مراسم رونمایی از «شبح دوست داشتنی» از آثار تازه انتشارات «ایران» برگزار شد
حقایقی از دوران جنگ به روایت پنج خلبان فانتوم
دومین کتاب انتشارات ایران درباره عقابهای نیروی هوایی
به گزارش «ایران»، باوجود کمکاریهایی که در زمینه ثبت و ضبط خاطرات شفاهی و رشادتهای خلبانان نیروی هوایی و نقش آنان در عقب راندن نیروهای بعثی انجام شده؛ این دومین کتابی است که به همت صادق وفایی و با همکاری انتشارات «ایران» درباره عقابهای نیروی هوایی منتشر شده است. نخستین کتاب این نویسنده، روایتگر نقشآفرینیهای زندهیاد محمود اسکندری، از نوابغ نیروی هوایی طی دوران جنگ بود.
اما کتاب «شبح دوست داشتنی» دربردارنده چهار گفتوگو با امیر جانباز محمد عتیقهچی، امیر آزاده جانباز محمدصدیق قادری، امیر آزاده جانباز محمدرضا صلواتی و امیر جعفر عمادی است؛ گفتوگوی پنجم نیز دربردارنده مضمون میزگردی است که به بهانه چهلمین روز درگذشت امیر جانباز خلبان محمود ضرابی و به روایت همرزمانش برگزار شده است.
امیر سرتیپ خلبان آزاده محمدصدیق قادری، سخنان خود را با قدردانی از زحمات صادق وفایی، نویسنده کتاب «شبح دوست داشتنی» و تلاشی که برای معرفی خدمات خلبانان نیروی هوایی، طی سالهای جنگ تحمیلی انجام داده، آغاز کرد و گفت:«از همان دیدار نخست با نویسنده این کتاب متوجه محبت خالصانهاش نسبت به خلبانان شدم؛ کاری که صادق وفایی در تألیف این کتاب و نوشته قبلیاش انجام داده قابل تقدیر
است.»
قادری که در سالهای جنگ تحمیلی از جمله خلبانان هواپیماهای شکاری فانتوم بوده، در ادامه صحبتهای خود، به وضعیت نیروی هوایی در ماههای آغازین جنگ اشاره کرد و افزود:« در آن برهه به دلایل مختلفی از جمله کودتای نقاب و برخی پاکسازیها، موقعیت ارتش تضعیف شده بوده. عدهای از جمله خود من از نیروی هوایی رفته بودیم، اما با شروع جنگ اغلبمان بازگشتیم؛ هرچند که تعداد زیادی از جمعمان شهید یا اسیر شدند.
در این فرصت علاقهمند هستم از افرادی بگویم که یاد و خاطرهشان، با رشادتها و شهامتی که در دفاع از مردم و خاک خود انجام دادند برای همیشه ماندگار خواهد شد.»
این خلبان هواپیمای شکاری، در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به فریدون صمدی، از چهرههای شناخته شده نیرویهوایی حاضر در جنگ تحمیلی که در این مراسم رونمایی نیز حضور داشت، گفت:« بهعنوان یک اسیرآزاده که در پایگاههای عملیاتی مختلفی شرکت داشته، از فریدون صمدی بهعنوان معلمی یاد میکنم که از او درس جوانمردی آموختم.
رضا احمدی هم یکی دیگر از معلم-خلبانان فانتوم مثال زدنی است که شناخت عجیبی از هواپیماهای شکاری داشت؛ خلبانی که از همه جهت سرآمد بود و از نظر اخلاقی نیز فرد بسیار متعهد و با فضیلتی محسوب میشد.»
وی با اشاره به یک دههای که اسیر زندان بعثیها بوده ادامه داد:«در آن دوران، حضور افرادی نظیر رضا احمدی دلگرم کننده بود، زیرا به هرطریق تلاش میکرد روحیهمان را نبازیم؛ نماز جماعت برپا میکرد و از بچهها میخواست با یکدیگر صحبت کنیم تا فضا قابل تحملتر شود.
بر اساس شناختی که از او دارم از نظر پروازی، احمدی را حتی بالاتر از محمود اسکندری میدانم. هرچند که متأسفانه از همان روزهای نخست جنگ اسیر شد و کمی بعد از بازگشت به وطن، برای شرکت در مراسم پدرش، در جاده تصادف کرد و بیآن که چندان بتواند طعم آزادی را بچشد، درگذشت.»
