برآورد رسانه‌های صهیونیستی از عواقب تهدید احتمالی این رژیم علیه تأسیسات هسته‌ای ایران

۳ هزار موشک پاسخ روزانه به تل آویو

گروه سیاسی/ سال‌های طولانی است که مقامات رژیم صهیونیستی در دولت‌‎های گوناگون با تهدید به حمله نظامی ایران، یکی از اصلی‌ترین روش‌های مقابله با تهران را استفاده از قدرت سخت معرفی کرده‌اند. این مسأله پس از باز شدن بحث‌ها پیرامون پرونده هسته‌ای ایران بیشتر شده و هر بار این رژیم به بهانه قدرت هسته‌ای ایران و ادعای نزدیک شدن به سلاح اتمی حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای را عنوان کرده است. با روی کار آمدن چهره تکراری نتانیاهو و لاف‌های سیاسی او بار دیگر صحبت‌ها درخصوص اقدام تهاجمی رژیم اوج گرفته است. این ادعا به میزانی تکراری و غیرواقعی شده که نه فقط جامعه ایران که ساکنان سرزمین‌های اشغالی نیز آن را تنها شعاری غیرواقعی می‌دانند.
بازدارندگی نداریم!
وب‌سایت صهیونیستی اسرائیل تایمز در این خصوص معتقد است: «با گذشت زمان مشخص می‌شود که اسرائیل قدرت بازدارندگی خود را در برابر ایران از دست داده است. دلیل عمده این مسأله مربوط به تهدیدهای مکرر درباره حمله نظامی احتمالی به تأسیسات هسته‌ای ایران است، بدون اینکه اتفاقی در واقعیت رخ دهد. کشورهای جهان و ایران دیگر به تهدیدات و هشدارهای اسرائیل عادت کرده‌اند و این تهدیدات دیگر آنها را نگران نمی‌کند. اسرائیل وقتی یک تهدید را مدام تکرار می‌کند و آن را تبدیل به یک موضوع منسوخ شده و فرسوده تبدیل می‌کند، در حال نشان دادن ضعف از خود است. دشمنان شما دیگر هشدار‌ها را جدی نمی‌گیرند و این تهدید‌ها تبدیل به یک مسأله پیش‌پا‌افتاده شده و بازدارندگی خود را از دست می‌دهند. ایران مدت‌هاست از «خط قرمزی» که اسرائیل برایش در موضوع هسته‌ای تعیین کرده، عبور کرده است و هیچ اقدامی از سوی دولت نتانیاهو یا دولت بنت انجام نشده است تا ایران را از ادامه مسیر خود باز دارد، بجز چند عملیات مخفی ناکافی.»
یونی بن مناحم، کارشناس امنیتی - سیاسی رژیم صهیونیستی نیز می‌گوید: «پرحرفی‌های مقامات امنیتی اسرائیل درباره انهدام تأسیسات هسته‌ای ایران توسط سران امنیتی سپاه جدی گرفته نمی‌شود، ایرانی‌ها این سخنان را «چرندیات» یا در بهترین حالت «تلاش نافرجام برای ایجاد جنگ روانی علیه ایران» تلقی می‌کنند.»
اسرائیل و چالش موجودیت
با آنکه برخی مقامات رژیم صهیونیستی از توانایی حمله نظامی به ایران سخن می‌گویند اما «هرتزی هالِوی» رئیس جدید ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی روز گذشته اعتراف کرد تهدیدهای متعددی از مرزهای شمالی فلسطین اشغالی گرفته تا نوار غزه، علیه تل‌آویو وجود دارد. همزمان با این صحبت‌ها اعتراضات صدها هزار نفری صهیونیست‌ها در شهرک‌های اشغالی علیه کابینه «بنیامین نتانیاهو» در روزهای اخیر نشان داد این رژیم با بحران‌های پیچیده و چندلایه روبه‌روست که تنها شعار اقدام علیه ایران می‌تواند برای مدتی چالش هویت ازهم‌گسسته صهیونیست‌ها را به حاشیه براند.
با این حال نگاهی به تحلیل‌ها و سخنان رسانه‌ها و شخصیت‌های مختلف نشان می‌دهد عواقب و تبعات اقدام احتمالی رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران پشیمان‌کننده است و همین امر باعث می‌شود تا صهیونیست‌ها برخلاف ادعاهای خود چنین سناریویی را پیاده نکنند. صهیونیست‌ها اکنون در شرایطی هستند که نه با چالش «امنیت» که با چالش «موجودیت» دست و پنجه نرم می‌کنند و اقدام احتمالی می‌تواند به مثابه خودکشی قلمداد گردد؛ چرا که ایران و قدرت پیچیده منطقه‌ای آن به دلایل راهبردی و با نقش آفرینی ویژه سردار حاج قاسم سلیمانی برنامه هدفمندی را طی ده‌ها سال اخیر برای رودررویی احتمالی در پیش گرفته است که میزان وسعت، جمعیت و سایر محـــــدودیت‌های صهیونیــــــست‌ها توان ایستادگی در برابر آن را ندارد. رسانه‌ها و شخصیت‌های عبری زبان بارها با اشاره به نیروهای مقاومت در منطقه آنها را قسمتی از واکنش روز موعود ایران به اقدام رژیم معرفی کرده‌اند.
