کمال اطهاری: قانون‌فروشی مدیریت را مختل کرده است

مهسا قوی قلب
خبرنگار

تغییر شهرداران شهرهای کوچک و بزرگ کشور، یک حق قانونی است اما آن‌چه که باید به آن توجه ویژه شود، عمر کوتاه مدیریت شهری و به‌دنبال آن مشکلات شهروندان و در مجموع، دغدغه‌ مردم است. سال‌هاست که صحبت از تغییرات زودهنگام شهرداران شده و به نوعی در اذهان عمومی تقابل و ناسازگاری بین شوراهای شهر و شهرداری‌ها تصویر شده است. آن‌چه که مسلم است، چنانچه شهرداری و شورا باهم و در کنار هم و هماهنگ گام بردارند، شهر سود خواهد برد. از سویی دیگر در برخی موارد بدون اینکه جایگزینی قوی برای شهردار انتخاب شود، به سرعت شهردار برکنار شده و فرد دیگری جایگزین او می‌شود. همین امر سبب شده که به‌طور میانگین عمر شهرداران به حدود دو سال تقلیل پیدا کند. تغییرات در مدیریت شهری می‌تواند شهر و شهروندان را با مشکلات عدیده‌ای مواجه و توسعه شهر و فراهم کردن رفاه مردم را با کاستی‌ها و نقصان روبه‌رو کند. چندی پیش هم اسکندر مؤمنی در آیین تکریم و معارفه استاندار خوزستان با بیان این‌که بناست که با کمک نمایندگان، تثبیت مدیریت شهرداری افزایش یابد، بیان کرد «الان می‌بینیم، شهردارانی را که شورای شهر انتخاب می‌کنند بلافاصله جابه‌جایش می‌کنند و ما شرایطی داریم که در شهرهایی طی چهار سال، چهار شهردار را تغییر داده، حال سرپرست‌ها بماند. اینجاست که باید به صورت ریشه‌ای به موضوع نگاه شود.»
باید به سه سؤال واضح جواب داده شود:
چرا شهرداران به سرعت تعویض می‌شوند؟
تغییر مکرر شهرداران چه آسیب‌هایی به شهر می‌زند؟
چه راهکارهایی می‌توان ارائه داد تا از وضع موجود خارج شویم؟
به سراغ کمال اطهاری رفتیم، استاددانشگاهی که اقتصاددان است و از پژوهشگران صاحب‌نام در عرصه توسعه به شمار می‌رود.

شهرها قانون فروشی می‌کنند
 در پاسخ به سؤال اول، به اعتقاد کمال اطهاری، اقتصاددان و پژوهشگر توسعه، موضوع اساسی این است که قانون فروشی وجود دارد، شهرداران به سرعت عوض می‌شوند اما دوباره همان اقدامات قبلی را انجام می‌دهند، به این دلیل که نظام مدیریت شهری مشکل دارد، چون متکی بر توسعه اقتصادی شهر نیست و شهرها قانون فروشی می‌کنند. در نتیجه این اتفاق، قیمت مسکن بالا رفته و به بیکاری هم دامن زده می‌شود. بانک‌ها هم تمام سپرده‌ها را به بخش مستغلات منتقل کرده‌اند و بدین ترتیب به بخش مولد نمی‌توانند وام دهند و کل اقتصاد قفل می‌شود. نکته اینجاست که با تغییر شهرداران آسیب اقتصادی و رانت‌خواری هم برطرف نمی‌شود. یک شهردار چندان کاری متفاوت‌تر از شهردار قبل نمی‌تواند انجام دهد.
او با اشاره به آسیب‌هایی که تغییرات مکرر شهرداران به شهرها و شهروندان می‌زند، توضیح می‌دهد: «دعواهای جناحی آسیب‌زا هستند. باید دقت داشته باشیم که برنامه توسعه اقتصادی شهر را سخت می‌توان سامان داد و برای دستیابی به این هدف باید تلاش زیادی کرد. یک مثال عینی برای روشن‌تر شدن موضوع می‌تواند طرح جامع تهران مصوب سال 1386 باشد. طرحی که هیچ کدام از شهرداران دوجناح به آن عمل نکردند، چون اراده آن کار، وجود نداشت.»
او در ادامه در خصوص بحث آسیب در پاسخ به سؤال دوم معتقد است که در بحث توسعه اقتصادی شهر، نبود اقتصاد دانش‌بنیان، سبب از دست رفتن فرصت‌های شغلی و مقوله اشتغال می‌شود، در دولت آقای خاتمی در موضوع اشتغال روند صعودی داشتیم اما در حال حاضر این اتفاق محقق نمی‌شود چرا که نیاز به لزوم اهمیت به دانش‌بنیان‌ها وجود دارد و ما در این حوزه ضعف داریم. ذکر یک مثال در اینجا ضروری است؛ در طرح جامع در خصوص ایجاد منطقه 22 باید پیوند بین صنعت، دانشگاه و دولت فراهم می‌شد، از آنجایی که منطقه 22 در کنار منطقه 21 قرار دارد، این موضوع می‌توانست از تعطیلی کارخانجات جلوگیری کند اما منطقه 22 به زور و به حکم شهردار آن زمان مسکونی شد. به دنبال این ماجرا، بیکاری در منطقه شدت پیدا کرد، در نهایت هم منطقه 22 آن‌گونه که باید شکل نگرفت و دانش‌بنیان‌ها نتوانستند به صورت عینی فعالیت کنند. افزایش چنین موارد و نمونه‌هایی در نهایت آن‌چه که به دنبال دارد، بیکاری و مهاجرت است.

