گزارش «ایران» از کنسرت - نمایش «پیروز و پریزاد» منظومه‌ای عاشقانه اثر علی قمصری

خنیاگران آوازه‌خوان

نداسیجانی
خبرنگار


این شب‌ها اجرای کنسرت - نمایش‌ها، بازار گرمی برای پایتخت‌نشینان دارد و مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده است. البته پرداختن به این قالب هنری، ایده تازه‌ای نیست و به نوعی گسترده هم شده است. ناگفته نماند بیشترین اقبال برای ساخت این کنسرت - نمایش‌ها از سوی هنرمندان موسیقی بویژه آهنگسازان بوده است؛ به طور مثال در همین چند ماه آغازین 1403، اجراهایی چون «و تو هم برنگشتی» به کارگردانی و آهنگسازی مهیارعلیزاده، «مجنون آن لیلی» به آهنگسازی و کارگردانی پیمان خازنی، «صخره‌ای در میان رودخانه» رضا موسوی، «اپرای شیدا» پرواز همای، «سیصد» سهراب پورناظری و همچنین کنسرت نمایش«پیروز و پریزاد» علی قمصری. حال شاید یکی از دلایل اقبال این هنرمندان به تولید یک اثر هنری در قالب موسیقی و نمایش، بهتر دیده شدن یا بیشتر شنیده شدن آن باشد که اگر باشد هم ادعای درستی است. البته ناگفته نماند بُعد مالی هم در این زمینه بی‌تأثیر نیست و به نسبت استقبال، درآمد بیشتری هم خواهد داشت. مع‌الوصف هر ایده و تفکری که در شکل‌گیری این گونه هنری بوده و هست، توانسته بازار خوبی را برای هنرمندان موسیقی و تئاتر فراهم آورد و مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند. نمونه آن کنسرت - نمایش «پیروز و پریزاد» است که آخرین اجرای آن 9 خرداد ماه در تالار وحدت برگزار شد و با استقبال گرمی هم همراه بود. البته ناگفته نماند نام آشنای علی قمصری به عنوان آهنگساز و کارگردان این پروژه و هنرنمایی او با نوای سحرانگیز سازش، توفیقی در بهتر دیده شدن این برنامه بوده است. «پیروز و پریزاد» روایت یک عشق نافرجام با زبان موسیقی است. پادشاه این داستان تصمیم دارد در یک فراخوان عمومی، دخترش را به وصل شایسته‌ترین مرد سرزمین درآورد. اما خلاف الگوهای قابل انتظار، رقابت برای وصل با دختر پادشاه بین جنگجویان نیست، بین خنیاگران است و رقابت هنری بین خنیاگران به شکلی پیش می‎رود که برای پادشاه قابل پیش‌بینی نیست و...
پادشاه دو دختر به نام‌های پریچهر و پریزاد دارد و تلاشش این است دختر بزرگتر خود با نام پریزاد را به خانه بخت بفرستد. به گفته خود «به وصل رادمردی نیک بنیاد» به همین سبب به هر آوازخوان پیکی می‌فرستد و اعلام می‌دارد:
 
