کارشناس مسائل منطقه مطرح کرد
«افغانستیزی» یک پروژه ضدامنیتی است
مسعود اسداللهی، کارشناس مسائل سیاست خارجی با حضور در برنامه «وارونگی» شبکه افق، پاسخگوی دغدغهها و پرسشهایی بود که پیرامون مسأله مهاجرت اتباع افغانستان به ایران مطرح شده است. به گزارش «ایران»، اسداللهی در این برنامه به موج اول مهاجرت اتباع افغانستانی اشاره کرد و آن را مربوط به زمانی دانست که افغانستان در سال ۱۳۵۸ اشغال شد و کسانی که قادر به پذیرش این تحولات نبودند، راهی ایران شدند.
مسعود اسداللهی، کارشناس مسائل سیاست خارجی با حضور در برنامه «وارونگی» شبکه افق، پاسخگوی دغدغهها و پرسشهایی بود که پیرامون مسأله مهاجرت اتباع افغانستان به ایران مطرح شده است.
به گزارش «ایران»، اسداللهی در این برنامه به موج اول مهاجرت اتباع افغانستانی اشاره کرد و آن را مربوط به زمانی دانست که افغانستان در سال 1358 اشغال شد و کسانی که قادر به پذیرش این تحولات نبودند، راهی ایران شدند. موج دوم مهاجرت در ادوار بعدی روی داد که ابتدا گروه مجاهدین و سپس ناگهان گروه طالبان وارد صحنه افغانستان شدند و دوباره موج جدیدی از مهاجرت به ایران شکل گرفت که طی آن حادثه کنسولگری و شهادت دیپلماتها و خبرنگاران ایرانی روی داد.
موج مهاجرت بعد از حمله امریکا
اسداللهی با اشاره به حادثه 11 سپتامبر و حمله امریکاییها به افغانستان و سرنگونی حکومت اول طالبان افزود: ما در این مقطع شاهد موج دیگری از مهاجرت بودیم. با اینکه امریکاییها حکومت طالبان را سرنگون کرده بودند اما امریکا و ناتو 20 سال افغانستان را اشغال کردند. این در حالی بود که امریکاییها در افغانستان قصد اجرای برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی یا ایجاد اشتغال نداشتند بلکه میخواستند افغانستان را به یک کانون بحران امنیتی برای کشورهای منطقه و آسیای میانه و همچنین روسیه، ایران، چین و حتی هندوستان تبدیل کنند.
او به تحولات 20 سال بعد و روی کار آمدن دوباره طالبان در سال 1400 اشاره کرد و افزود:«وقتی بعد از 20 سال طالبان دوباره به قدرت برگشت و امریکا و ناتو با فضاحت از این کشور خارج شدند، موج مهاجرت جدید شروع شد، اما این موج فقط برای ایران نبود بلکه به سمت پاکستان هم روی داد.» اسداللهی به آماری که درباره شمار اتباع افغانستانی مطرح است اشاره کرد و گفت:«بر اساس آمار وزارت کشور، آمار اتباع افغانستانی بیش از 5 میلیون نفر یعنی کمتر از 6 میلیون نفر است. بنابراین آمارهای دیگری که در این رابطه مطرح میشود صحت ندارد، ضمن اینکه موج جمعیتی مهاجر فقط به سمت ایران نیامدهاند بلکه برخی از آنان در کشورهای دیگر هستند.
دلیل اصلی مهاجرت افغانها به ایران
این کارشناس مسائل منطقه درباره آماری که در رابطه با تراکم جمعیتی مهاجران افغانستانی در شبکههای رسانهای مطرح میشود، گفت:«این اخبار به بحث فضاسازی و افغانستانستیزی هم مربوط میشود. افغانستانیها به طورعمده برای کار به ایران میآیند، چون فقر و فلاکت در این کشور بسیار زیاد است. آنها به همه جای دنیا مهاجرت کردهاند و در همه جا حضور دارند، اما در ایران و در جاهایی که فرصتهای شغلی زیادتر است، بیشتر حضور دارند. طبیعتاً وقتی این افراد در مناسبتهای دینی خود یا اوقات فراغت تجمع میکنند، شهروندان ایرانی از این حجم تجمیع شده دچار وحشت میشوند و مثلاً میگویند شرق تهران به افغانستان تبدیل شده است.»
