در گفتوگوی کارگردان پویانمایی «گیلگمش» با «ایران» مطرح شد
جذابیتهای فرهنگ ایران برای کودک و جهان
به دنبال جاودانگی
حماسه گیلگمش، به بهترینوجه سرنوشت انسان را در جستوجوی جاودانگی توصیف کرده است. گیلگمش، پهلوان نامدار اوروک، شهری از سرزمین سومر در میانرودان است، عمری در جستوجوی جاودانگی میکوشد و بارها شکست میخورد اما سرانجام به گیاهی دست مییابد که او را جاودانه خواهد کرد ولی «مار»ی آن گیاه را میرباید و حاصل عمر او از دست میرود. حسین مرادیزاده درباره این اثر به «ایران» میگوید: «گیلگمش، بهعنوان قدیمیترین حماسه ادبی بشر است. بقیه اسطورهها انگار بهنوعی روی این حماسه پایهگذاری شدهاند. گیلگمش داستان فوقالعادهای دارد. درباره انسانی است که بهدنبال جاودانگی میرود و درنهایت پی میبرد که جاودانگی در انجام کارهای خوب است. در واقع این انیمیشن پیام انسانی خوبی برای بچهها دارد.»
او در ادامه میافزاید: «جدا از قصه که برای بچهها پیام مثبتی دارد سعی کردم به لحاظ گرافیک هم کار ایرانی باشد و از موتیفهای ایرانی استفاده کنم.»
مرادیزاده با اشاره به ضرورت شناساندن هویت و تمدن ایران در سینمای کودک و نوجوان میگوید: «از قدیمیترین سنگنگارههای کشفشده تیمره است که اتفاقاً در گلپایگان و استان مرکزی اصفهان قرار داد. با معرفی ارزش تاریخی این آثار برای مخاطب کودک و نوجوان و ایجاد تعلق خاطر برای آنها، میتوان نسل آینده را به حفظ این میراث ترغیب کرد.»
ضرورت سیاستهای بلندمت برای سینمای فاخر کودک
این کارگردان بااشاره به نقش جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان در احیای سینمای کودک، میافزاید: «هر فیلمی که ساخته میشود نیاز است که دیده شود. جشنواره بستر خوبی برای تشویق فیلمسازان است تا درباره کودک فیلم بسازند. من از اواخر دهه 60 و از اولین دورهها در جشنواره فیلم کودک و نوجوان حضور داشتم و معتقدم برگزاری جشنواره، باعث رشد و اعتلای سینمای کودک و نوجوان میشود. اما اینکه چرا بعد از گذشت 35 دوره از برگزاری جشنواره، شاهد وضعیت نهچندان مطلوب امروز سینمای کودک هستیم بهدلیل نبود سرمایهگذاری بخشخصوصی و نبود مدیریت در حوزه سینمای کودک و نوجوان است. بخش خصوصی به دلیل ریسک سرمایه، تمایلی به سرمایهگذاری در سینمای کودک و نوجوان ندارد و از سوی دیگر مدیران سینمای کودک در دورههای مختلف صرفاً برای ایام برگزاری جشنواره به تکاپو میافتند تا سبد نمایش جشنواره را پرکنند و بعد از جشنواره، سینمای کودک تا فستیوال بعدی به حال خود رها میشود. نمیتوان زحمات بنیاد سینمایی فارابی و سازمان سینمایی را نادیده گرفت اما رشد سینمای کودک و نوجوان به سیاستگذاری بلندمدت نیاز دارد و نه سیاستهای مقطعی که با پایان دوره مدیران تمام شود. متأسفانه این دید بلندمدت، تاکنون در سینمای کودک نبوده است.»
تمرکز بر فرهنگ خودمان به جای تقلید
این پویانمایی ۱۰دقیقهای تاکنون توانسته است بیش از دهها حضور بینالمللی را در جشنوارههای خارجی فیلم تجربه کند. پویانمایی «گیلگمش» از تولیدات کانون پرورش فکری، هفته گذشته در نیویورک به نمایش در آمد و به مسابقه پایانی جشنواره فیلم «شوگرلوف» امریکا هم راه یافت و سال گذشته عنوان بهترین فیلم اسطورهای جشنواره کالچر هند را از آن خود. جشنواره بینالمللی فیلم آسیایی «فیدبک» در کشور امریکا، جشنواره بینالمللی فیلم باستانشناسی محیط هنری «آرکئوفیلم فیرنز» در کشور ایتالیا، جشنواره فیلمهای کوتاه انیمیشن «تی» در کشور آلمان، جشنواره بینالمللی فیلم «کالاکاری» در کشور هند، جشنواره بینالمللی فیلمهای «فولکلور» از کشور هند، جشنواره بینالمللی«زیرو پلاس» در کشور روسیه و جشنواره فیلمهای انیمیشن «توفوزی» در کشور گرجستان از دیگر حضورهای بینالمللی این پویانمایی است.