 هر آن‌کس مشتری آواز سر داد
به وصلت یار گردد با پریزاد
پریزادی که چشم از خلق پوشد
مگر با کرشمه آواز جوشد...
بدین‌سان خبر زمشرق تا مغرب می‌پیچد و نقل این و آن می‌شود تا آنکه جمع نغمه‌خوانان، ز بلخ و مریوان، ری و تیسفون به شوق پریزاد به مرحله آزمون می‌رسند و به بارگاه پادشاه می‌روند«یکی با چنگ می‌آید یکی با رود؛ یکی رقصان چون خاکستر، یکی در پرده عشاق، یکی در مایه شهناز....
شاهنشاه هم درهیاهوی این نبرد با پریزاد خود شرط کرد: «هرجا دلت را صدایی ربود/ بزن بی‌درنگ آتشی برعود»
 و نغمه‌خوانان در بارگاه پادشاه آوای عشق سردادند. از بوشهر و خراسان تا بختیاری و آذربایجان. اما در میان این هیاهو، نجوای دیگر زمزمه شد. خنیاگری که سرمایه‌اش شعر و آواز است و ثروتش در پرده ساز. نام او پیروز است و پریزاد دلبسته ساده‌زیستی و بی‌آلایشی او. اما پادشاه مخالف وصلت پیروز و پریزاد است و نمی‌خواهد عهد خود را بشکند. براین اساس به پیشنهاد پریچهر(دخترش)، شروطی را در باب این وصلت با پیروز مطرح می‌کند: دوری از پریزاد. نشستن پای درس و مشق استاد و ظاهر دیگر گزیدن و پیروز این شروط را می‌پذیرد و لیاقت از خود نشان می‌دهد و در فن خواندن استاد می‌شود و به آدابی دگر به درگاه می‌آید.
اما این تغییر خوشایند پریزاد قصه نیست و دست رد به سینه او می‌زند و می‌گوید: «دیگر چه فرق می‌کند آواز سر دهی وقتی تو هم شبیه صداهای دیگری» و پیروز ماند و آرزویی که برباد رفت. پیام این کنسرت- نمایش، مبحث پایبند بودن به اصالت‌هاست و پرهیز از تقلیدهای نابجا. آنچنان که در پایان این برنامه می‌خوانند:
 حدیث عشق پیروز و پریزاد
 چنان چون سکه‌ای از رونق افتاد
به قانون قماردربندی
ندارد عشق با کس شرط بندی
مثل را عشق همچون عود باشد
که بی‌آتش سراسر دود باشد
اگر آتش نگیرد خانه او
نخوان عودش بخوان تابوتی از دود
همانا تک درختی در دل کوه
به از سروی به جنگل‌های انبوه
یکی فانوس در شب‌های لیلی
به از صد‌ها چراغ آسمانی
حجاب چهره جان است تقلید
ندامتگاه انسان است تقلید
پریزادان اگرچه دردمند
به میدان جنون پیروزمندند
زن آزاده و مرد خطر باش
تو پیروز و پریزادی دگر باش
در توضیح این اثر که نخستین تجربه قمصری درعرصه کارگردانی است، آمده:«پیروز و پریزاد» داستانی تمام منظوم از احسان افشاری است. این اثر با محوریت موسیقی، بهره گرفتن از آداب نمایشی و حضور گروه حرکت و جلوه‌های بصری گسترده، به عنوان یکی از جدیدترین پروژه‌های این آهنگساز به اجرا درآمد. بهره‌گیری از آواز و تحریرهای ایرانی، تمرکز بر سازهای ملی بویژه سازهای دیرینه و چند هزار ساله، بر مختصات ایرانی پیروز و پریزاد صحه می‌گذارد.
نویسنده و شاعر این اثر احسان افشاری است به خوانندگی بهادر صحت، محمد رضازاده، سهیل رجب، صبا پاشایی، ریحان احمدی، المیرا قنبری و نقش‌آفرینی مهسا باقری. احمد سلیمانی و محمدرضا کوهستانی مشاور هنری این پروژه هستند.

 

بــــرش

علی قمصری: پریزاد قصه زندگی من است

«پیروز و پریزاد» تا امروز دشوارترین کاری است که روی صحنه برده‌ام. چرا که داستان سراسر «منظومش» برخلاف آثار اجرا شده در ایران، نه اقتباسی از ادبیات کهن است، نه ترجمه و بازنمایی آثار شناخته شده غربی و نه شامل گفت‌و‌گوها و مونولوگ‌های نثرگونه است. حتی خشم و دشنامش هم غرق در آرایه‌های ادبی، مقفی و موزون است. بنابراین تلاش کردیم، اثری در خور هنر و ادبیات ایران ارائه کنیم؛ اثری که پژواکش زود از بین نرود، به مخاطب احترام بگذارد و با اوصادق باشد.
پریزاد قصه زندگی من، موسیقی است و شما همسفران زیبای زندگی من هستید…