چرا ظریف آمارهای پیشرفت کشور بدون وابستهسازی به برجام را سانسور کرد؟
نجات از گرداب رکود و تورم سهرقمی با الگوی شهید رئیسی
محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم در میزگرد سیاسی یکی از نامزدهای انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری با استناد به آمارهای فروش نفت، رشد اقتصادی و تورم در دوره خروج ترامپ از برجام مدعی شد که متغیر اصلی و اساسی در بهبود رشد اقتصادی و کاهش تورم، برجام بوده است، همچنین افزایش فروش نفت به علت این بوده است که بایدن پیچ فروش نفت را شل کرده است. این در حالی است که نمودارهایی که ظریف برای اثبات نظر خود به تصویر کشید مربوط به دوره زمانی تا پایان دولت روحانی بود و بررسی کامل آمارها و امتداد آنها در دولت سیزدهم نشان میدهد که اتفاقاً بدون احیای برجام با اقدامات دولت کنونی، فروش نفت به گواه مراجع بینالمللی به بالاترین رقم 6 ساله گذشته خود رسیده است. با دیپلماسی فعال دولت سیزدهم فشار حداکثری تحریمهای ایالات متحده شکست خورد که حکایت از مقاوم شدن ایران در برابر تحریمهای نفتی دارد و به بیان دیگر کشور مسیر خنثیسازی تحریم را دنبال کرد و در همین مسیر موفق شد تا صادرات نفت را افزایش دهد.
ویژگی مهم دولت شهید رئیسی این بود که در دو سال و 9 ماه خدمت، موضوع تحریم و برجام را از مسألهای که افکار عمومی دائماً با آن درگیر باشد، جدا کرد و در یک فرایند دو مسیره هم مسیر رفع تحریم از طریق مذاکره را دنبال کرد؛ هم مسیر خنثیسازی تحریم را از طریق متنوع کردن مشتریان نفتی، تنوع بخشی به مبادی واردات کالاهای اساسی، تطبیق نقشه تجاری و ارزی.
پیام دولت شهید رئیسی به افکار عمومی و فعالان اقتصادی این بود که کشور بلاتکلیف و معطل نیست. مسیر مذاکره برای رفع تحریم را دنبال میکنیم و بر خلاف برخی ایدههای ضد مذاکره آن را کنار نمیگذاریم، اما مذاکره را هم به ویترین تحرک دولت و خلاصه دولت تبدیل نمیکنیم که کل دولت معطل آن باشد و در ضمن، با هر رفت و آمدی زندگی مردم و بازارهای اقتصادی مانند گذشته دچار تلاطم شود.
از طرف دیگر، از آنجا که رفع تحریم وابسته به اراده طرفهای مقابل نیز هست، مسیر خنثیسازی تحریم را نیز به صورت جدیتری دنبال میکنیم.
رویکرد شهید رئیسی باعث شد که نه کشور در دام تشدید تحریمها بیفتد نه اینکه قفل و معطل شود. بلکه با خلق فرصتهای جدید و ایجاد اقتدار برای کشور از مسیر خنثیسازی، مسیر جدیدی برای کشور باز شد که در آن هم نفت کشور به فروش میرفت هم درآمدهای حاصل از آن به کشور بازمیگشت که درآمدهای ارزی آن صرف واردات کالاهای اساسی و دارو و تجهیزات پزشکی شد و درآمد ریالی آن نیز در قالب انواع یارانههای حمایتی در اختیار عموم مردم قرار گرفت.
بر اساس گزارش منتشر شده از فایننشال تایمز صادرات نفت ایران به بالاترین میزان در ۶ سال گذشته رسیده و ۳۵ میلیارد دلار درآمد برای ایران داشته است. همچنین این روزنامه در گزارش خود با استفاده از دادههای شرکت تحلیل انرژی ورتسکا، اظهار کرده است که تهران در ۳ ماه اول سالجاری میلادی بهطور متوسط روزانه یک میلیون و ۵۶۰ هزار بشکه نفت صادر کرده که عمده آن به چین بوده است. این رقم بالاترین میزان از سه ماهه سوم سال ۲۰۱۸ به این سو به شمار میرود. علاوه بر این، فرناندو فریرا از گروه انرژی مؤسسه امریکایی راپیدان نیز در این باره گفت است: ایران هنر دور زدن تحریمها را پیدا کرده و صادرات آن به دو میلیون بشکه نزدیک شده است.
