سن قتل در امریکا پایین‌تر آمد

انتقال کشتارها از دبیرستان‌ها به دبستان‌ها

کریستینا ویمن، معلم و نویسنده مقیم میشیگان
مترجم: وصال روحانی

 

وقتی یک کودک شش ساله مقیم نیوپورت بیچ در ایالت ویرجینیای امریکا اسلحه‌ای را از خانه همراه خود به مدرسه محل تحصیلش برد و وسط کلاس درس با شلیک گلوله‌ای معلم خود را هدف گرفت، دنیای مخدوش «شاگردان و معلمان» در این کشور وارد فصل تازه‌ای از خشونت‌های افراطی و غریب شد. رواج تیراندازی‌هایی از این دست در یک ربع قرن اخیر، حرفه آموزگاری را در مرز از هم پاشیدگی قرار داده و مسئولان امر و طراحان امنیتی در امریکا تنها کاری که کرده‌اند، ترسیم طرح‌های مقابله‌ای نامعقول و دل بستن به تغییرات ذائقه‌ها و رویکردها نزد محصلان حساس و برانگیخته بوده که البته هرگز جامه عمل نپوشیده است. فقدان امنیت برای معلمان در امریکا حتی در ابتدایی‌ترین سطح آن موجب سیلی از استعفاها طی سال‌های 2020 تا 2022 شده و در این مدت بیش از 300 هزار معلم و ناظم و دبیر مدرسه از سمت‌های خود استعفا داده و از خیر این حرفه خطرناک گذشته و به‌گوشه‌ای امن پناه برده‌اند.
کشتار از سوی نوباوگان!
از حادثه تیراندازی وسیع و کشتار دسته‌جمعی در دبیرستان کلمباین که در سال 1999 روی داد و دو دانش‌آموز همان مدرسه مجری آن بودند، به‌عنوان اولین و بزرگ‌ترین واقعه از این دست یاد می‌شود که موج تیراندازی‌های بعدی را هم پایه‌گذاری کرد و این باور را به‌وجود آورد که این‌گونه ترورها نه در مقطع تحصیلی دبستانی بلکه معمولاً در دبیرستان‌ها شکل می‌گیرد. یک خاصیت و پیامد عمده واقعه اخیر در ویرجینیا این بود که باور فوق را زدود وکار را به دبستان‌ها کشاند و نشان داد، امنیت مدارس امریکا تا چه میزان دچار ویرانی است.
با توجه به فقدان قواعدی روشن و صریح و بازدارنده که این حرکات تروریستی را محدود و مدارس آشفته امریکا را نظام‌مند کند، صحبت درباره این مسأله و دادن وعده‌های توخالی در راه مهار این حوادث تلخ به یک رسم رایج تبدیل شده است و هر سیاست پیشه‌ای که می‌کوشد در امریکا به پست و مقامی برسد و نماینده مجلس و فرماندار ایالت و البته رئیس‌جمهور شود، در میتینگ‌ها و سخنرانی‌های انتخاباتی‌اش بارها از مذموم بودن این حرکات تروریستی ابراز تأسف می‌کند و وعده می‌دهد، قوانین «همیشه سست» کنترل سلاح‌های گرم در امریکا را قوت بخشد و آن را برای همه اقشار لازم‌الاجرا می‌کند. این در حالی است که همه می‌دانند این فقط شعاری در راه جلب نظر مردم و کسب آرای انتخاباتی است.
آنچه هرگز تفهیم نشد
ماجراهای مربوط به تیراندازی در مدارس شهر نیویورک به اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 برمی‌گردد که برای جلوگیری از ورود احتمالی هرگونه سلاح گرم به مدارس این شهر، دانش‌آموزان هنگام ورود به مدرسه مورد تفتیش بدنی قرار می‌گرفتند. این اقدام هرچند ریشه در ناامنی عمومی شهر نیویورک داشت اما نشان می‌داد، بر اثر عملکردهای معیوب و فقدان عدالت بین محصلان و معلمان خشونت در حال ریشه دواندن در مدارس است. حوادث تلخ دهه‌های بعدی نشان داد آن احساس و برداشت و آن خطرات بالقوه و عیان قابل انتقال به تمامی سطوح امریکا است و قضیه به نیویورک ختم نمی‌شود. آنچه هرگز پس از آن به‌درستی  ریشه‌یابی و رفع عیب نشد، آسیب‌های اجتماعی رایج در امریکا است که بر همه شئون این کشور اثر گذاشته و طبعاً طبقات تحصیلی و سیستم‌های آموزش و پرورش امریکا را هم دربرگرفته و این حیطه را به عرصه بزرگی از کشتارها و کل امریکا را به ناامنی‌ها تبدیل کرده است.
منبع:  AL Jazeera