رابطه مستقیم دخالت امریکا و ناامنی منطقه
سعدالله زارعی
کارشناس مسائل منطقه
تحولات بحرانی منطقه خاورمیانه با حملات نظامی امریکا و انگلیس علیه انصارالله یمن ادامه پیدا کرده است آنهم در شرایطی که شورای امنیت سازمان ملل با تصویب قطعنامهای علیه یمن، بهانههایی را هم در اختیار کشورهای غربی قرار داده است. این در حالی است که شورای امنیت تاکنون نتوانسته قطعنامهای را برای توقف جنگ به تصویب برساند. ارزیابی شما از چنین استانداردهای دوگانهای که از سوی این شورا به اجرا در میآید چیست؟
شورای امنیت سازمان ملل در طول تاریخ تأسیس خود که بیش از 75 سال از آن میگذرد، در مواجهه با موضوعات امنیتی بارها متناقض عمل کرده است. آنجایی که پای جان و مال و سرزمین و استقلال و تمامیت ارضی و ارزشهای یک ملت در میان بوده، شورای امنیت چندان خود را مایل به واکنش نشان نمیداد. این شورا تنها در شرایطی حاضر به واکنش شده که مصوبه اعضا معمولاً خیلی جنبه اجرایی نداشته و در سطح اعمال نظر باقی مانده است اما در آنجایی که پای منافع و مصالح قدرتها در میان بوده، همیشه واکنشهای تند و سریعی از خود نشان داده است. ملتها هم بخوبی متوجه شدهاند که این شورا شاخص و شاغول مناسبی برای ارزیابی مشروعیت و عدم مشروعیت رخدادهایی که در جهان پیش میآید، نیست بلکه تنها به سطح واکنش قدرتها وابسته است. در جریان جنگ غزه نزدیک به 25 هزار نفر از غیرنظامیان که اکثر آنان را زنان و کودکان تشکیل میدادند به شهادت رسیدند، حدود 35 هزار نفر زخمی شدهاند، نزدیک به 50 هزار خانه ویران شد، یک ملت از داشتن حق اولیه حیات که همان آب و نان است محروم شد، یک سرزمین در محاصره قرار گرفت و روزانه بیش از 360 موشک از هواپیماهای نظامی به سمت مردم شلیک میشود. اما سازمان ملل و شورای امنیت آن، هیچ واکنشی برای توقف این جنایات نداشته است. فقط یک قطعنامه مبتنی بر امدادرسانی داشته که گامی برای اجرای آن هم برداشته نشد. یعنی شورای امنیت به زور و تحت فشار افکار عمومی قطعنامهای را صادر کرد که هرگز آن را پیگیری نکرد و در جهت تحقق آن هم گامی برنداشت. بنابراین میتوانیم بگوییم که شورای امنیت نسبت به موضوع کشتار مردم غزه کاری انجام نداده است. اما در اینجا که یمنیها با استفاده از حق مشروع خود مانع حرکت کشتیهایی میشوند که یا متعلق به اسرائیل هستند یا حامل کالا به اسرائیل هستند، پرقدرت وارد میشود. اینجا نه کشتن کودکان را داریم نه کشتن زنان را و نه نقض تمامیت ارضی کشوری را. بلکه اقدامی مطابق با حقوق دریاها و حق کشتیرانی در منطقه از طریق کشورهای ساحلی در حال انجام است.
در اینجا کنوانسیونهای بینالمللی میگویند که کشورها وقتی در وضعیت تخاصم قرار میگیرند از یکسری حقوق برخوردار میشوند. مثلاً اگر چنانچه کشوری با کشور دیگری در جنگ باشد میتواند مانع تردد او از تنگههایی شود که متعلق به آن کشور است. اما در اینجا میبینیم که شورای امنیت بسرعت وارد میشود و قطعنامهای را علیه یمنیها صادر میکند. این استانداردهای دوگانه در طول دوره 75 ساله همواره جاری و ساری بوده و مورد جدیدی نیست که باعث تعجب شود و آن را غیرمترقبه بدانیم.