علی رغم اینکه ایران در اوایل سالهایی که مورد تحریمهای ظالمانه امریکا قرار گرفته بود، وضعیت نامناسبی در زمینه تولید و صادرات نفت را تجربه کرد و تعلل دولت منجر به کاهش شدید فروش نفت شد، در سه سال اخیر میزان صادرات نفت ایران سرعت گرفت و این روزها به عنوان سومین تولیدکننده نفت در بین کشورهای عضو اوپک، وضعیت صادرات خود را نیز بهبود بخشیده است. به طوری که این موضوع با واکنشهای بسیاری از سمت کشورهای دیگر همراه بوده است.
رشد اقتصادی مثبت در تمامی فصول خدمت شهید رئیسی
ظریف با انتشار مقطعی از نرخ رشد اقتصادی مدعی شد که در دوره خروج امریکا از برجام، رشد اقتصادی نیز متوقف شد در حالی که او آمار رشد اقتصادی را سانسور کرد و روند رشد اقتصادی در دولت سیزدهم را نمایش نداد. در تمامی فصول عمر دولت سیزدهم علی رغم عدم احیای برجام، رشد اقتصادی مثبت محقق شد.
شاخص رشد اقتصادی طی دهه 90 به صورت متوسط صفر بوده و به عبارتی از دهه 90 به عنوان دهه از دسترفته اقتصاد ایران یاد میشود. بر اساس اعلام مرکز آمار، رشد اقتصادی کشور در سال 1401، به ۴.۸ درصد رسید. همچنین رشد اقتصادی بدون نفت از ۴ درصد سال ۱۴۰۰ به ۴.۵ درصد در سال ۱۴۰۱ افزایش یافت. بر اساس رشد بخشهای مختلف اقتصاد کشور در زمستان 1401، رشد بخش صنعت دورقمی شده و به ۱۱.۹ درصد رسیده که این رقم از سال ۱۳۹۶ بیسابقه بوده است.
دهه 90 به عنوان دهه از دست رفته اقتصاد ایران با متوسط رشد اقتصادی صفر درصد منجر شد تا تولید کشور آسیبهای جدی را تحمل کند و با روی کار آمدن دولت سیزدهم و تغییر ریل سیاستگذاری اقتصادی در کشور، مسیر رشد اقتصادی نیز هموار شد و تولید رونق گرفت.
تغییر ریل اقتصاد ایران به واسطه ریاست جمهوری شهید رئیسی منجر شد و در تمامی فصول 2 سال گذشته، رشد اقتصادی همواره مثبت بوده و توجه ویژه دولت به رونق فعالیتهای تولیدی در بخشهای مختلف اعم از نفت و گاز، صنعت و معادن، خدمات ساختمان و کشاورزی منجر به تداوم رشد اقتصادی در طی عمر دولت سیزدهم شده است. بر اساس گزارش رشد اقتصادی سال۱۴۰۲ بانک مرکزی، اقتصاد ایران در سال گذشته با رشد ۴.۵ درصدی، بالاترین رکورد ۷ سال اخیر را ثبت کرده است.
مهار تورم در کانال 30 درصد
نمودار دیگری که ظریف به نمایش گذاشت، نرخ تورم بود. شرطی کردن و وابستگی اقتصاد به برجام منجر شد تا پس از خروج ایالات متحده امریکا از برجام یک شوک به اقتصاد ایران وارد شود و اقتصاد کشور التهابات شدیدی را تجربه کند. در دولت سیزدهم تلاش شد تا با خنثیسازی تحریمها در کنار تقویت تولید داخلی، اقتصاد ایران، بلاتکلیفِ مسألهای همچون برجام نباشد. همین امر منجر شد با اصلاحات بنیادین اقتصادی توسط شهید رئیسی، مسیر مهار تورم تسهیل شود. بر این اساس، نرخ تورم از 55 درصد در فروردین 1402 به کانال 30 درصد کاهش یافت. کاهش 25 واحد درصدی تورم که ناشی از مهار رشد نقدینگی، کنترل انتظارات تورمی و ثبات ارزی بوده است، بدون احیای برجام محقق شد و هدفگذاری بانک مرکزی برای سال 1403، کنترل تورم در کانال 20 درصد است.
