احمد مسجدجامعی:
آیین یلدا به «امر ملی» تبدیل شده است
آیدین پورخامه
روزنامهنگار فرهنگی
برگزاری شب یلدا در این روزها پرهزینه و تشریفاتی شده است، اساس این آیین چه بود و به چه شکلی برگزار میشد؟
یلدا در اصل دور هم جمع شدن، کنار یکدیگر بودن و دید و بازدید بود که در طول شبهای زمستان انجام میشد که امروز آن فضا مهیا نیست و اطراف شهری مانند تهران روستاهایی وجود داشت. همچنین باید توجه داشت که یلدا در گروههای مختلف به شکلهای مختلفی برگزار میشد و امروز کارکرد و عملکرد سابق را ندارد. این مراسم بیشتر جنبه زیباییشناسانه، صله ارحام و جنبه آیین ملی دارد و با همین رویکرد است که ما به آن میپردازیم.
یلدا مراسمی روستایی بود، پیش از این شهر به معنای امروز وجود نداشت. درست است که نیاوران و شمیران بخشی از تهران امروزی بود، اما شهری بود که روستاهای اطراف را هم در بر میگرفت؛ برای مثال وقتی میگفتیم «شمیران»، اطراف آن 30 تا 40 روستا بود و زمانی هم که میگفتیم «ری»، تعداد قابل توجهی روستا در اطراف آن وجود داشت.
دور تا دور تهران روستاهای متعددی بودند و شهر را به «انسان» تشبیه میکردند که معده دارد، باغها، مزارع و نیروی کاری که در آن فعال بودند و به بازار محصولات عرضه میکردند، معده بودند. همچنین دست و پا، نیروی کار بودند و در صنعت، خدمات و کشاورزی فعالیت میکردند. قلب انسان، رودخانهها، چشمهها و جریان آب بود و مغز، صاحبنظران و چهارچوب مدیریت و دستگاههای داوری و قضایی جامعه بودند. در چنین شهری ابعاد مختلفی وجود داشت، دورتادور آن باغهایی بود، همانها که محصولات مورد نیاز شهر را تأمین میکردند و مانند امروز نبود که نیازها را با کشتی و اتومبیل بیاورند.
یلدا معنای روستایی داشت، یعنی در زمستان روستا بدون برق، گاز و نفت خاموش میماند. مردم در خانهها کرسی میگذاشتند، یعنی در زمین چالهای حفر میکردند و در آن چاله سرگین چهارپایان یا زغال میریختند و گرما تأمین میکردند.
مردم در فصل بهار و گرما، در مزارع کار میکردند؛ زن و بچه، کوچک و بزرگ در مزارع بودند، گوسفندان را به چرا میبردند، به باغات رسیدگی میکردند، شیر احشام را میدوشیدند و لبنیات درست میکردند، زمستان امکان این کارها نبوده و مردم در خانهها بودند و مکتبخانهها هم زمستانها فعال بودند، یعنی کسی دو یا سه نان برای ملای دِه میبرد، کسی برای کرسی مکتبخانه گرما میآورد و کودکان کتاب و شاهنامه میخواندند.
اجرای آیین یلدا در شهرها و روستاهای مختلف چه تفاوتهایی با هم داشت؟
شبهای بلند زمستان که در آن امکان کار و فعالیت نبود، در دورانی که رادیو و تلویزیون نبود، مردم دور هم جمع میشدند و خاطره میگفتند، با هم گفتوگو میکردند، شعر میخواندند و تنقلات متناسب با محل سکونت میخوردند؛ میوههای خشک، سیب، انار و هندوانه را برای شبهای زمستان نگه میداشتند تا با همدیگر میل کنند.
همچنین غذاهایی که گرمازا بود، تهیه میکردند و آرد گندم، برنج و نشاسته را با روغن حیوانی و انواع شیره مخلوط میکردند و آن را میخوردند. آنهایی که تشریفاتی بودند یخدانی داشتند و یخ را از شهر میآوردند و جایی ذخیره میکردند، یخ رنگی هم بود برای شربت آلبالو و شربتی که با زعفران و گلاب درست میکردند یعنی یلدا صورتهای ساده تا اشرافی داشته است.
اصل یلدا در فضایی روستایی بود و محدود به یک شب هم نبود. چنین مراسمی در شبهای زمستانی معمول بود و در شبی که آغاز کاهش تاریکی بود و روشنایی افزایش مییافت بیشتر از همه به این مراسم توجه میشد.
به نظر شما کتاب خواندن در آیینهای کهن ایران مانند یلدا جا دارد؟
فتحالله مجتبایی (پژوهشگر وعضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی) میگفت که شبهای یلدا شاهنامه میخواندند و زمانی که یلدا همزمان با ایام سوگواری محرم میشد، کتابهای مرتبط و تعزیه میخواندند.
مکتبخانهها هم متون قابلتوجهی را میخواندند. متنخوانی در مکتبخانههای قدیمی کودکان را به کتابخوانی تشویق میکرد.
