«ایران» از زائر اولیهای اربعین گزارش میدهد
رهسپار دیار عشق
مهسا قویقلب
خبرنگار
تنها چند روز به اربعین باقی مانده است، حالا خیلی از عاشقان امام حسین(ع) در کربلا و بینالحرمین با سالار و سرور شهیدان و معشوق خود، شیدایی را تجربه میکنند. در میان خیل چندین میلیونی زائران اما برخی برای اولین بار سعادت زیارت پیدا کردهاند و آنهایی که دیدار گنبد طلایی برایشان رؤیایی بیش نبود، حالا از نزدیک زائراول و نظارهگر حرم اباعبداللهالحسین(ع) هستند. این دسته از افراد یکی از بزرگترین آرزوهای زندگیشان امسال برآورده شد. بر کسی پوشیده نیست که موضوع زیارت و مسأله عرفانی آن برای هر مسلمانی از کودکی امری مهم در زندگی محسوب میشود. با زیارت و حضور در اماکن زیارتی بویژه امامان ما و علیالخصوص حضرت امام حسین(ع) چنان آرامش وصفنشدنی بر روح و جسم هر مسلمانی مستولی میشود که با هیچ اتفاق خوب دیگری قابل قیاس نیست. با این همه حضور در کربلا برای برخی از اقشار امری ناممکن به شمار میرود و پرداختن هزینههای این سفر برایشان میسر نیست. از سویی دیگر این روزها گروههایی وجود دارند که این افراد را شناسایی کرده و با کمک خیرین آنها را به سفر زیارتی اربعین آن هم برای اولین تجربه زیارت کربلا در زندگی میفرستند. در مسأله همراهی زیارت با همراهی مردم توسط پلتفرمها و خیریهها تاکنون هزاران نفر عازم کربلا شدهاند.
تو، هم زائری
به گفته علی رضایی، مدیر نایبالزیاره یا همان سکوی تخصصی همیاری زیارت، مسأله زیارت باید با جریان مردمی در هم تنیده باشد، این یعنی تعریف «مردم برای مردم» و از این طریق در طول سال زائر اولیها در سطح کشور شناسایی میشوند و با حفظ کرامت و بدون شناسایی، کاروانی برای این افراد ترتیب داده میشود و با مدل تأمین مالی از طرف مردم عازم کربلا میشوند. امسال پویشی با عنوان «تو هم زائری» به راه افتاد که در این پویش سعی شده تا زائراولیهای کربلا تا حد امکان شناسایی و عازم کربلا شوند. بدین ترتیب امسال از نیشابور، کرمان، فارس، قم، گیلان و استانهای دیگر توفیق زیارت حرم مطهر امام حسین(ع) را پیدا کردهاند.
- من و همسرم بالای 60 سال سن داریم. همه عمر آرزویمان این بود که به پابوس حرم مطهر اباعبداللهالحسین(ع) برویم. به پیرزنهای نیشابوری «بیبی» میگویند. همه اطرافیان میدانستند که بیبی دوست دارد عازم کربلا شود و دیگر هیچ آرزویی جز این ندارد. یک روز تلفن زنگ خورد و صدایی از آن طرف خط با خوشحالی گفت که بیبی امسال تو و همسرت عازم کربلا میشوید. از خوشحالی داشتم بال درمیآوردم. شوهرم، مرد ضعیف و زحمتکشی است. او همه عمرش را با تاکسی کار کرده، اما آن شب صبر کردم از سر کار به خانه برگردد تا وقتی خبر خوب را به او میدهم از نزدیک برق چشمانش را ببینم. وقتی از سر کار به خانه برگشت، بعد از استراحت و شام خوردن و خستگی در کردن، گفتم که عازم هستیم. چنان خوشحال شد که الان واقعاً نمیدانم چطور حال خوبش را تعریف کنم. واقعاً نمیدانست آن لحظه از شادی چه کار باید بکند.
