بازخوانی پرونده خون‌های آلوده در دومین روز جشنواره سینما‌حقیقت

قوی‌دل جسور در محتوا بازیگوش در فرم

گروه فرهنگی/  پردیس سینمایی چارسو این روزها، ایام پر رفت و آمدی را تجربه می‌کند. جشنواره سینما حقیقت پس از یک دوره وقفه دوباره به محل برگزاری چندین دوره اخیرش برگشته است. سینما حقیقت درهفدهمین دوره البته علاوه بر 6 سالن چارسو، سالن سینماتوگراف موزه سینما را هم در اختیار دارد. از ساعت 11 صبح اکران فیلم‌ها آغاز می‌شود و تا ساعت 24 اکران‌ها ادامه دارد. روز گذشته و در دومین روز برگزاری جشنواره، 52 فیلم اکران و یک نشست و یک کارگاه هم برگزار شد. مستند «خانواده خلج» به کارگردانی مشترک مریم الهامیان و مصطفی حاجی‌قاسمی پرمخاطب‌ترین مستند اولین روز جشنواره بود و این مستند به دلیل حضور پرشمار مخاطبان در روز دوم جشنواره سینما حقیقت در چهار سالن پردیس سینمایی چارسو اکران
ویژه داشت.
از دیگر آثار جشنواره امسال که به امیدهای دوره هفدهم بدل شده، مستند «قوی دل» به کارگردانی علی فراهانی‌صدر است که روز گذشته برای اولین بار در خانه جشنواره از آن رونمایی شد. «قوی دل» درصدد بازخوانی یکی از پرونده‌های مهم قضایی کشور پس از حدود ۲۰ سال است.این مستند که محصول مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی است پرونده خون‌های آلوده فرانسوی در ایران را از منظری دیگر مورد واکاوی قرار داده است. سوژه اصلی مستند، احمد قوی دل که به کار عکاسی هم مشغول بوده به سبب ابتلای فرزندش به بیماری خونی، که از راه فرآورده آلوده وارد بدنش شده، سرنخی را به دست می‌گیرد که با دنبال کردنش به جماعتی چندصد نفره می‌رسد.علی فراهانی‌صدر درباره چگونگی شکل گرفتن ایده داستانی و فرم روایی مستند مسأله‌دار «قوی دل»که مایه‌های پرتره و مستند اجتماعی را همزمان دارد، به «ایران» می‌گوید: «همیشه یکی از سخت‌ترین مراحل برای مستندسازها انتخاب سوژه است. آنقدر با تعدد بحران و موضوعات مختلف مواجهیم که انتخاب سوژه مستند، پیچیدگی‌های زیادی دارد. خیلی‌هایمان حوادث روزهای آغازین کرونا را به خاطر داریم. در چند هفته اول، ورود کرونا به کشور به صورت پیاپی تکذیب می‌شد و کار به جایی رسید که اهالی رسانه که این خبر را رسانه‌ای کردند با تذکر و توبیخ مواجه شدند. در همین دوران که فراغت بیشتری داشتیم نویسنده کار جریان خون‌های آلوده را با من مطرح کرد. با اینکه موضوع مربوط به دو دهه پیش بود انگار این مسأله هنوز در کشور ما زنده بود و روند مدیریت بحران تغییر زیادی نکرده بود. در لحظه متوجه شدم که این همان سوژه مستندی است که دنبالش بودم و باید ساخته می‌شد. مدت زیادی روی این موضوع کار کردیم. وقتی پژوهشگر کار مطالعات میدانی خودش را تکمیل کرد با آقای احمد قویدل آشنا شدیم. کاراکتر قویدل خیلی بیشتر از یک مطلع و کارشناس بود. در طی جلسات پژوهشی که با ایشان داشتیم تصمیم گرفتم خط روایت اصلی ما زندگی پرتره قویدل باشد.»این کارگردان در ادامه درباره پیدا کردن خط روایی «قوی دل» توضیح می‌دهد: «داشتیم از پرونده‌ای صحبت می‌کردیم که بالغ بر هزار صفحه سند و حکم دادگاه حول آن شکل گرفته بود. پیدا کردن خط روایی درست زمان زیادی برد. دوست نداشتم مستندی بسازم که اساس آن نمایش تصویر اسناد و مدارک باشد. به نظر من مهم‌ترین رسالت یک مستند، خلق حس است.
