بررسی نیاز بازار کار در گفتوگوی «ایران» با نایب رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران
مهارت، مساوی اشتغال
فرد تحصیلکرده حاضر نیست مهارتی در رشته فنی بیاموزد و به عنوان استادکار تحصیلکرده در حرفههایی همچون جوشکاری، گچکاری، برقکشی، لولهکشی و... که اتفاقاً درآمد خوبی هم دارند، ورود پیدا کند. حاضراست به عنوان راننده تاکسی اینترنتی کار کند اما وارد چرخه مهارتی نشود.
محدثه جعفری
خبرنگار
به اطرافتان نگاه کنید؛ برادرها و خواهرها، پسردایی و دختردایی، در خانواده پدری یا حتی شاید باید به خودتان نگاه کنید. چه تعداد جوان را مییابید که با مدرک کارشناسی یا کارشناسیارشد یا حتی دکتری، منتظر نشستهاند تا کاری که آن را شایسته خود ببینند پیدا کنند و در عین حال از نداشتن درآمد یا بیکاری مینالند؟ به همین افراد اگر بگویید چه شغلی مناسب شماست یا چه مهارتی دارید احتمالاً به همان مدرک اشاره میکنند و دنبال کار در یک شرکت خصوصی یا یک کار دولتی هستند تازه اگر حقوقش کارمندی نباشد!
سالهاست دلسوزان و کارشناسان درباره مدرکگرایی و آسیبهای آن صحبت میکنند که از جمله آسیبهایش از گردونه خارج شدن شغلهای مهارتی، پرتوقع شدن جوانان در حوزه اشتغال و... است. یکی دیگر از آسیبهای جدیتری که این روزها کارشناسان حوزه اشتغال مطرح میکنند، این است که به مرور شغلهای مهارتی که اتفاقاً پایههای مهم اشتغال در کشور هستند، به دلیل نبود نیروی کار ماهر ایرانی به دست اتباع میافتد. از سوی دیگر آموزش و پرورش سعی کرده در این سالها سهم رشتههای فنی و حرفهای را افزایش دهد اما واقعیت این است که خروجی بسیاری از این رشتهها به بازار کار نمیرسد و باز هم افراد به جای جذب شدن در بازار کار پس از دیپلم، سودای ادامه تحصیل دارند. هر چند کسی نمیتواند میل به ادامه تحصیل و کسب دانش را در افراد یک جامعه نکوهش کند اما از سوی دیگر گلایه بعدی این است که در دانشگاهها نیز حتی رشتههای فنی و مهندسی هم در بعد آموزشهای مهارتی ضعیف عمل میکند و سطح توقع افراد را در زمینه اشتغال بالا میبرد.
مهران قاسمپور نایب رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران با اشاره به افزایش تعداد جوانان تحصیلکرده طی چند دهه اخیر و آسان شدن دریافت مدارک تحصیلات عالیه از دانشگاههای مختلف به «ایران» میگوید: در زمانهای قرار داریم که اگر جوانی بخواهد مدرک دانشگاهی دریافت کند تا مقطع کارشناسی به راحتی میتواند این دوره را پشت سر بگذارد و اشکال کار دقیقاً همین جاست، چرا که در دانشگاههای کشور مهارت واقعی در کار به دانشجویان آموخته نمیشود و صرفاً آموزشها به پاس شدن چند کتاب و جزوه ختم شده و نیاز بازار کار در این روند کاملاً نادیده گرفته شده است.
وی ادامه میدهد: هنگامی که جوانی وارد دانشگاه شده و مدرک کارشناسی دریافت میکند، دیگر حاضر نیست در حرفههای فنی دوره بگذراند و به عنوان یک فنی کار تحصیلکرده به اشتغال بپردازد. به گفته او، این روزها همه منتظر کار پشت میز نشینی و کارمندی هستند و تن به کار یدی و فنی نمیدهند و به همین دلیل آمار بیکاران تحصیلکرده کشور روز به روز بیشتر میشود و افرادی که سطح سواد کمتری مثل کاردانی یا دیپلم دارند راحتتر به چرخه کار وارد میشوند و درآمدزایی میکنند.
قاسمپور با انتقاد از اینکه در دانشگاههای ما به دانشجویان فقط چند کتاب تئوری آموزش داده میشود، میافزاید: دانشجویان در رشتههای فنی و مهندسی بعد از فارغالتحصیلی تازه باید دورههای مهارت را در مراکز فنی و حرفهای بگذرانند تا بتوانند در محیطهای واقعی کار مشغول شوند. این امر نتیجه نبود کارگاههایی با شرایط واقعی کار برای مباحث عملی در رشتههای مختلف است. جوان فارغالتحصیل شده با مدرک کارشناسی یا ارشد حتی نمیتواند در همان حوزهای که تحصیل کرده مشغول به کار شود، چرا که آموزشهای ما مطابق بازار کار واقعی نیست و فقط به بحثهای تئوری خلاصه شده است که پایه غربی دارند و مناسب و بومیسازی شده کشور و چرخه کاری ما نیستند. بحث آموزش و آمادگی جوانان برای بازار واقعی کار یک سو، بحث تن ندادن جوانان به دورههای آموزشی واقعی هم در سوی دیگر ماجرا قراردارد!
