خشونت خانگی و خلاقیت شهروندان
مریم بهادری
حقوقدان و مدرس دانشگاه
در طول سالها فعالیت و تدریس در حوزه حقوق که بیشتر آن مربوط به حقوق بینالملل بوده است، همواره در پی بررسی شرایط و پدیدههای حقوقی کشورمان با کشورهای دیگر- خصوصاً کشورهایی که با آنها جنبههای فرهنگی، مذهبی مشابه یا مشترک داریم- بودهام. این موضوع علاوه بر دغدغه معلمی، بعدها در مسیر کار پژوهشی منجر به شکلگیری برخی ایدههای کاربردی از مسیر تبادل ادبیات حقوقی شد که تا حدودی هم در سالهای نهچندان دور، مورد استفاده برخی سیاستگذاران و برنامهریزان قوه مجریه قرار گرفت.
اما در حوزه حقوق زنان، شاید مهمترین دغدغه این سالهای من، توجه به مسأله خشونت خانگی، راهکارهای پیشگیری و کاهش این معضل از طریق بررسی تطبیقی با حقوق کشورهای دیگر و چگونگی کاربستهای تجویزی بوده است؛ به نحوی که توجه به کاهش این معضل جهانی -که مطابق با آمار سال ۲۰۲۲ نهاد زنان ملل متحد، از هر ۳ زن در جهان، یک نفر از سوی اعضای خانواده خود مورد خشونت خانگی قرار میگیرد- از طریق توانافزایی و توانمندسازی تشکلهای حامی زنانآسیبدیده از خشونت خانگی در دولت دوازدهم با شیوع ویروس کرونا و خانهنشینی اعضای خانوادهها، تبدیل به یک پروژه ملی شد و بعدها این دغدغه در قالب پژوهش شخصی با عنوان «خشونت خانگی و خلاقیت شهروندان» ادامه یافت. این موضوع که کاهش خشونت به طور عام و کاهش خشونت خانگی به صورت خاص علاوه بر حکومتها(متولیان اصلی)، باید دغدغه همه شهروندان باشد، آنقدر مهم است که برخی کشورها برای ایدههای ناب شهروندی به منظور کاهش خشونت بودجه اختصاص داده و از طریق این راهبرد با درگیرکردن شهروندان چه در قالب حقوقی(سازمانهای مردم نهاد) و چه در قالب حقیقی (افراد)، سیاستهای تشویقی فوقالعادهای در نظر میگیرند که در این زمینه بعضی کشورها توانستهاند با جلب مشارکت همگانی به الگوهای موفق کاهش معضل خشونت خانگی تبدیل شوند.
در این حالت آموزشها و برنامههای علمی توانمندسازی و توانافزایی، کمپینهای آگاهیبخشی، کارگاههای آموزشی، ترویج برنامههای مربوط به صلح اجتماعی، تشکیل گروههای حمایتی، استفاده از ابزارهای دیجیتال به خصوص اپلیکیشنهای مردمی پشتیبان و بهرهگیری از ابزارهای نظارتی از جمله مواردی است که در برنامههای مبتنی بر خلاقیت شهروندان به طور قابل ملاحظهای دیده شده و از سوی دولتها روی این برنامهها سرمایهگذاری میشود. در حقیقت پیوند علوم مختلف از جمله حقوق، روانشناسی، جامعهشناسی و سایر علوم بینارشتهای، حتی علوممهندسی منتج به شکلگیری یک فرصت استثنایی و برنامه چندکارکردی با هدف منع خشونت خانگی شده است.
بنابراین از آنجا که خشونت خانگی یک مسأله جدی، یک آسیب فراگیر و چندبعدی علیه زنان و نیازمند حل این مسأله از درون جامعه است؛ نیاز به رویکردهای مختلف، مطابق با تغییرات روز و شناسایی نسلها برای مقابله دارد. امروز هر کدام از ما شهروندان(فارغ از سن و جنسیت) به عنوان یک واحد انسانی در درون اجتماع خود موظف هستیم به شکل دغدغهمندانه، نقادانه و دلسوزانه خلاقیت به خرج داده و با کنشگری در قالب یک شهروند مسئول به مقابله با این آسیب جهانی که ما هم در کشورمان به آن مبتلا هستیم، برخیزیم.
با امید به آنکه زمینههای بروز و بهرهمندی از خلاقیت شهروندان در مقابله با خشونت خانگی از سوی متولیان امر فراهم شود.