کارشناس حوزه خلیج فارس در گفت وگو با «ایران» پیرامون مداخلات امریکایی ها در منطقه تحلیل کرد
ائتلاف پوشالی از پیش شکست خورده!
در حال حاضر اسرائیل در تلاش است تا امریکا را به طور مستقیم وارد میدان جنگ کند اما آیا دولت امریکا تبعات این کار را خواهد پذیرفت؟ قطعاً خیر.
با شدت گرفتن حملات علیه کشتیهای تجاری غرب در دریای سرخ، امریکاییها مدعی شدهاند که مقاومت یمن با حمایت ایران چنین اقداماتی را انجام میدهد. دلیل تکرار چنین ادعایی با وجود تکذیب چندین باره ایران چیست؟
پافشاری امریکا مبنی بر حمایت ایران از گروههای مقاومت که بهویژه پس از بروز حملات متعدد علیه کشتیهای غربی در دریای سرخ افزایش یافته است، به دلیل دشوارتر شدن شرایط برای کمکرسانی به اسرائیل و افزایش فشارهای میدانی و دیپلماتیک بر محور امریکایی- اسرائیلی است. امریکا برای منحرف کردن اذهان جهانی از حملات دامنهدار اسرائیل علیه مردم غزه سعی میکند موضوع ایران را برجسته کند و قرار گرفتن خود در مخمصه جاری را در نتیجه حمایت بیشتر ایران بداند.
این ادعاها در حالی مطرح شده که امریکا ائتلافی را برای محافظت از دریای سرخ تشکیل داده اما عربستان و امارات و برخی دیگر از کشورهای منطقه به آن روی خوش نشان ندادهاند. دلیل این عدم همراهی چیست؟
نه فقط کشورهای منطقه، بلکه اسپانیا هم برای تشکیل ائتلاف مشابهی اقدام کرده است. این ائتلاف شباهت بسیاری به ائتلاف سال 2019 دارد که امریکا سعی داشت با جلب نظر کشورهای اروپایی، بخشی از تنگه هرمز را کنترل کند و برای کشتیهایی که از سمت ایران یا به سمت ایران در حال حرکت بودند ایجاد مزاحمت کنند. در آن زمان، هم آلمان و هم فرانسه شرکت نکردند و تنها کشور منطقه که وارد این ائتلاف شد، بحرین بود آن هم فقط به خاطر وجود ناوگان پنجم نیروی دریایی امریکا. در حال حاضر نیزعدم پیوستن عربستان سعودی و مصر به عنوان دو کشور مهم در حاشیه دریای سرخ حاکی از شکست این ائتلاف مورد نظر امریکا پیش از شکلگیری کامل آن است. انصارالله بلافاصله پس از اعلام امریکا، طرفهای شرکتکننده در این ائتلاف و حتی کشورهایی که هنوز وارد این ائتلاف نشدهاند را تهدید کرد که نزدیک آبهای سرزمینی یمن نشوند. با توجه به تهدیدی که انجام شد نه عربستان سعودی مایل است دوباره وارد جنگ با مقاومت یمن شود و نه کشورهای دیگر چنین تمایلی دارند که بخواهند عملیات نظامی علیه یمن انجام دهند. با توجه به قرارگرفتن ابرپروژههای سعودی در حاشیه دریای سرخ، هر بحرانی که در اطراف این منطقه رخ دهد سعودیها بلافاصله وارد ابتکارهایی میشوند که بحران را سریعتر به اتمام برسانند. پس سیاست سعودیها و همچنین دیگر کشورهای عربی مانند مصر و امارات این است که به هیچ عنوان، تحت هر شرایطی وارد نزاع مستقیم نشوند. البته امریکا و انگلیس در پی تشکیل این ائتلاف تأکید کردهاند که در نهایت دست به اقدام نظامی نیز نخواهند زد.
