استحکام حزبالله و دام عملیات روانی صهیونیستها
احسان صالحی
مدیر عامل مؤسسه ایران
داغ شهادت سید مقاومت برای شانههای جهان عرب و جهان اسلام بسیار سنگین است. مردی که پس از شهادت استاد و مرشد خود سیدعباس موسوی، دبیرکل حزبالله ایستاد و شجره طیبه مقاومت را با تربیت نسلی از مجاهدان به شکلی بارور کرد که رؤیاهای رژیم صهیونی یکی پس از دیگری به کابوس تبدیل شد. به همت او و مجاهدان آزادی قدس و مبارزه با صهیونیسم، معادله اشغالگران از توسعه به موجودیت و بقا تغییر یافت. بدیهی بود که پایان این مبارزه طولانی، چیزی جز شهادت نخواهد بود که البته این خود یک آغاز الهامبخش هم برای حزبالله و هم برای همه ساحات مقاومت است همچنانکه شهادت سیدعباس موسوی اینگونه بود.
اما واکنش به خسارت از دست دادن شهید نصرالله و لهیب آتشی که فراق او بر دلها میزند، نباید انفعال و خودخوری باشد. واکنش به این شهادت باید ترکیبی از «سوگ و حماسه» و «خشم و حرکت» باشد. نتیجه سوگ و خشم مستقل، همان چیزی است که خصم عنود به دنبال آن است.
دشمن صهیونیستی و حامیان آن علاوه بر ترور و جنایت در زمین و میدان نظامی، به صورت مستمر در حال انجام عملیات ترور در افکار عمومی است. آنچه به عنوان واحد 8200 رژیم صهیونیستی شهرت یافته است تنها بخشی از این پروژه ترور و عملیات روانی است و رژیم تروریستی برای تأمین این هدف خود از زنجیره تبلیغاتی و رسانهای گستردهای در غرب و حتی در جهان عرب بهره میبرد.
در فقره جنایات یک سال گذشته اسرائیل و بخصوص ترور شهید نصرالله، تلاش واضح رژیم صهیونیستی ساخت تصویر دست برتر و توانا از خود و تصویر ضعف و انفعال از جبهه مقاومت است. برای تولید این تصویر همه کاری میکند؛ از تولید اخبار جعلی تا تولید روایتهای فریبنده و حتی با ظاهرِ متعلق به جبهه خودی.
اما شاخص و سنگ محک برای تشخیص و گرفتار نشدن در دام عملیات روانی صهیونیستها چیست؟ به نظر میرسد شاخص مناسب، نگاه ناظر به هدف است، یعنی هر روایتی که فرامتن آن تخفیف جبهه مقاومت از فلسطین و لبنان تا عراق و یمن و ایران باشد، دانسته یا نادانسته در خدمت و مطلوب عملیات روانی صهیونیستهاست.
مقصود از این حرف بستن باب گفتوگو و مطالبه و دعوت به سکوت و انفعال نیست بلکه غرض یعنی در تحلیل رثای سید مقاومت، سوگ باید همراه با حماسه باشد؛ خشم باید توأم با تبیین استواری مقاومت برای حرکت پر قدرتتر و توفندهتر باشد. خشمی که فرامتن آن ناامیدی و زمینگیری است، کور و در خدمت روایت دروغین صهیونیستها از میدان است.
روایت واقعی از میدان، بدون تردید بالندگی مقاومت است. سازمان مقاومت بخصوص حزبالله لبنان کاملاً برای این روزها آماده است. مگر میشود گروه قهرمانی که هویت آن در گرو مبارزه با رژیم صهیونی است برای چنین موقعیتی آماده نباشد و تمرین نکرده باشد؟ این یک حرف عادی و صرفاً از سر ناچاری و تشفّی قلب نیست، بلکه یک واقعیت است.
سید مقاومت پس از ترور شهید فؤاد شکر فرمود: «به همگان در محور مقاومت اطمینان میدهم که ما فوراً جای خالی هر فرمانده شهید را پر میکنیم چرا که نسلی از فرماندهان برجسته داریم».
سید شهید جانشین خود را هم از سالها قبل برای چنین روزی آماده کرده است و در سایر ارکان حزبالله نیز کاملاً این آمادگی وجود دارد. فقط به عنوان یک نمونه اخیر، پس از شهادت ابراهیم عقیل، سید حسن نصرالله ظرف 4 ساعت جانشین او را مشخص کرد.
اجمالاً اینکه القای دروغین ضعف، انفعال و از هم پاشیدگی مقاومت، خط واضح عملیات روانی صهیونیستهاست. ممکن است به این خط، ناخواسته و نادانسته حتی با احساساتی پاک پژواک داده شود و پیکان خشم و نفرت با نشانهروی غلط به داخل و جبهه خودی، پازل دشمن را کامل کند. بصیرت و هوشیاری، نگاه جامع و چند لایه به صحنه و جلوگیری از افتادن به دام روانی دشمن است.