به همین دلیل جلسات زیادی با نویسنده کار داشتیم و حدود 6 ماه روی خط روایی آن کار کردیم. مهم‌ترین مسأله‌ای که به آن فکر می‌کردیم ساختار روایت و لحن کار بود. هر چقدر که این جلسات ادامه پیدا می‌کرد به لحاظ مضمونی مطمئن می‌شدیم که باید از پرداخت مستقیم به جزئیات پرونده هپاتیت و ایدز فاصله بگیریم و روی زندگی احمد قویدل تمرکز کنیم، چرا که پرونده بیماران مبتلا به ایدز و هپاتیت یک روند تاریخی بود و برای مخاطب امروزی حرف جدیدی نداشت. چیزی که در طول ساخت مستند همه تیم را به وجد می‌آورد نحوه روبه‌رو شدن احمد قویدل با بحران بود.
 امری که شاید حلقه گمشده فعالان سیاسی-اجتماعی نسل ما باشد. یک شخصیت کاملاً معمولی و بدون قدرت، توانسته بود از ساختارهای بوروکراتیک و اشخاص صاحب قدرت عبور کرده و پرونده را تا حصول نتیجه دنبال کند. به نظرم سماجت و پیگیری مهم‌ترین صفت یک فعال اجتماعی است که به صورت صد درصدی در شخصیت قویدل وجود دارد».
این کارگردان درباره چاشنی طنز در کنش و میزانسن نماهای بازسازی شده توضیح می‌دهد: «مسأله خون‌های آلوده یک موضوع تاریخی در گذشته است و وقتی مسأله‌ زمان روی یک موضوع سایه می‌اندازد رویکرد مستندساز باید تغییر کند. مخاطب معمولاً به شما اجازه نمی‌دهد و نمی‌پذیرد که با بحران کرونا شوخی کنید چون یک مسأله تازه است و هنوز بسیاری از ما داغدار این بحرانیم. اما هنگامی که مدتی از یک بحران می‌گذرد رویکرد روایت ما هم می‌تواند تغییر کند.
 از این رو تصمیم گرفتیم با توجه به این مسأله و اتفاقاتی که از دل پژوهش بیرون آمده بود لحن روایت را تا حدی کمدی ببینیم. مطمئن بودم که مرثیه‌خوانی برای این پرونده شکست می‌خورد و مستندساز باید با نگاهی بازیگوشانه روایت خود را دنبال کند. خوشبختانه آقای قویدل هم با نظر ما همراه بود و انعطاف زیادی نشان داد. از این رو طرح اولیه فیلمنامه با لحن کمدی نوشته شد. خود ما به این نتیجه رسیده بودیم که این ساختار و لحن با وجود ریسک زیاد، موفق خواهد شد، اما از گرفتن بازخوردها نگران بودیم. چرا که همیشه به کار بردن فرم‌های جدید با مقاومت روبه‌رو می‌شود. در جلسه‌ای که با آقای سعید الهی، تهیه‌کننده مستند داشتیم ایشان از ساختار فیلمنامه و رویکرد نو آن بسیار استقبال کرد و خیال ما از بابت موفقیت اثر راحت شد.»
 او در توضیحات تکمیلی درباره ساختار این مستند، می‌افزاید: «تا قبل از این کار، من هیچ یک از مستندهایم را با ساختار اپیزودیک نساخته بودم، اما در زندگی احمد قویدل تنها چند روایت مجزا می‌توانست این شخصیت را به مخاطب بشناساند و زمینه‌های انتخاب او را آشکار کند. روایت چنین ساختاری در سینمای مستند و حفظ یکپارچگی اثر قطعاً با چالش‌های زیادی روبه‌رو است. به همین خاطر سعی کردیم اپیزودها را تا جایی که می‌شد کوتاه کنیم و بیشتر زمان مستند را به پرونده اختصاص دهیم. در فیلمنامه اولیه 9 اپیزود وجود داشت که در نهایت 5 اپیزود آن را برای تولید انتخاب کردیم.»فراهانی‌صدر در پاسخ به سؤالی درباره دسترسی به منابع آرشیوی و استفاده از نماهای بازسازی شده، توضیح