در این راستا در پی وقوع این حملات شماری از کمپانیهای مهم غربی انصراف خود را از فرستادن کشتیهای تجاریشان به مقصد اسرائیل اعلام کردهاند. آیا این امر به این معناست که از منظر غرب نیز ائتلاف مورد نظر امریکا پیشاپیش شکست خورده است؟
مقاومت یمن در پی سلب اعتبار امریکاییهاست؛ به این منظور که نیروهای این کشور قادر به تأمین امنیت مناطق درگیر مانند دریای سرخ یا عراق و سوریه نخواهند بود، درثانی عملیاتی که انصارالله پیش میبرد آسیبش فقط مختص امریکا نیست بلکه اغلب کشورهای غربی و شرکتهای چند ملیتی که از تنگه بابالمندب تا کانال سوئز تردد میکنند را دربرمیگیرد. یعنی شرکتهای بیمه با اعلام وضعیت خطرناک در این مسیر، هزینه اضافی را متحمل شرکتهای بازرگانی میکنند، در نتیجه فقط اسرائیل و امریکا متضرر نمیشوند و همین مسأله باعث شده است امریکا اعلام ائتلاف کند چون فشار شرکتها و دولتها روز به روز علیهشان بیشتر میشود.
آیا ادامه این حملات و تهدیدات میتواند فضا را برای تحرکات امریکا و اسرائیل در آبهای سرخ متشنجتر کند یا امریکا اقدام میدانی جدیتری خواهد کرد؟
در عملیات نظامی سال 2015 عربستانسعودی علیه یمن که بعدها به صورت ائتلاف سعودی-اماراتی انجام شد، هم سعودیها و هم اماراتیها بشدت دنبال این بودند که امریکا را وارد این جنگ کنند تا تبعات کمتری متحمل خودشان شود. در آن زمان دولت اوباما حمایت تسلیحاتی انجام داد اما این حمایت ادامه پیدا نکرد. دوران ترامپ قرارداد تسلیحاتی عظیمتری امضا شد اما باز هم دولت امریکا ترجیح داد مستقیماً وارد جنگ نشود. در حال حاضر اسرائیل در تلاش است امریکا را به طور مستقیم وارد میدان جنگ کند اما آیا دولت امریکا تبعات این کار را خواهد پذیرفت؟ قطعاً خیر و کاملاً مشهود است که اقدامات امریکاییها در دو محور؛ تثبیت قیمت نفت و خنثیسازی فشارها از طرف متحدان خلاصه خواهد شد و از این بیشتر پیش نخواهد رفت.
بــــرش
سیاست خارجی در دولت سیزدهم از انفعال خارج شد
از 7 اکتبر که آغاز عملیات توسط کتائبالقسام بود تا بدین لحظه دو رویکرد داشتیم: اول، این عملیات نه با اطلاع و نه با برنامهریزی ایران همراه بوده است. هدف از این موضعگیری که ابتدا توسط رهبری انجام شد، قائل شدن استقلال عمل برای هر یک از گروههای مقاومت بود که بعدها توسط سید حسن نصرالله مورد تأکید قرار گرفت. در دومین رویکرد، در پی ابتکاری بودیم تا بار دیگر از ظرفیت سازمانهای اسلامی و منطقهای استفاده کنیم تا پیش از آنکه قطر و مصر در این جایگاه قرار بگیرند، ایران و عربستانسعودی به پیشبرد این ابتکار دست بزنند. دولت عراق هم دنبال این مسأله بود اما متأسفانه این ابتکار به دلیل عدم هماهنگی مقامات عالی کشورها و اختلاف نظر در دیدگاهها به سرانجام مطلوبی نرسید. اتفاقی که اکنون شاهدش هستیم بسط و تقویت روابط با رهبران حماس است. دولت سیزدهم با تمرکز بر منطقه و همسایگان، سعی کرده نقش خود را در تعاملات باز تعریف کند و این امر به خروج ایران از انفعال منطقهای انجامیده و به بخشی از راهحل بحرانهای منطقهای بویژه موضوع فلسطین تبدیل شده است. دیدارهایی که با مقامات مختلف حماس انجام میشود، میتواند نشاندهنده این سیاست باشد.