- اندک پساندازی داریم، همان را جمع و جور کردیم تا بتوانیم مهر و تسبیحی از کربلا سوغاتی بیاوریم. ما تازه یک ماهه که ازدواج کردیم، همیشه آرزو داشتم به کربلا برای پابوس سید و سالار شهیدان بروم. سر سفره عقد از خدا خواستم من را به آرزوی دیرینهام برساند. با همسرم تصمیم گرفتیم تا ماه عسل را در کربلا بگذرانیم اما هرچه حساب و کتاب کردیم، دیدیم نمیتوانیم از پس هزینههای این سفر بربیاییم تا اینکه خدا خیرشان بدهد خیرین کمک کردند تا من به آرزوی قلبیام که از کودکی در دلم مانده بود، برسم. حالا با کمک مردم مهربانمان و خیریه امام رضاییها راهی این سفر هستیم.
- سیدی هستم از دیار خوزستان، یک روستایی که 40 سال از خدا عمر گرفتهام. از زمانی که به خاطر دارم، پیادهروی کربلا و زیارت سرورم امام حسین(ع) برایم آرزویی بزرگ اما دستنیافتنی بود. از آنجایی که کارگری بیش نیستم و درآمدم کفاف این را نمیدهد تا به سفری همچون اربعین بروم، کاری جز دعا کردن شبانه نداشتم تا خدا مرا به دیار یارم برساند. تمامی دعاها و زاریهای شبانهام جواب داد. وقتی فهمیدم خیرین کمک کردهاند و میتوانم پیادهروی اربعین را تجربه کنم، بغضم ترکید و در همان حالت از شدت خوشحالی این بار سجده شکر بجا آوردم. چنان حسی به امام حسین(ع) دارم که اصلاً نمیتوانم آن را برایتان توصیف کنم. از خدا شاکرم که چنین افراد نیکوکاری در کشور داریم که آرزوی ما تهیدستان را برآورده میکنند، خدا دلشان را شاد کند.
- در میان عاشقان امام حسین(ع) خیلیها مثل من دوست دارند خادمی زوار حضرت را انجام بدهند. من همه سال پولهایم را پسانداز کردم تا بتوانم در سفر اربعین خادم باشم اما دست روزگار نگذاشت و به یک بیماری مبتلا شدم، حالا هم خانهنشین هستم. امسال نتوانستم خدمت به زائران حضرت امام حسین(ع) را در نامه اعمالم که یکی از آرزوهای بزرگ من است، داشته باشم. خیلی از این موضوع ناراحت بودم تا اینکه متوجه شدم فردی مستضعف هم مانند من خیلی دلش میخواهد با عنوان خادم راهی کربلا شود. تا فهمیدم که مشکل این مرد تمکن مالی است، سریع پولم را از حساب خارج کردم و در اختیار ایشان قرار دادم تا او به جای من راهی سفر شود و سلام من را به مولایمان برساند. از این راه، هم من دلم آرام گرفت و هم آن فردی که به جای من به عنوان خادم راهی دیار کربلا شده است میتواند به آرزویش برسد. بنابراین بهترین اتفاقی که میتوانست بعد از بیمارشدنم بیفتد، همین بود.
پذیرایی عراقیها از زوار مثال زدنی است
هر وقت پای حرفهای زائران حرم مقدس اباعبداللهالحسین(ع) مینشینیم، از میهماننوازیها و دست و دلبازیهای عراقیها هم داستانهای زیادی میشنویم. از این رو پای حرفهای یکی از ساکنین خانههایی که درهایش به روی زوار باز است، نشستیم:
تمام روزهای منتهی به اربعین و پس از آن در خانه را باز میگذاریم تا میهمانانی که به کشور ما آمدهاند، بیایند و کمی استراحت کنند. تمامی اعضای خانواده و چند نفر از فامیل در این کار خیر شریک هستند و تمام روز مشغول پخت غذا هستیم. وقتی زائری به خانه ما وارد شد از او پذیرایی میکنیم و با جان و دل لباسهایش را هم میشوریم. من به عشق امام حسین(ع) و به خاطر خدا در خانهام را به روی زوار باز میگذارم و از آنها تا حد توانم پذیرایی میکنم. تنها یک خواسته قلبی دارم، امیدوارم خدا به پسر و عروسم نظری بیندازد تا صاحب فرزند شوند. چند سالی است که ازدواج کردهاند ولی هنوز بچهدار نشدهاند. هر موقع زائران وارد خانهام میشوند از آنها میخواهم برای بچهدار شدن پسر و عروسم دعا کنند.