دیپلماسی ابتکاری

حسام الدین برومند
سر دبیر

یکی از آفت‌های سیاست در حوزه سیاست خارجی و مذاکره در سالیان نه‌چندان دور و دوره‌ای که جریانی مدعی دیپلماسی بود و می‌پنداشت که زبان دنیا را بلد است؛ قصه پرغصه «دیپلماسی التماسی» بود.
به اسم دیپلماسی و با مانور بر اینکه باید با کدخدا بست! توان و ظرفیت کشور در برهه‌ای درگیر مسیری شد که گویا تمام کابینه به وزارت امور خارجه تبدیل و تجمیع شده و تمام دستورکار وزارت امور خارجه هم برجام است! اما نتیجه چه شد؟ تحریم‌ها لغو نشد و از قضا همان برجام به اهرم و حربه فشاری تبدیل شد که طرف مقابل به بهانه لغو تحریم‌ها، صدها تحریم به تحریم‌های قبلی افزود. این دومینو و مسیری که پایان آن روشن نبود در نهایت منجر به یک خروجی شد که یک واژه تاریخی در توصیف آن خلق گردید: «تقریباً هیچ!»
سؤالی که به میان می‌آید این است که رهروان دیپلماسی التماسی، مشخصاً چه دیدگاهی داشتند و از چه منظری تحلیل می‌کردند که حیات و ممات اقتصاد کشور را هم به مذاکره گره می‌زدند؟ واقعیت این است که رهروان «دیپلماسی التماسی»، امریکا را فعال‌مایشاء می‌دانستند و می‌پنداشتند همه چیز را باید با آن تراز کرد. تجربه تلخ برجام نمونه بارز این سیاست‌ورزی بود. اینجاست که دیپلماسی التماسی و انفعالی شکل می‌گیرد و حتی اقتصاد کشور را به گروگان می‌گیرند تا به اسم مذاکره و صلح، سازش و کرنش را کلید بزنند.
یکی دیگر از خصیصه‌های رهروان «دیپلماسی التماسی»، این بود که سخن دشمن را حمل بر صحت می‌کردند! مثل آنکه تیتر زدند «امضای کری تضمین است» ولی برای سخن خودی، حمل به صحت نمی‌کردند و ابایی هم نداشتند حتی تصویری بسازند که همیشه توپ در زمین ایران باشد!
رهبر انقلاب روز گذشته در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی ایران، با تبیین ضوابط و شاخص‌های سیاست خارجی موفق، بر پرهیز از دیپلماسی التماسی، لزوم تعاملات خردمندانه و انعطاف با حفظ اصول تأکید فرمودند.
این تأکید در وهله اول می‌تواند بدین معنا باشد که ما باید هم از دیپلماسی التماسی که در دوره‌ای بدان گرفتار شدیم عبرت بگیریم و در شرایط کنونی، برنامه‌ریزی دقیقی برای جایگاه مناسب ایران اسلامی در نظم جدید جهانی داشته باشیم.
دولت سیزدهم به گواهی اقدامات یک سال و نیم گذشته خود در حوزه دیپلماسی، کوشیده تا از دیپلماسی انفعالی و التماسی به دیپلماسی ابتکاری و انقلابی، شیفت پیدا کند. به جای اینکه اقتصاد کشور به توافق گره ‌زده شود، سیاست احیا و توسعه روابط با همسایگان را در میدان عمل کلید زد.
به جای اینکه منتظر اخم و لبخند غرب باشد، اینک دولت ما مسیر تعامل راهبردی با دنیا را از طریق شانگهای و بریکس و تعاملات ویژه با روسیه و چین دنبال می‌کند. سیاست تن دادن به یکجانبه‌گرایی امریکا از دستور کار خارج شده و دیپلماسی فعلی در مسیر موازنه قدرت قرار گرفته است.
واقعیت را نمی‌شود انکار کرد؛ رئالیسم رئیسی در سیاست خارجی جواب داده است؛ موازنه قوا در دیپلماسی را احیا کرد، سیاست همسایگی را اجرایی کرد، دیپلماسی التماسی را بایگانی کرد و اکنون برای ایران در نظم جدید جهانی فرصت ساخت. همه باید در این مسیر کمک کنند تا برکات دیپلماسی ابتکاری بطور کامل به بار نشیند؛ ان‌شاء‌الله.