به بهانه چند نقش فرعی و مکمل تماشایی در جشنواره فیلم فجر

اصلی‌ترین فرعی‌ها

امیرحسین طهماسبی
منتقد

بی‌شک مخاطبان جدی سینما، نقش‌آفرینی‌های به‌یادماندنی و جذابی از بازیگران فرعی یا مکمل در ذهن دارند که حضور آن بازیگرها باعث شده تماشای آن فیلم برایشان قابل‌قبول یا لذت‌بخش شده باشد. از سویی دیگر، بر عوامل سینما و دست‌اندرکاران هنر هفتم پوشیده نیست که کوتاهی یا بلندی نقش، از درجه اهمیت کمتری نسبت به کیفیت اجرای آن نقش برخوردار است و با وجود علاقه‌ غیرقابل انکاری که بسیاری بازیگران برای نقش اول گرفتن و به‌تبع آن بیشتر دیده شدن دارند، حضورهای تأثیرگذار و تماشایی، هیچ ارتباطی به زمان و طول نقش ندارد و صرفاً به درکی‌ که بازیگر از نقش دارد و هویت و شخصیتی که به آن می‌دهد بستگی دارد. برای نمونه، «بئاتریس استرایت»؛ برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن در فیلم شبکه (سیدنی لومت)، تنها پنج دقیقه و دو ثانیه حضور داشت و کوتاه‌ترین نقش برنده اسکار شد. در جشنواره چهل‌ویکم فجر، شاهد چند بازی تماشایی و درخشان از چند نقش فرعی و مکمل بودیم که در این نوشتار به آنها پرداخته خواهد شد.

 

 رضا بهبودی و رضا عموزاد
در «جنگل پرتقال»
حضور کوتاه رضا عموزاد در نقش ماهی‌فروش بازار تنکابن در حالی که با هیجان و ذوق برای مشتریانش از شاهکارهای ادبی و هنری که سهراب (با بازی میرسعید مولویان) در زمان دانشجویی می‌نوشته و این روزها در صفحات مجازی منتشر می‌کندو  سخن می‌گوید، یکی از سکانس‌های جذاب جنگل پرتقال (آرمان خوانساریان) است. از سویی دیگر، حضور سهراب در منزل صاحبخانه شمالی (با بازی رضا بهبودی) و ورود کوتاه اما تأثیرگذار مخاطب به زندگی صاحبخانه، یکی از نکاتی است که نویسنده در راستای پیشبرد مسیر عاطفی- اخلاقی شخصیت اصلی بدان توجه داشته و رضا بهبودی هم توانسته است به بهترین شکل از پس این نقش کوتاه برآید.
 
روح‌الله زمانی، اهورا و رایان لطفی در فیلم «درآغوش درخت»
روح‌الله زمانی، برای اولین‌بار بازیگری را با فیلم خورشید (مجید مجیدی) و در سینما تجربه کرد و توانست با آن فیلم جایزه مارچلو ماسترویانی را به‌عنوان بازیگر نوظهور از جشنواره ونیز دریافت کند. دو سال بعد در فیلم موقعیت مهدی (هادی حجازی‌فر) در نقش خسرو ظاهر شد و امسال نیز در فیلم در آغوش درخت (بابک خواجه پاشا) در نقش رضا، پسری هفده ساله که دلداده دختری به نام زهرا شده نقش‌آفرینی جذابی داشته است. هرچند که بخش قابل‌توجهی از بازی بازیگران کودک در سینما خاستگاه غریزی دارد و بازی آنها غالباً از روش‌های معمول و تکنیک‌های بازیگری پیروی نمی‌کند‌ اما نمی‌توان بازی درخشان اهورا و رایان لطفی در نقش علیسان و طاها را در این فیلم نادیده گرفت.
 