می‌دهد: «معمولاً مستندسازان دست روی سوژه‌هایی می‌گذارند که در زمان حال در جریان است و می‌توانند با دوربین خود موضوع را دنبال کنند یا موضوع مربوط به گذشته است و آرشیوهای زیادی از آن وجود دارد. ما در پرونده خون‌های آلوده با موضوعی مواجه بودیم که در گذشته اتفاق افتاده بود و آرشیو زیادی در دسترس نبود.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم با چهارچوب‌های مستند کمی بازی کرده و آنها را جا به جا کنیم. پس آقای قویدل را به لوکیشن‌های مشابه بردیم و بسیاری از اتفاقات پرونده را با لحن کمدی بازسازی کردیم. بازسازی‌های ما به خاطر شرایط مستندسازی و محدودیت‌های مالی بسیار محدود بود. به نحوی که تنها با مدیرتصویر و مدیر تولید تمام بازسازی‌ها را به سرانجام رساندیم.  اما در روند تولید سعی کردیم کیفیت هنری تصاویر برای مخاطب چشم‌نواز باشد. در این باره باید اساتید نظر بدهند اما به نظرم شاید بتوان گفت مستندی با ژانر دارک‌کمدی تولید کردیم.»

 

بــــرش

روایت یک سوژه بکر
محمد تقی‌زاده/ داستان مستند قوی دل در دو جهت پیش می‌رود: نخست راوی ماجرای خون‌های آلوده فرانسوی به ایران است و سپس تلاش‌های رئیس انجمن هموفیلی‌ها با نام احمد قوی‌دل را به تصویر درآورده است که همزمان و به طور موازی این دو روایت پیش می‌رود و در لحظاتی آنقدر جذاب و گیرا می‌شود که چشم برداشتن از این روایت نفسگیر، سخت می‌شود.
پرونده داروهای آلوده فرانسوی به ایران، به زعم فیلمساز و پژوهشگران این فیلم از جمله مهم‌ترین پرونده‌های قضایی تاریخ معاصر ایران است که به موضوع ورود داروهای آلوده به ایران از سوی کشور فرانسه اشاره دارد و فیلم قوی‌دل سعی دارد در حین معرفی احمد قوی‌دل، این پرونده مهم را از زبان او روایت کند تا جایی‌که در برخی اوقات داستان احمد قوی‌دل و داروهای آلوده در هم تنیده و برخی اوقات یکی بر دیگری می‌چربد. قوی‌دل علاوه بر جذابیت‌هایی که در پرداخت و انتخاب یک موضوع  بکر و کاربردی در تاریخ مستندسازی ایران داشته، به خوبی گواه این است که سینمای مستند چه ظرفیت‌های بالا و مغفولی دارد که از یک سو می‌تواند بسیاری از موضوعات و ماجراهایی که در سینمای داستانی نقل شده یا قابل به تصویر کشیده شدن نیست را به نمایش درآورد و از سوی دیگر قادر است بخش مهمی از مشکلات اجتماعی، سیاسی جامعه امروز ایران که مغفول و مهجور مانده شده را زنده و به تصویر بکشد و بتواند برای پیشگیری از مشکلات مشابه نقش‌آفرینی کند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و هشت
 - شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و هشت - ۲۹ آذر ۱۴۰۲