همچنین مجموعه اقدامات اقتصادی دولت سیزدهم در مسیر مهار تورم به همراه ثبات ارزی منجر به افت قابل توجه نرخ تورم تولیدکننده در سال 1402 شد. ثبات ارزی ایجاد شده به همراه مهار رشد نقدینگی منجر به کاهش نرخ تورم تولیدکننده از ۴۲.۴ درصد در اسفندماه ۱۴۰۱ به 23.8 درصد در فروردین ماه 1403 شد.
سیاستگذاری اقتصادی صحیح دولت سیزدهم برای اقتصاد ایران قدرت تولید کرده و نسبت به شوکهای برونزا سپری مقاومتی ایجاد کرد؛ اصلاح بودجه و کاهش قابل توجه کسری بودجه، انضباط مالی دولت و تکیه به درآمدهای پایدار مالیاتی از جمله اقدامات مؤثر دولت سیزدهم در راستای کنترل تورم بوده است که آثار آن در تداوم روند نزولی تورم قابل مشاهده است. فراموش نشده است که در انتهای دولت روحانی، پیشبینی تورمهای سه رقمی مطرح شد در حالی که نه تنها این پیشبینیها محقق نشد، بلکه تورم روندی نزولی را در دولت شهید رئیسی به ثبت رسانده است.
واقعیت آن است که در دولت شهید رئیسی، کشور از چرخه انسدادی «مذاکره- تحریم- مذاکره» خارج شد. دفاع از آنچه در دولت شهید رئیسی رخ داد در واقع دفاع از یک رویکرد تماماً ملیگرایانه است. او برای کشور قدرت و بازدارندگی خلق کرد و این قدرت بود که کشور را از چاه رشدهای اقتصادی منفی دهه 90 و دولت معطل برجام و تورمی که به اعتقاد کارشناسان در مسیر 3 رقمی شدن بود، نجات داد. با نگاه ملی، مدل تجربه شده در دولت شهید رئیسی یعنی ایجاد رشد اقتصادی و کاهش تورم بدون وابستگی و معطلی تصمیمات خارج از مرزهای ایران، الگویی است که برای هر وطندوست علاقهمند به استقلال کشور، جذاب و امیدآفرین است. تنها نگاه و عینک جناحی است که ممکن است این الگوی بنبست شکن و ضد انسداد در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی را تقلیل دهد و صرفاً بگوید کار کشور در صورتی حل میشود که تحریم نباشد و البته برای این سؤال پاسخ مشخصی نداشته باشد که در صورت نبود اراده در طرف مقابل برای رفع تحریم چه باید کرد؟ آیا باید همچون دولت قبل، کشور را دچار استقراضهای سنگین از بانک مرکزی، خلق پولهای بیسابقه و در نتیجه تورم و رشدهای اقتصادی منفی بیسابقه کرد و ایران بزرگ با این همه ظرفیت را بندِ رفت و آمد ساکنان کاخ سفید قرار داد یا اینکه همچون الگوی شهید رئیسی، نه از میز مذاکره خارج شد و نه از یافتن مسیرهای جدید برای خلق درآمد و تولید قدرت صرفنظر کرد. اتفاقات مهمی که در حوزه امنیتی و دفاعی در سالهای اخیر بوقوع پیوست که نمونه آخر آن عملیات تاریخی وعده صادق بود هیچگاه در دولتی که همه محاسباتش وابسته به یک متغیر مانند برجام باشد، رقم نمیخورد و این خلق قدرت که زمینه قدرت اقتصادی برای کشور و گشودن مسیرهای جدید بود، انجام نمیشد.
بخصوص که در صورت روی کارآمدن گزینهای مانند ترامپ در امریکا که آقای ظریف در سخنان خود نسبت به آن ایجاد هراس میکند و معتقد است کار کشور در آن شرایط سختتر میشود، این سؤال وجود دارد که با تکگزینه و وابسته کردن کشور به برجام مانند سالهای دولت قبل، اساساً جریانی که آقای ظریف مدعی نمایندگی آن است چه چشماندازی جز دست بسته بودن و تکرار تورمهای سنگین و رشدهای منفی سالهای 1397 تا 1400 میتواند در مقابل افکار عمومی بگذارد؟
اینها واقعیات تجربه شده در این چند سال است، همچنان که واقعیت معاهده ضعیف برجام که با چرخش خودکار رئیسجمهور امریکا تمام کاخ آرزوهای بانیان آن را به هم ریخت، پیش رو است. انتظار فراموش کردن این تجربهها که به قیمتهای سنگین برای کشور ایجاد شده است، طبیعی و ممکن نیست.