دلیل تفاوت‌های تهران و سئول
یکی از شهرهایی که در سال‌های اخیر رشد و پیشرفت شایان توجهی در میان سایر کشورهای دنیا داشته، سئول پایتخت کره جنوبی است. جمعیت سئول از 11 میلیون نفر در طول کمتر از 15 سال به 9 میلیون نفر رسیده است. چرا تهران سئول نشد؟
اطهاری در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «چون تهران دانش‌بنیان نشده و به جای آن تراکم فروشی داشته و به این روز افتاده است. برعکس سئول، قطب توسعه دانش‌بنیان در کل کره جنوبی شده و همین امر سبب تمرکززدایی شده، سئول طرح آمایش درست داشت. پس مشکل ما کمبود دانش است.»

راهکار کجاست؟
حل مسائل مربوط به شهرها و تغییرات عدیده شهرداران به راحتی نیست، در پاسخ به سؤال سوم و به اعتقاد اطهاری، احتیاج داریم که دولت و حاکمیت، کار را از ابتدا شروع کند و چهارچوبی مانند برنامه چهارم را سامان دهد. باید به خرد کارشناسی برگردیم و از کارشناسان خوبی که تاکنون به کار گرفته نشدند و آن دسته از مستقل‌ها، استفاده کنیم. البته شاید این افراد به سختی راضی به کار شوند اما با حفظ استقلال و در اختیار داشتن بودجه ورود می‌کنند. در طول 20 سال گذشته تمام شرکت‌های مشاور شهرسازی و معماری ورشکسته شدند. این موضوع هم از دولت احمدی‌نژاد شروع شد. طرح‌های مصوب توسعه اقتصادی شهر کنار گذاشته شده‌اند و شهرها به همین ترتیب نابود می‌شوند.
اطهاری با تأکید بر این‌که  قانون‌فروشی از طریق تراکم فروشی انجام می‌شود، در ادامه توضیحات خود می‌گوید: «در عرض چندین سال این مصیبت رخ داده است. درکنار این مورد سیاست‌زدگی بر عرصه عمومی قالب شده و اساتید و کارشناسانی که می‌توانستند دانش خود را منتقل کنند، سرکوب شدند حالا امروز نسل جدید که بسیار عقب‌تر از 20 سال پیش است، با این‌که سعی می‌کند در این عرصه تلاش کند و شاید کارهای درخشانی هم داشته باشد اما در مجموع در بحث دانش شهری بسیار عقب‌تر از آن‌جایگاهی است که باید باشد. در عرصه شهرسازی، مسکن و توسعه دانش‌بنیان‌ها کارها عقب‌مانده است، شوق وجود دارد اما به هیچ وجه نظام‌مند نیست. ممکن است کسی برای حل مشکل شهرها بیاید و در مورد فقر و مسکن حرف بزند اما توصیه‌هایی غیرقابل اجرا دارد. این مصیبتی است که الان دولت باید به‌دنبال راهکار برای رفع آن باشد. فرصت زیادی نداریم اگر از فرصت باقی‌مانده استفاده نکنیم  درد و رنج مردم بیشتر خواهد شد.»