نقش رسانههای معاند
اسداللهی درباره نقش رسانههای معاند در دامن زدن به اخبار و حواشی مربوط به حضور مهاجران افغانستانی در ایران گفت: «اصلاً در ماههای اخیر و حتی قبل از آن، هیچ اتفاق خاصی در کشور نیفتاده بود که ناگهان دیدیم مسأله مهاجران و برادران افغان برجسته شد؛ چنانکه در چند روز اخیر یک حرکت سازماندهی شده در فضای مجازی شروع شده و از خطر افغانها میگوید، اما واقعاً سؤال این است که مگر در مدت دو سال گذشته اتفاقی در کشور افتاده است که این مسأله باید برجسته شود؟»
اغتشاشات، بحران مرزی و مسأله افغانها
او به شکست جریانهای ضد ایرانی در اجرای برنامههای خود در هفته گذشته و سالگرد اغتشاشات اشاره کرد و افزود: «این عاملی است که از طریق برجستهسازی مسأله مهاجران سعی میکنند شکست اخیر خود را جبران کنند. مسأله دیگر اینکه ما الان با دو بحران مرزی روبهرو هستیم؛ یکی در زمینه تلاشهایی که از سوی جمهوری آذربایجان در قفقاز در حال انجام است و ممکن است این کشور را دچار یک اشتباه راهبردی کرده و وارد خاک ارمنستان شود و دیگر بحث گروههای کرد ضدایرانی و ضدانقلاب است که در عراق مستقرهستند و قرار بود خلع سلاح و اخراج شوند. در این شرایط، به نظر میرسد جریانهای ضد ایرانی تلاش میکنند یک بحران داخلی ایجاد کنند تا توجه مسئولان و افکار عمومی یا دستگاههای نظامی و امنیتی به جای مسائل منطقهای که با تحولات سازندهای روبهرو شده است، معطوف این بحران داخلی شود.»
پروژه ساده رسانهای نیست
او با بیان اینکه «این اسب ترواست که بحران امنیتی در داخل ایجاد کند و یک پروژه ساده رسانهای نیست»، افزود: «به عنوان نمونه تا قبل از 25 شهریور (سالگرد اغتشاشات) خبر و بازتابی در شبکههای اجتماعی در رابطه با اتباع افغان نبود اما چند روز پس از آن این موج راه افتاد و متأسفانه برخی در داخل هم در دام این ماجرا افتادهاند و به آن دامن زدهاند. تا آنجا که در بعضی پلتفرمهای داخلی هم موضوع بشدت جنجالی و داغ شده است. حال آنکه سال گذشته اغتشاشات گستردهای در کشور رخ داد و اگر مهاجران افغانستانی میخواستند به کار ضد امنیتی در داخل کشور دست بزنند و اوضاع کشور ما را به هم بریزند، بهترین فرصت، فضای متشنج سال گذشته بود. حتی میتوانستند به اسم همراهی با اغتشاشگران دست به آشوبگری بزنند ولی به صورت عمده صورت نگرفت فقط چند مورد وجود داشت که در فضای مجازی با یک برادر افغانستانی تماس گرفته بودند و به او گفته بودند برود در ازای بستن یک مکانی، چند میلیون پول بگیرد که حالا او هم به خاطر فقر این کار را کرده بود. این در حالی است که ما درباره 5 یا 6 میلیون تبعه افغانستانی صحبت میکنیم که اگر وارد اغتشاشات میشدند، جنگ داخلی صورت میگرفت پس اگر در آن شرایط حضور نیافتند، معلوم میشود که به دنبال کار ضد امنیتی نیستند بلکه برای کار و فرار از آن فقر و فلاکت افغانستان به ایران آمدهاند و باید با همین دید به آنها نگاه شود.