نایب رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران میافزاید: جوانانی که از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند برای ورود به بازار کار آماده نیستند، آنها حتی حاضر به شرکت در دورههای عملی رشتههایشان در مراکز فنی و حرفهای نیستند تا آمادگی لازم را کسب کنند زیرا این ذهنیت برایشان ایجاد شده است که چندسال درس خوانده و میتوانند در آن حوزه مشغول به کار شوند، اما وقتی وارد محیط واقعی کار میشوند تازه درمییابند که چیزی در چنته ندارند.
جای خالی فرهنگسازی شغلی در کشور در دو دهه اخیر بسیار احساس میشود چرا که کشور با بحران فارغالتحصیلان بیکار روبهرو است به عبارتی ما تعداد کثیری از نیروهای جوان تحصیلکرده را داریم که مهارت ندارند. فرد تحصیلکرده حاضر نیست مهارتی در رشته فنی بیاموزد و به عنوان استادکار تحصیلکرده در حرفههایی همچون جوشکاری، گچکاری، برقکشی، لولهکشی، تعمیرکار، کاشیکار و... که اتفاقاً درآمد خوبی هم دارند، ورود پیدا کند. او حاضراست به عنوان راننده تاکسی اینترنتی کار کند اما وارد چرخه مهارتی نشود. اکنون نیروهای استادکاری کشور پا به سن گذاشتهاند و جوانان حاضر به ورود به این چرخه اشتغالی کشور نیستند.
رئیس انجمن مهندسین برق خراسان رضوی ادامه میدهد: همان طور که گفتم فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی و فنی ما هم درست در دانشگاهها مهارت نمیآموزند؛ به عنوان مثال در خراسان رضوی برای کارخانهها به دنبال مهندس کاربلد هستیم اما با وجود این همه فارغالتحصیل در رشته مهندسی نمیتوانیم فرد مناسب را پیدا کنیم! ما به مهندسان برق میگوییم بروند دوره برق را در مراکز فنی و حرفهای بگذرانند اما همه میگویند:«من مهندس برق هستم تازه بروم دوره ببینم؟!» متأسفانه در رشتههای مهندسی هر کسی در کوچکترین مکان هم مرکز آموزش عالی راه انداخته و جذب دانشجو میکند بدون آنکه خروجی خوب و نیروی آماده به کار را تحویل جامعه دهد.
قاسمپور با اشاره به صحبتهایی که چندی پیش در حضور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام داد، میگوید: در نشستهای مختلف با مسئولان گفتیم که نیروهای تحصیلکرده بیکار به نسبت جوانان با سطح تحصیلات پایینتر در معرض آسیب بیشتری هستند. جوان دیپلمه را میتوانیم به سمت کار در کارخانهها هدایت کنیم یا افرادی که فوقدیپلم دارند را به سمت کارهای فنی سوق دهیم اما جوانی که کارشناسی، ارشد یا دکتری دارد، حاضر به انجام چنین کارهایی نیست و فقط کارمندی و مدیریت را در شأن خود میداند. مشکل از جایی بیشتر میشود که چند سال از فارغالتحصیلی این افراد بگذرد و نتوانند کاری پیدا کنند. حال دیگر در رشته تحصیلیشان هم نمیتوانند کار کنند زیرا از حال و هوای حوزه تحصیلشان دور شدهاند و برگشت به تخصصشان بعد از حدود 5 سال، کار بسیار مشکلی خواهد بود.
نایب رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران در خصوص جذب جوانان به شغلهای غیرمهارتی همچون واسطهگیری، تاکسیهای اینترنتی، فروش آنلاین در شبکههای مجازی، مشاور املاک و... بیان میکند: کسب درآمد در این گونه شغلها راحت و بیشتر از شغلهای واقعی است، به همین دلیل برای جوانان جذابیت ایجاد کرده است. در خراسان رضوی کارفرمایان درخواست نیروی کار اتباع میدهند و ما مخالفت میکنیم، اما آنها میگویند نمیتوانند نیروی کار ایرانی پیدا کنند. میگوییم این همه جوان بیکار ایرانی داریم آنها را جذب کنید، پاسخ میدهند جوانان ایرانی کار را قبول نمیکنند و ما مجبور میشویم مجوز اشتغال به کارگران اتباع را بدهیم. به عنوان نمونه صنف کفاشان، ساخت و ساز، طلاسازان و... به دنبال استفاده از کارگر اتباع هستند، درآمدشان هم بد نیست اما کارشان کمی خشن است و جوانان ما تن به چنین کارهایی نمیدهند.
بــــرش
جای خالی مهارت
آموزشهای ما مطابق بازار کار واقعی نیست و فقط به بحثهای تئوری خلاصه شده که پایه غربی دارند و مناسب و بومیسازیشده کشور و چرخه کاری ما نیستند. بحث آموزش و آمادگی جوانان برای بازار واقعی کار یک سو، بحث تن ندادن جوانان به دورههای آموزشی واقعی هم در سوی دیگر ماجرا قراردارد!