکا را به ضرر این کشور دچار چرخش کرد و ایالات متحده را منزوی ساخت که به عنوان تهدید از آن نام برده می‌شود. بنابراین هرچقدر روابط خارجی ایران گسترش یابد بیش از پیش می‌تواند راهبرد دولت امریکا را با شکست مواجه کند.

جستجو
آرشیو تاریخی