 پانته‌آ پناهی‌ها، احترام برومند و بهرام شاه‌محمدلو در «بعد از رفتن»
محبوبه، درگیر عشقی یک‌طرفه با آرش است و آرش، برای یافتن پاسخ سؤالاتی که در ذهن دارد ‌باید کیش را ترک کند و به تهران سفر کند. پناهی‌ها، با بازی در نقش کوتاه محبوبه، با گریم زنی سیه‌چهره با دندان‌های برجسته، قصد دارد تمام عشق و علاقه‌ای که به آرش (صابر ابر) دارد را در چهره و با کمک زبان بدن خود نشان دهد و با بغض و گریه او را بدرقه کند. احترام برومند نیز با بازی در نقش مادری جدی و البته مهربان، هفتمین حضور خود را در سینما تجربه کرده بود. بهرام شاه‌محمدلو که سال‌هاست تجربه‌ درخشانی در سینما، تئاتر و تلویزیون داشته در بعد از رفتن (رضا نجاتی) در نقش میکائیل با ظاهری تکیده و در نقش پدر آرش به‌خوبی نقش‌آفرینی کرده است. سکانس موتورسواری او با فرزندش زیر باران، یکی از سکانس‌های قابل‌توجه و تماشایی این فیلم است.
 
علیرضا معتمدی در «چرا گریه نمی‌کنی؟»
علیرضا معتمدی که با علی شهناز، به‌عنوان بازیگر نقش اصلی، در چرا گریه نمی‌کنی؟ هنرنمایی کرد، در نقش‌آفرینی دیگری با حمزه (که اطرافیان به‌دلیل شباهت با علی شهناز او را همزاد علی می‌دانند) حضوری کوتاه اما خلاقانه داشته است. جوانکی اصفهانی که با شوخ طبعی و حاضرجوابی سعی می‌کند علی را وادار به حرف زدن با خود کند. سکانس گپ‌‌وگفت علی و حمزه در دشت لاله‌های واژگون یکی از سکانس‌های جذاب این فیلم است.
 
غزل شاکری در «روایت ناتمام سیما»
او که برای سارا و آیدا (مازیار میری) برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در بیستمین جشن سینمای ایران شده بود در فیلم آخر علیرضا صمدی و در نقش سیما توانست بازی قابل‌قبول و تأثیرگذاری را به نمایش بگذارد. هرچند که فیلم، به‌دلیل ایرادات بسیاری که در فیلمنامه دارد در نهایت به توفیقی نمی‌رسد و نمی‌تواند نظر مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند.
 
گروه بازیگران کودک و نوجوان در «کاپیتان»
بی‌شک امیرحسین بیات، ارغوان شعبانی و سایر بازیگران کودک و نوجوان کاپیتان، ستارگان جذاب این فیلم بودند که توانستند با خلق لحظاتی تأثیرگذار، تماشاگران را با خود در بخش کودکان بیمارستان همراه کنند. فیلمی که با انجام اصلاحاتی در نیمه دوم فیلمنامه می‌توانست یکی از آثار قابل‌قبول جشنواره فیلم کودک سال آینده باشد.
 
سارا حاتمی در «کت چرمی»
حاتمی که در شانزده سالگی و با شرکت در کلاس‌های بازیگری به سینما علاقه‌مند شده بود، در اولین حضور خود در سریال زخم کاری (محمدحسین مهدیان) بازی قابل‌قبولی داشت و توانست در کت چرمی (حسین میرزا محمدی) در نقش دختری معتاد و شکست‌خورده که مادرش به‌دلیل جرمی که او مرتکب شده به زندان افتاده است، بازی تأثیرگذاری از خود به نمایش بگذارد.
 
علی باقری در «آه سرد»
علی باقری سال‌ها در هنر تئاتر فعالیت داشته و در فیلم‌های کوتاه بسیاری نیز نقش‌آفرینی کرده است. او در سینما با فیلم‌هایی همچون خوک و اژدها وارد می‌شود (مانی حقیقی)، سرخپوست (نیما جاویدی)، دشت خاموش (احمد بهرامی) و... حضور داشته و با وجود اینکه در اغلب این فیلم‌ها، در نقش‌های مکمل یا فرعی ظاهر شده است، همواره به تحلیل و شناخت دقیقی از نقش رسیده و توانسته است اجرایی درست و بی‌نقص را پیش چشم مخاطب بگذارد. او در آه سرد (ناهید عزیزی) در نقش مردی که بیست سال از عمرش را به جرم قتل همسر خود در زندان بود ظاهر شد و توانست بازی به‌مراتب درخشان‌تری را نسبت به بازیگر نقش اصلی فیلم به نمایش بگذارد.