حمله امریکا و انگلیس به یمن به منظور ورود همه جانبه به جنگ و در واقع گسترش جنگ است یا نه صرفاً ناظر به تأمین امنیت کشتیها در دریای سرخ صورت میگیرد؟
آنگونه که مقامات امریکایی اعلام میکنند آنها نمیخواهند که جنگ را گسترش دهند. بلینکن یک ساعت پس از حملاتی که امریکاییها به نقاطی از یمن داشتهاند اعلام کرد که عملیات تمام شده است. این یعنی میزان حملات همین مقدار بوده است. او اعلام میکند که ما منتظر هستیم تا یمنیها اعلام کنند که از بکارگیری سیاست ممانعت از حرکت کشتیها خودداری میکنند. اما آنچه که رخ داده، یک اقدام جنایتکارانه است که بدون واکنش نخواهد بود. لذا درگیری مسلماً ادامه پیدا خواهد کرد. اختیار آن هم دست امریکاییها نیست. البته اگر امریکاییها از واکنش به یمن دست بکشند، این درگیری استمرار نمییابد. ولی به نظر نمیآید که امریکاییها تنها یک عملیات را مدنظر داشته باشند و بخواهند دیگر کاری علیه یمن انجام ندهند. احتمالاً چنین درگیریهای متقابلی تا یک زمانی ادامه پیدا خواهد کرد.
وزیر خارجه امریکا سفر چند روزهای به کشورهای منطقه داشته است. این سفر به چه دلیل انجام شده؟ به نظر میرسد او نتوانست بر سر حل مسأله تشکیل دولت فلسطینی با سران اسرائیل به نتیجه برسد.
جنگ نمیتواند تا مدت زمان طولانی ادامه پیدا کند و بالاخره متوقف خواهد شد. بلینکن در سفری که به منطقه داشته کشورهای عربی را نسبت به عملیات نظامی که قرار بود امریکاییها علیه یمنیها انجام دهند توجیه کرد. درخواست وی این بود که سران این کشورها ولو به صورت نمادین از اقدامات امریکا حمایت کنند که این اتفاق نیفتاد. فقط بحرین که مرکز پایگاه پنجم دریایی امریکا است ناچار به حمایت از این حمله شده است. اما کشورهای دیگر از اینکه مسئولیتی را قبول کنند خودداری کردند. بنابراین نتیجه سفر بلینکن به منطقه فقط مطلع کردن کشورهای عربی از حمله قریب الوقوع به یمن بوده است.
ایران در مدت زمانی که از آغاز جنگ غزه میگذرد تلاش کرده با همراهی برخی از کشورها، فضای خلیج فارس را دور از جنگ نگه دارد. جمهوری اسلامی در شرایط فعلی در پی آغاز حملات نظامی علیه یمن چه رویکردی را باید در پیش گیرد؟
ایران اساساً با گسترش جبههها موافق نیست. اما در عین حال با اینکه یک ملتی بیدفاع زیر بمباران قرار بگیرد و کسی به آن کمک نکند هم موافق نیست. اگر جنگی نباشد ایران نمیخواهد درگیری ایجاد کند و طبیعتاً سیاست جمهوری اسلامی این است که به سمت کاهش تنش حرکت کند. اما این کاهش تنش نباید ظالمانه باشد. یعنی در جایی که ملتی روزانه زیر بمباران هواپیماهای پیشرفته اسرائیل قرار دارند و تانکهای اسرائیلی هم خانههای مردم و شهروندان را در غزه هدف قرار میدهند، نمیتوانیم بگوییم ملتهایی که میتوانند به مردم مظلوم غزه کمک کنند از اقدامات خود دست بکشند. شرط اینکه سیاست کاهش تنش در منطقه به نتیجه برسد این است که جنگ در غزه متوقف شده و مردم این سرزمین بتوانند زندگی عادی خود را از سر بگیرند.
مقامات امریکایی چقدر خطر ورود حزبالله لبنان به جنگ را نزدیک میبینند؟
اقدامات حزبالله لبنان هم واکنشی است. قبل از آغاز جنگ غزه که حزبالله کاری با اسرائیل نداشت. این مسأله مربوط به جنگ غزه میشود. یمنیها هم قبل از جنگ غزه در دریاها کاری نمیکردند، عراقیها هم قبل از این جنگ اقدامی علیه پایگاههای نظامی امریکا در منطقه خود انجام نمیدادند. بنابراین اساس قضیه بر این است که جنگ غزه متوقف شود و به میزانی که ادامه یابد طبیعتاً اقدامات واکنشی مقاومت هم ادامه مییابد. ولی به هر میزانی که این روند از سوی اسرائیلیها و امریکاییها تشدید شود، روند اقدامات مقاومت هم رو به تشدید خواهد رفت.