بخشی که این روزها رسانههای سمعی و بصری مسئولیت آن را بر عهده دارند، پیش از این توسط جوانان و البته بزرگترهایی که سواد داشتند انجام میشد. از طرفی باید توجه داشت، ایران سرزمین شعر است و همه ایران را به شعر میشناسند. بیشتر بزرگان کلام خود را در قالب شعر گفتهاند. شعر فهم متفاوتی از جهان و انسان است و در آن ظرافتهایی وجود دارد و به نوعی بیان است. میگویند شعر، تنها منظوم نیست، زیرا بسیاری از معانی نهفته در کلام منظوم است که شاید در شکل غیرمنظوم نتوان با این لطافت، ظرافت و دقت بیان کرد. ایرانیان در ضربالمثل، عزا، عروسی و لالاییها، محبت، دوستی و غم را با شعر میگویند. بنابراین فرهنگ مردم ایران با شعر آمیخته است و شبهای یلدا از قدیم همین بود و کتابهایی که میخواندند عمدتاً حول محور ادبیات منثور بود.
قبلاً بیشتر برف میبارید؟ بارش برف چه تأثیری بر این آیین دارد؟
باید توجه داشت به طور کلی در اصول شهرسازی چهارچوبها و مواردی را رعایت میکردیم. شهرهای ایران عموماً در کوهپایه با شیب کم ساخته شده است. در کشور ما به ارتفاع هزار تا دوهزار متر شهرها ساخته میشوند، در ارتفاع دوهزار متر برف و در ارتفاع هزار متر باران میبارد، به همین دلیل زمانی که در شمیران برف میبارد در تهران باران میبارد و ممکن است در جنوب شهر، بارشی وجود نداشته باشد. در عین حال ما خشکسالی داریم و در فلات نیمهخشکی هستیم، برف لذت شبهای یلدا را دوچندان میکرد.
در کتابهای درسی شعری از منوچهر دامغانی بود که میگفت: بر لحاف فلک افتاده شکاف/ پنبه میبارد از این کهنه لحاف
در آن زمان تهران هم بیشتر برف داشت و به یاد دارم برفبازی میکردیم و در پشت بام خانهها به حدی برف بود که وقتی آن را در کوچهها میریختند، رفت و آمد برای عابران دشوار میشد و باید در کوچه راه باز میکردند.
آیا نیاز جامعه به امید هم میتواند در توجه بیشتر به یلدا تأثیرگذار باشد؟ زیرا شرایط معیشتی سخت شده است.
این قطعاً یکی از دلایلی است که باعث امید و امیدواری میشود، زیرا به شکل مکرر خواسته و ناخواسته غم در جامعه ما تزریق میشود، شرایط دشوار و فشار روانی زیاد است. حمایت از این رویدادها و پرداختن به مسائل فرهنگی ضروری است.
باید توجه داشت، فارغ از اینکه دستگاههای رسمی بخواهند یا نه، جامعه در فراز و فرودها خودش راههایی را پیدا میکند و میتواند منشأ مثبتی باشد که در نهایت موجب انسجام میشود و به جامعه نشاط و امید میدهد؛ زیرا گفتوگو در فرهنگ ما جایگاه دارد و دیدوبازدید مقدمه شکلگیری گفتوگوی صمیمانه است.
شبهایی که در تالار وحدت و فرهنگسرای بهمن در مراسم شب یلدا شرکت میکردید، فال میگرفتید؟
در جشنهای مربوط به یلدا مسئولیت فال را بر عهده من میگذاشتند. در آن روزها برای تکتک افراد فال میگرفتم، شما هم فال بگیرید و به شعرهای حافظ توجه کنید.
برش
این روزها به یلدا بیش از قبل توجه میشود، علت آن چیست؟
این بحث جدی است. به یاد دارم که سالهای گذشته مجله «چلچراغ» منتشر میشد. فعالان فرهنگی در این مجله مراسم یلدا را برگزار میکردند. من در آن مراسم که در فرهنگسرای بهمن و بعد در تالار وحدت برگزار میشد، شرکت میکردم. دستگاههای رسمی این سؤال را داشتند که چرا این مراسم را برگزار میکنید؟ این سؤال مطرح بود که چرا یلدا به طور کلی پسندیده به نظر نمیرسید و دستگاهها برای برگزاری آن همکاری نمیکردند؟
میبینید از سال گذشته در سطح شهر به یلدا توجه میشود و در یک بنر صفحهای از حافظ میگذارند و اینگونه نام حافظ هم مطرح میشود. حتی مسئولان این امر ملی را به یکدیگر تبریک میگویند. این نگاه به امر ملی است؛ امر ملی جای خود را در نظام فکری باز کرده است، نظام اجرایی هم نمیتواند خود را از آن برکنار کند. مانند مسائل دیگر؛ مانند آرش و سرداران ایرانی که مطرح نبودند، پیش از این هرچه نام مانند کوروش، تخت جمشید و داریوش بود، همه را از خیابانها و جامعه برداشتیم اما توجه به امر ملی شروع شده است و به آن میپردازیم.
تاجیکستان در مسأله کوروش پیشقدم شد و بعد از آن تلاش کردیم تا لوح کوروش را ثبت بینالمللی کنیم، این مهم بود و نباید از تاجیکستان عقب میافتادیم. ایران نوروز را پیش از این در یونسکو ثبت کرده بود.
یلدا یکی از مسائل ملی است و همراه با گفتوگو، فال حافظ و تفریحاتی نظیر میل میوههایی مانند انار، هندوانه، خرمالو و آجیل باعث انسجام ملی میشود.

