هارمونی زندگی و کار
زهرا رهایی
نایب رئیس هیأت مدیره و دبیر انجمن صنفی زنان کارآفرین
زمانی که تصمیم گرفتم حاشیه امن تدریس در دانشگاه را رها کرده و کسب و کار ایجاد کنم، تنها به این میاندیشیدم که پس از سالها درس خواندن و درس دادن چگونه میتوانم به دانشجویان کمک کنم وارد بازار کار شوند. با این انگیزه، کسب و کار خود را در زمینه تولید و تأمین مواد شیمیایی شروع کردم.
در این مسیر هنگام مواجهه با چالشها و فرصتهای بازار به مثابه یک پژوهشگر به میدان میآمدم و با منطق دانشی که داشتم، سعی در ادامه مسیر و حل مسأله داشتم. سنجش شاخصهای کسب و کار و پایش متغیرهای سیاسی و اجتماعی و فناوری در کنار آموزههای تجربی سالها مشاوره به صنعت، بسیار به کارم آمد و خیلی زود شرکت توانست جایگاه خود را در بازار تثبیت کند. با این همه، مشکلات کلان اقتصادی بویژه عدم ثبات نرخ ارز و استراتژیهای صنعتی و مالیاتی، امکان برنامهریزی کسب و کار را مختل میکرد و ریسک فعالیت بویژه سرمایهگذاری را بسیار افزایش میداد و این در کنار رانت اطلاعاتی برخی از گروهها، رقابت را در بازار نابرابر میکرد.
گرچه این چالشها برای همه فعالان اقتصادی فارغ از جنسیت وجود داشت، اما عبور از این شرایط برای زنان صاحب کسب و کار به مراتب دشوارتر بود. این نکته دقیقاً گلوگاهی است که در دانشگاه به دنبال فهم و پاسخش بودم؛ اینکه با وجود سهم قابل توجه دختران فارغالتحصیل دانشگاهی چرا سهم زنان در بازار کار بسیار ناچیز و شکننده است؟ نکته قابل تأملی که سرانجام با حضور در بازار کار علتش را یافتم.
به عنوان یک فعال اقتصادی متوجه شدم ضعف در شبکهسازی عامل مهمی در توسعه کسب و کار زنان است. مردان از ابتدا به دلیل شرایط اجتماعی شدن، افزون بر شبکههای دوستی، امکان بیشتری برای زنجیرههای ارتباطی گوناگون و هدفمند دارند در حالی که دختران و زنان به دلایل فرهنگی و حساسیتهای خانوادهها از حضور در بسیاری از این امکانهای ارتباطی محروم میشوند. به این ترتیب مهارت ارتباطی و مذاکره و همکاری مشترک اقتصادی برایشان ناشناخته است یا در بهترین حالت فرصت تجربه کمتری داشتهاند.
در این میان کمرنگ بودن الگوهای نقش از زنان موفق اقتصادی نیز عامل مهم دیگری است که میتواند در ایجاد پنداره کارآفرینی و ایجاد کسب و کار زنان مؤثر باشد. مردان به راحتی همتایان و الگوهای خود را پیدا میکنند و میتوانند از تجربه زیسته آنها و حتی از شبکههای ارتباطیشان در پیشرفت شغلی خود بهرهمند شوند، در حالی که شناسایی و ارتباط با زنان صاحب کسب و کار به راحتی میسر نبود و فضایی برای هماندیشی با این الگوها وجود نداشت. این نکته، انگیزه من برای ورود به نهادهای مدنی فعال در زمینه کسب و کار شد. در این میان انجمن زنان کارآفرین که امسال بیستمین سالگرد خود را جشن میگیرد، معتبرترین نهادی بود که با گردآوری صدها نفر از فعالان زن اقتصادی در رشتههای گوناگون اقتصادی سعی کرد با ترویج فرهنگ ایجاد کسب و کار و کارآفرینی بین زنان، بستری برای تعامل و گفت و شنود این گروهها باشد. شبکهسازی و توانافزایی و تقویت انگیزه برای کسب و کار، مهمترین دستاوردهای اینگونه انجمنهاست.
عامل دیگری که در خلال اداره یک کسب و کار میتواند چالش جدی برای زنان محسوب شود، مدیریت نقشهایی است که در خانواده، جامعه و کسب و کار برعهده زنان گذاشته میشود. نگرانی از عدم ایفای نقش مادری و همسری و مدیریت امور خانواده معمولاً عامل بازدارنده برای حضور در عرصه اقتصادی و کسب و کار است. با اینکه هیچ پژوهشی دلالت بر تضاد بین کسب و کار زنان و اداره امور خانواده وجود ندارد، ولی نظام ارزشها و باورها، سعی در تقویت این تلقی دارد. مشاهده و پژوهش در کسب و کار زنان کارآفرین و نیز تجربه زیسته من به عنوان کسی که برای نقش مادری و همسری همانقدر ارزش قائل است که نقش اجتماعی و اقتصادی، حکایت از پوشالی بودن دوگانه زندگی و کار دارد. آنچه واقعی است، غنیسازی نقش است. زمانی که به عنوان یک فعال اقتصادی و اجتماعی خود را در معرض دریافتهای جدیدی قرار میدهیم که توانایی حل مسأله و درک واقعیت جامعه را در ما تقویت میکند، از آنچنان ثروت دانشی بهرهمند میشویم که در مدیریت خانواده بهتر و مؤثرتر عمل خواهیم کرد. نقشهای مادری و همسری، توانایی ارائه الگوهای کارآمدتری در مدیریت منابع انسانی و کار تیمی و همچنین ابعاد انسانی فعالیت اقتصادی را در زنان پررنگتر میسازد و دیگر مادر خوب الزاماً کسی نیست که تنها به فکر پر کردن کوله فرزند خود باشد بلکه با حضور مؤثر در تلاش برای تربیت نسلی مستقل و فعال است که واقعیتهای جامعه را به خوبی میداند و به عنوان یک عامل توسعه در بزنگاههای مختلف توانایی اخذ تصمیمهای مهم و تأثیرگذار را دارد و سعی میکند در مسیر رشد دیگران تأثیرگذار باشد. من نام این نگاه به زندگی را هارمونی زندگی و کار گذاشتهام، به معنای حس رضایت در لحظه از کنشی که انجام میدهیم.
امروز به عنوان یک زن در جایگاهی ایستادهام که تجربه چهار عرصه؛ مدیریت خانواده، مدرس دانشگاه، فعال اقتصادی و فعال اجتماعی را در کولهبار خود دارم و بر این باورم که اراده بر فتح قلههای جدید قبل از هر چیز به خودباوری زنان بستگی دارد. عبور از این خوان در سایه تجهیز به دانش علمی و تجربی و تقویت شبکههای کسب و کاری با حضور در تشکلها، مسیر پایدار و اطمینانبخشی است که میتواند نقش زنان را برای ساختن فردایی بهتر برای ایران عزیز برجسته کند. قدر مسلم اینکه آبادانی میهن عزیزمان تنها در سایه مشارکت همگان و دست در دست هم نهادن همه دغدغهمندان صورت خواهد پذیرفت.