اقدامات دولت
این تحلیلگر در ادامه به رویکردهایی که رفع کننده دغدغههای جاری پیرامون مهاجران افغانستانی است، اشاره کرد و افزود: «ما باید معرفی دقیقی از جامعه افغان در ایران داشته باشیم و به تعداد و هویت آنها دست یابیم و اطلاعرسانی کنیم که از 5 یا 6 میلیون نفر تنها 10 درصد ورود غیرمجاز داشتهاند و باقی ویزا گرفتهاند. این در حالی است که یک و نیم میلیون نفر از این جمعیت شیعه هستند، 35 درصد با خانواده آمدهاند، 700 هزار نفر دانشآموز و بیش از 80 هزار نفر دانشجو و 19 هزار طلبه هستند که در سطوح بالای فقهی درس میخوانند، 4 هزار هیأت مذهبی دارند و حدود 570 هزار نفر از آنها زائر اربعین بودند. همچنین در جامعه مهاجر شمار زیادی فعالان تجاری و بازرگانی وجود دارند که بخش عمده صادرات کالای ایرانی به افغانستان را انجام میدهند؛ یعنی به طور مستقیم به اقتصاد ایران کمک میکنند.»
او همچنین افزود: «اقدام لازم دیگر این است که باید برای اشراف بر مهاجران افغانستانی، آنها را بهصورت هدفمند ساماندهی کرد. قبلاً چندین ارگان شامل وزارتهای اطلاعات، وزارت خارجه و کشور، نیروی انتظامی و سپاه هر کدام جداگانه بحث مهاجران افغانستانی را دنبال میکردند و همین موازیکاری مشکلساز بود و سبب میشد اشراف کامل وجود نداشته باشد اما در دولت آقای رئیسی یک کار بزرگی که انجام شده این است که دولت یک مرکز و سامانهای را به طور متمرکز برای مهاجران تشکیل داده که تحت عنوان «سامانه هوشمند مهاجرین و اتباع» در این زمینه کار میکند. پیشتر به راحتی به مهاجران ویزا داده میشد اما الان این ویزا به صورت هدفمند صادر میشود و هدف و مکان سفر مورد بررسی قرار میگیرد.
سامانه مهاجران
اسداللهی به مشکلات موجود در زمینه شناسایی اتباع اشاره کرد و افزود: «به دلیل نابسامانیای که در افغانستان وجود داشته بسیاری از مردم افغان شناسنامه ندارند و قبلاً بهصورت غیرقانونی به ایران میآمدند که این افراد دستگیر و اخراج شده، اما میرفتند و با یک اسم دیگر میآمدند. اما در شرایط کنونی مشخصات بیومتریک اتباع مهاجر و اثر انگشت و اسکن چهره و... در این سامانه ثبت میشود و سپس یک کارت هویت مانند کارت ملی با کد مشخص به آنها تخصیص پیدا میکند. در حالی که مهاجران پیشتر نمیتوانستند سیمکارت تلفن و کارت بانکی بگیرند و به اسم یک ایرانی میگرفتند. بنابراین قابل رصد نبودند اما الان با این کارت هویت میتوانند سیم کارت بگیرند و حساب بانکی باز کنند و قابل رصد و تحت اشراف اطلاعاتی باشند.
برش
پروژه ضدامنیتی تحریک افکار عمومی
اسداللهی در بخشی از این گفتوگو در پاسخ به این سؤال که خروجی این برجستهسازی و تحریک افکار عمومی چیست، گفت: «این جریانها میخواهند احساسات ملت ایران را بشدت تحریک و ایجاد وحشت کنند و در مرحله بعد توسط عوامل خود، بعضی افغانها را داخل ایران مورد حمله قرار دهند تا در پی آن بتوانند جمعیت 5 یا 6 میلیونی مهاجر را در داخل ایران وادار به واکنش کنند؛ یعنی عملاً تولید خشم و نفرت در سمت مردم ایران و از آن طرف یک حرکت واکنشی به این خشم از سوی مهاجران افغان. اسداللهی در توضیح بیشتر افزود: «این احتمال وجود دارد که از طریق کشتن یا شکنجه دادن یک تبعه افغانستانی فضایی تحریک کننده ایجاد کنند که زمینه خشم چند میلیون افغانستانی را در ایران به وجود آورد وآنها را به واکنش وادارد. این یک پروژه امنیتی بسیار سنگین است که یک دفعه حاکمیت را مجبور میکند با همه اتباع افغانستانی در سراسر کشور برخورد نماید تا بتواند بحران را مدیریت و کنترل کند. خب در چنین شرایطی ظرفیت امنیتی کشور معطوف این بحران داخلی شده و تمرکز خود را از مرزهایش با جمهوری آذربایجان و کردستان عراق بر میدارد.»