روایت میدانی از بازار قدیمی کرمان که دیگر صدای چکش و قلم در آن شنیده نمی‌شود

آخرین رمق های هنر اصیل

نیلوفر منصوری
گروه گزارش

«اون زمان گذشت بابا! یک زمانی محله مسگرها برو بیایی داشت. اینجا همه یا مسگر بودن یا قلم‌زن. دیگه از مسگرهایی که بعد از نماز صبح اسپند دود می‌کردند و آب‌ و جارو می‌زدند و صدای کوبه‌هاشان بلند و در هم گم می‌شد، خبری نیست. آخ که چه صفایی داشت. دیگه گذشت زمانی که مسگرها تو حجره‌های این بازار با ضربه‌های چکش‌شون آثار ظریف و بدیعی می‌ساختند که هم مشتری داخلی داشت و هم خارجی. وقتی همه تو بازار انواع ظرف و ظروف آشپزی و هنری می‌ساختند، صدای چکشاشون همه کرمون رو برمی‌داشت. یکه تاز میدان بودند، مثل حالا نبود که چند نفری بیاییم اینجا و کاری از پیش نبریم.»
مجید رفیعی از مغازه‌داران قدیمی ‌در راسته بازار مسگران کرمان است. چنان با حسرتی عمیق، وضعیت این بازار را توصیف می‌کند که لحظه‌ای خودم را در 50 سال پیش در محله‌ای حس می‌کنم که همه ساکنانش در خانه یا مغازه، مسگری می‌کردند. قلبم به درد می‌آید وقتی استادکار مس آهی از ته دل می‌کشد و خاطرات بازار پر سر و صدای مسگری کرمان را مرور می‌کند و می‌گوید: «این بازار زمانی رونق داشت و آهنگ کوبه‌های مس، کل دنیا رو برمی‌داشت. اما حالا با سکوتی که دلالان کالاهای چینی ، پاکستانی و هندی برای ما به ارمغان آورده‌اند، گوشمان‌  کر شده است. این وضعیت از طرفی حمایت از صنایع و تولیدات داخلی رو یادآوری می‌کنند و از طرف دیگه حمایتی دیده نمی‌شود. هزینه مس روز به روز بالا میره و مردم وقتی به قیمت‌ها نگاه می‌کنند، تمایلی به خرید ندارند و مجبور می‌شوند به جای خرید مس، صنایع دستی چینی و هندی نامرغوب و بی‌کیفیت رو خریداری کنند.»

روزگار مسگری
راسته مسگرها هنوز پابرجاست اما نه همان راسته مسگران قدیمی‌ که صدای چکش هنرمندان مسگری در آن همه را به سمت خود می‌کشاند. بازاری پر از ازدحام اما بی‌رونق از خرید و فروش. فقط یک مجسمه مرد مسگر در ابتدای بازار مسگران این مکان را معرفی می‌کند، وگرنه بجز چند مغازه که به فروش محصولات تزئینی لوکس کارخانه‌ای مسی یا حتی محصولات چینی مس اختصاص دارند، یک کوره مس در این بازار دیده نمی‌شود. در کنار مغازه‌هایشان پته‌دوزی‌ها قرار دارند که با طرح‌ها و اشکال مختلف و رنگارنگ چشم‌ها را خیره می‌کنند. با گذشتن از چند مغازه، ادویه‌فروشی‌ها هم  پدیدار می‌شوند، عطر «قوتو» از آن ظرف‌های شیشه‌ای و پلاستیکی، نرم و آرام خود را به مشام گردشگران می‌رساند. هرچند بازار شلوغ است و ازدحام جمعیت زیاد؛ اما رفیعی می‌گوید: «اکثر گردشگران فقط تماشاگر هستند و در نهایت، خوش و بشی با مغازه‌داران می‌کنند و می‌روند.»
کوچه پس‌کوچه‌های خیابان‌های امام خمینی و شریعتی راهی است به طولانی‌ترین بازار سنتی و تاریخی ایران. بازاری با دهانه بزرگ نقارخانه که سقف و سردر بزرگ آن مزین به کاشیکاری است. بازار مسگران کرمان یادگاری از دوران صفویه است که در حاشیه میدان گنجعلی خان جای دارد که امروز متأسفانه به دست دلالان چینی ، پاکستانی و هندی افتاده و همین امر این صنعت سنتی را در معرض خطری جدی قرار داده و به نظر می‌رسد با تغییر شغل مسگران و تمایل نداشتن جوانان به این صنعت، به‌زودی مهم‌ترین صنعت دستی کرمان به فراموشی سپرده شود.
رفیعی که 65 سال از عمر 75 ساله‌اش را مسگری کرده، دیگر امیدی به مسگری در کرمان ندارد. او به قدمت 400 ساله بازار مسگری در کرمان اشاره می‌کند و می‌گوید: «در گذشته اگه کسی در کرمون می‌خواست شغل مسگری راه بندازه، حتماً باید آبا و اجدادش مسگر بودند تا اجازه کار به او می‌دادند و این طور نبود که هر وقت دوست داشت مسگری کند. هر چیزی برای خودش قوانین و رسومی داشت.»