تهدید در همسایگی سرزمین‌های اشغالی
وب سایت صهیونیستی اسرائیل تایمز در توضیح این مسأله می‌گوید: «سازمان‌های نظامی محور مقاومت، به سازمان‌هایی تبدیل شده‌اند که برای دشمنان ایران یک خطر استراتژیک واقعی محسوب می‌شوند و آنها را آزار می‌دهند. از نظر ایران، توانمندی این سازمان‌ها، قدرت بازدارندگی خودش را نیز تقویت می‌کند، زیرا به جای اینکه جنگ علیه ایران،‌ از مرزهای خود این کشور شروع شود، مهاجم به ناچار باید از مقابل کمربند دفاعی ایران یعنی از لبنان، سوریه، عراق و البته یمن عبور کند. بنابراین، یکی از چیزهایی که هر کسی را از حمله به ایران باز می‌دارد، نه تنها پاسخ ایران، بلکه پاسخ نیروهای نیابتی آن است.»
دنی ستیرونوویچ رئیس سابق بخش ایران در واحد تحقیقات آمان رژیم صهیونیستی در این خصوص می‌گوید: «داستان حمله به ایران، فقط توانایی صدمه زدن به سایت‌های هسته‌ای محافظت شده و صرفاً دریافت یک پاسخ از ایران نیست. اینجا صحبت از شروع یک جنگ سخت و شاید غیر قابل تحمل برای اسرائیل در برابر دیگر اعضای محور مقاومت‌متحد ایران است که قدرت‌شان در سال‌های اخیر رشد معناداری داشته‌.»
 اشتباهی با عواقب نجومی برای رژیم
گابی سیبونی، سرهنگ ذخیره ارتش اسرائیل و یووال بازاک سرتیپ ذخیره ارتش اسرائیل حتی حمله به ایران را به دلیل قدرت مقاومت منطقه برگ برنده تهران می‌داند و می‌گوید: «ایرانی‌ها با تمام توان در حال توسعه تهدیدات چریکی خود از طریق نیروهای نیابتی‌شان هستند. اولویت دادن به حلقه سوم تهدید اسرائیل (یعنی ایران) و حمله مستقیم به اهداف ایرانی و غفلت از حلقه اول تهدید (یعنی سازمان‌های مقاومت فلسطینی و حزب‌الله لبنان)، به نفع ایران است.»
دنی‌ ستیرونوویچ که به مدت ۲۵سال در واحدهای مختلف فرماندهی اطلاعات دفاعی اسرائیل (IDI) از جمله به عنوان رئیس میز ایران در بخش تحقیق و تحلیل (RAD) این نهاد، فعالیت کرده است، در مقاله‌ای برای وبگاه شورای آتلانتیک هزینه حمله به ایران را برای رژیم این گونه پیش‌بینی می‌کند: «1.5 میلیارد دلاری که به نیروهای دفاعی اسرائیل برای تدارک حمله نظامی احتمالی به ایران وعده داده شده، تنها آغاز هزینه‌های اسرائیل است، چرا که پاسخ محور مقاومت، عواقب نجومی برای اسرائیل خواهد داشت.»
اصابت روزانه سه هزار راکت و موشک به رژیم
علاوه بر اینها ایران خود به طور مستقل دارای قدرت ویژه وارد کردن ضربه جبران ناپذیر است. موشک‌هایی که هفت دقیقه تا تل‌آویو زمان نیاز دارند و پهپادها و سایر سلاح‌هایی که بارها حمله به تأسیسات هسته‌ای دیمونا و مراکز راهبردی رژیم را تمرین کرده‌اند. به طوری که «اسحاق بریک» از ژنرال‌های سابق رژیم صهیونیستی  پیش‌بینی کرد که در صورت هرگونه حماقت تل‌آویو در حمله به ایران، روزانه سه هزار راکت و موشک در انتظار این رژیم است.
همین‌ها باعث شده است تا روز گذشته روزنامه رأی الیوم با انتشار یادداشتی درخصوص علت عدم همراهی امریکا با طرح ادعایی حمله به ایران بنویسد: «درست است واشنگتن و تل‌آویو می‌توانند برای جنگ علیه ایران برنامه‌ریزی کنند؛ اما چنین جنگی در صورت آغاز تنها با شکست طرف متجاوز متوقف خواهد شد و پاسخ ایران و متحدانش دردناک خواهد بود.»
این روزنامه در ادامه این سؤال را مطرح می‌کند که: «چه کسی تضمین می‌کند که پاسخ ایران به حمله محدود باشد و شامل رآکتور‌های هسته‌ای اسرائیل، چاه‌های نفت خلیج فارس و سربازان امریکایی حاضر در سوریه، عراق و چه بسا حتی قطر نشود؟»