حسین مرادیزاده معتقد است به جای الگوبرداری از نمونههای موفق سینمای جهان باید روی هویت ملی کار کنیم و این هم برای مخاطب نوجوان امروز جذابیت دارد و هم برای جهان جالب و بدیع است. او بااشاره به حضورهای بینالمللی فیلمش میگوید: «12 لوح برجایمانده از حماسه گیلگمش مربوط به دوره سومریها و سرزمین میانرودان است. این داستان مربوط به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح است یعنی حدود 5 هزار سال قبل. این ویژگیها در جهان وزنه محسوب میشود و شناخته شده است.»
این فیلمساز در ادامه تأکید میکند: «در تقلید از سینمای خارج از کشور موفق نخواهیم بود چون قابل رقابت نیست. لازم است روی فرهنگ خودمان تمرکز کنیم. کودکان و نوجوانان ما به موضوعاتی که نسبت به فرهنگ خودمان به آنها آگاهی میدهد علاقه دارند. فیلمهایی بسازیم که راجع به فرهنگ، آداب و رسوم و هر چیزی که به خودمان مربوط است، باشد. هم فیلمساز نسبت به آنها شناخت بهتری دارد و بهتر میتواند آن را ارائه دهد و هم برای مخاطب ایرانی جذاب است و هم در دنیا برد بیشتری دارد. موضوعات مرتبط با فرهنگ ایرانی و بومی خودمان برای جشنوارههای دنیا جذابیت بیشتری دارد. آنها فیلمی شبیه به آثار خودشان را برای جشنوارهشان انتخاب نمیکنند. میخواهند فیلمهایی از فرهنگهای مختلف را ببینید. در سینمای ایران درباره فرهنگ خودمان کمکاری شده است و جای زیادی برای کار و سرمایهگذاری دارد. بهعنوان مثال داستانهای شاهنامه هم درام دارد و هم برای نوجوانان مؤلفههای جذاب و سرگرم کننده. متأسفانه روی این موارد کار نشده است.»
بــــرش
روز کنجکاویبرانگیز اولینهای جشنواره
فرهنگی/ میگویند اولینها همیشه ماندگارند. اولینها در برابر تکرار رنگ نمیبازند. همه ما خاطرات زیادی از اولینها داریم. روز پنجم جشنواره فیلم کودک و نوجوان، ثبت یک تجربه دستاول برای بخشی از مخاطبان این رویداد بود. سانس دوم پردیس سینمایی چهارباغ به اکران ویژه معلولان اختصاص داشت؛ کودکانی که در اولین سال ورودشان به مدرسه، برای اولینبار حضور در سینما را هم تجربه کردند.
سینما چطور جایی است؟
صدای خنده دختر بچههای به صف شده، خیابان مشجر چهارباغ اصفهان را تسخیر کرده است. از پردیس سینمایی چهارباغ بیرون آمده و منتظر رسیدن سرویسهایشان برای بازگشت به مدرسه هستند. حس و حالشان میگوید از سینما رفتن یا با دوستانشان به سینما رفتن، سر کیف هستند. داخل سینما اما از این شلوغی خبری نیست. میهمانان جدید در سکوت منتظر شروع نمایش فیلم هستند. ذوقشان اما پشت همین دیوار سکوت پیداست. خیلیهایشان اولینبار است که حضور در سالن سینما را تجربه میکنند.
«برایش سؤال بود که سینما چطور جایی است؟ همه سینماها شبیه به هم هستند؟ همه فقط یک فیلم را نمایش میدهند و....» سؤالهای بیشماری را که دیروز پرسیدهاند و پاسخهایی که از مادرانشان شنیدهاند، امروز قرار است خودشان تجربه و قضاوت کنند.
به امید تجربهای شاد و هیجانانگیز در سالن سینما
فریبا، زینب، علی و... جلوی بنرهای جشنواره از اولین تجربه حضورشان در سینما عکس یادگاری میگیرند. خوشحال هستند که به سینما آمدهاند گرچه تصور ملموسی از فیلم دیدن در سینما ندارند. آنطور که مادرهایشان میگویند پلتفرمهای آنلاین نمایشی تاکنون جایگزین سینما برایشان بوده است. اما صحبت خود بچهها نشان میدهد که خیلی شناختی از سینما و ستارههایش ندارند. رامبد که پیش از این تماشای فیلم در سینما را با «دینامیت» تجربه کرده با کمک مادرش نام پژمان جمشیدی را بهخاطر میآورد. محمد جواد، سینما را به شرط هیجانانگیز بودن دوست دارد. سینمایی که حوصله سر بر باشد را نمیخواهد. فریبا و زینب هم سینما را شاد میخواهند.
گرچه خیلی از آنها آیین تماشای دستهجمعی فیلم در سینما را تجربه نکردهاند اما از سینما و فیلمهایش توقع و انتظار دارند. مادر یکی از بچهها به این سؤال که چرا بچهها اینقدر دیر به اولین تجربه حضورشان در سینما رسیدهاند، پاسخ میدهد: «اولویت مادران شادی بچههاست، اگر امروز سینما را دوست داشتند، فیلم خوب که اکران شد، آنها هم دوباره به سینما میآیند.»