سال به سال دریغ از پارسال
محمدی یکی دیگر از صاحبان کسب‌وکار در بازار مسگرهای کرمان به «ایران» می‌گوید: «خیلی از کارگاه‌های مس از بین رفتند، حالا مغازه‌داران ساعت‌هایی از روز کرکره را بالا می‌دهند، ساعتی می‌نشینند و دشت نکرده به خانه برمی‌گردند. روز بعد تکرار همان دیروز است هر چند امیدوارند اوضاع رو به بهبود رود، بویژه تا خرداد که هوا هنوز گرم نشده است.»
او درباره شرایط بازار می‌گوید: «به بازار نگاه کنید، از ابتدای تعطیلات نوروز با وجود این همه گردشگر تا امروز به ‌اندازه انگشتان یک دست هم مشتری نداشتم. دلیلش هم این است که چون ظروف مس کرمان سنگین و با قیمت بالا هستند، مشتری‌ها به سمت مس استان‌های دیگر که با قیمت کمتر و سبک‌ترند، گرایش پیدا می‌کنند. وضعیت، خوب نیست. سال به سال وضعیت بازار کسادتر می‌شود، همه چیز گران است و روزانه شاهد افزایش قیمت در بازار هستیم.»
او با بیان اینکه اگر این شرایط ادامه پیدا کند باید فروشگاهش را تعطیل کند، می‌گوید: «تمام دارایی و سرمایه خانوادگی‌مان در این فروشگاه است، اما اگر همین میزان پول را وارد دلالی و خرید و فروش ماشین کنم درآمد بیشتری خواهم داشت.»
این کسبه بازار مسگرها که این شغل از پدر و پدربزرگش به او رسیده درباره دلایل کاهش درآمدش توضیح می‌دهد: «در شرایط تورمی‌ رقابت بالاتر می‌رود و مجبور می‌شویم حاشیه سود را پایین آوریم چرا که مردم دیگر قدرت خرید ندارند.»
او معتقد است: «کاسبی در بازار مسگران کرمان کساد است و فروشگاه‌ها یکی یکی در بازار مسگرها تعطیل می‌شوند و وقتی این اتفاق می‌‎افتد یعنی شرایط اصلاً خوب نیست. به نظر من دوران اوج صنعت و هنر مسگری به پایان رسیده، زیرا نه تنها زمانه تغییر کرده بلکه شیوه تولید هم متفاوت شده است. مهم‌تر از همه اینکه دست‌اندرکاران و مدیران نتوانسته‌اند زمینه توسعه این صنعت را در این مسیر فراهم کنند.»
یکی دیگر از مغازه‌داران ورود کم توریست و مسافر به شهر را یکی از عوامل رکود در بازار مس می‌داند و می‌گوید: « هر چند کرمان در زمینه صنایع‌دستی مس حرف اول را می‌زند اما فروش آن در اصفهان و زنجان بیش‌تر و پررونق‌تر است. زیرا این دو شهر علاوه بر اینکه جمعیت بیش‌تری دارند، تعداد گردشگران‌شان نیز چشمگیرتر است و قابل مقایسه با کرمان نیست. علاوه بر آن تفاوت سطح اقتصادی کرمان و اصفهان زیاد است و این مسأله بر مسگری کرمان تأثیر گذاشته است.»
وی ادامه داد: «اما امروز هر کسی و از هر صنفی مغازه فروش محصولات چینی مس دارد و دیگر تولیدکننده در بازار وجود ندارد. قدیمی‌ها به بازنشستگی رسیده‌اند و نسل جوان توان تولید ندارند. پیشکسوتان این صنعت از کودکی عمرشان در این بازار به آموزش، شاگردی و استادی مسگری طی شده است، اما جوانان این دوره و زمانه به سختی‌ها تن نمی‌دهند و به اصطلاح دنبال آماده فروختن محصولات مس هستند.»
قاسمی یکی از شهروندان کرمانی هم با تأیید این موضوع می‌گوید:« دهه‌شصتی‌های کرمانی، آخرین نسلی هستند که در دوران کودکی و نوجوانی، صدای ضربات پیاپی چکش مسگران را در بازار تاریخی شهر‌ شنیدند. دیگر این صدا از بازار مسگرها نمی‌آید، نسل‌های جدید به دنبال حرفه و شغل پدران خود نرفته‌اند و به راحت‌طلبی خو گرفته‌اند.»
وی ادامه می‌دهد: « در آن دوران در بازار مسگرها صدها مسگر کار می‌کردند اما امروز چند نفر مس‌فروش در اینجا صرفاً به کار فروش مس‌های ساخته شده کارخانه‌ای مشغولند، اما فقط از بازار مسگرها نیست که صدای چکش نمی‌آید بلکه بازارهای دیگر هم وضعیت خوبی ندارند.»
این شهروند کرمانی می‌گوید: « محصولات مسی در انواع و اقسام شکل و شمایلی هم که در مغازه‌ها به فروش می‌رسند، اصولاً یا صنایع دستی اصفهان بوده، یا کالاهای وارداتی چینی، پاکستانی و گاه هندی است و این در استانی که زمانی مهد مسگری بوده و آوازه بازار مسگری‌اش در دنیا هم پیچیده بود، فاجعه است.»

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • گزارش
  • علم و فناوری
  • ایران زمین
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
<
۱۴۰۴ فروردین
>
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۱
۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸
۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵
۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲
۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹
۳۰ ۳۱ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵
شماره هشت هزار و هفتصد و یازده
 - شماره هشت هزار و هفتصد و یازده - ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
۱