هر تلاشی برای معرفی خلبانان ستودنی است
این خلبان پیشکسوت در ادامه به برخی بیمهریهایی که به رزمندههای دوران جنگ شده گلایه کرد و یاد امیر سرتیپ دوم خلبان جانباز محمود ضرابی، از دیگر چهرههای سرشناس این عرصه را نیز گرامی داشت؛ بخصوص که وی برای راهاندازی کانون خلبانان تلاش بسیاری کرد. او ادامه داد:«جنگ که شروع شد، همان خلبانهای اخراجی یکدیگر را خبر کردند و به مقابله با عراقیها برخاستند؛ حدود بیست و چهار، پنج نفر بودیم که اغلب خلبانان این جمع شهید شدند و تعدادی اسیر و چند نفری هم برگشتند.
همه مواردی که اشاره کردم برای این بود که مجدد به بحث اهمیت کاری اشاره کنم که صادق وفایی با تألیف این کتاب و نوشته اصلیاش انجام داده است. وی در حد توان برای معرفی خلبانان به مردم کوشیده که اقدام ارزشمندی به شمار میآید.»
امیر سرتیپ فریدون صمدی سخنران بعدی این مراسم بود که گفت:«قرار بود در مراسم رونمایی کتاب قبلی آقای وفایی(بیگانه با ترس) که به زندگی محمود اسکندری تعلق داشت سخنرانی کنم؛ اما در جمع چنین بزرگانی حرفی برای من باقی نمیماند؛ امروز هم اینچنین است. با این حال بد نیست یادی از محمود اسکندری کنیم؛ من او را از سال 50 شناختم؛ خیلی زود متوجه شدم که خلبان بسیار شجاع و باایمانی است.
البته در ابتدا کمی ضعف پروازی داشت که آن را در همراهی با یکی از خلبانان فانتوم برطرف کرد و تا جایی پیش رفت که تبدیل به یکی از بهترین معلمهای فانتوم شد. طی سالهای خدمتم افتخار همراهی با بسیاری از خلبانهایی را داشتم که به قهرمانهای دوره جنگ تبدیل شدند؛ بزرگانی که در این فرصت کم امکان صحبت درباره همه آنان فراهم نیست.»
خلبان صمدی در سخنان خود اظهار امیدواری کرد که تلاش همکارانش برای بازپسگیری حقوق از دست رفته خلبانان بازنشسته نیروی هوایی بالاخره به سرانجام برسد.
او در پایان یاد زندهیاد ضرابی را نیز گرامی داشت و تأکید کرد که برخی از قهرمانان نیروی هوایی طی سالهای جنگ آنچنان رشادتهایی از خود نشان دادند که دیگر جایگزینی نمیتوان برای آنان یافت.
ضرورت آشنایی آیندگان با قهرمانان جنگ
محمدقبادی نویسنده و پژوهشگری که او هم درباره خلبانان نیروی هوایی دست به تألیف کتاب زده در این مراسم حضور داشت؛ او گفت: « با این حال امروز فرصت خوبی است تا درباره وظیفهای که درخصوص معرفی شما قهرمانان ایران زمین به نسلهای بعدی برعهدهام قرار گرفته سخن بگویم. نسلهای آینده حق دارند شما، قهرمانان جنگ را بشناسند و از این طریق قدردانتان باشند.
وقتی قصد تألیف رشادتهای خلبان قادری را داشتم، دسترسی به خاطرات او کار دشواری نبود اما مسأله اصلی این بود که چطور آن را بنویسم که وظیفهام را به درستی انجام داده باشم؛ خاطراتی که بارها با یادآوریشان بغض کرده و اشک ریختم.
این وقایع را باید به جوانان امروز و به نسل بعدی گفت تا بدانند برای حفظ کشورمان چه خون دلهایی خورده شده است. هرچند کاری که من و صادق وفایی انجام دادهایم، تازه اول راه است.
امیدوارم صادق وفایی با تجربه و دانشی که در مسیر تألیف این کتابها کسب کرده به کار خود ادامه بدهد.»
این نویسنده در بخش دیگری از سخنان خود، از مسئولان درخواست کرد که مسیر دسترسی اهالی کتاب به اسنادی که در ارتباط با نیروی هوایی موجود است را سهلتر کنند تا بتوان آیندگان را نسبت به وقایعی که بر این آب و خاک گذشته، آگاه کرد.
امیر سرتیپ دوم خلبان جانباز عباس رمضانی با ابراز تشکر از نویسندگانی همچون محمد قبادی و صادق وفایی که گامهایی برای معرفی خلبانان دوره جنگ به مردم برداشتهاند، گفت:«خلبانان هواپیماهای شکاری باوجود برخورداری از تخصص و دانش بسیار و با وجود دلاوریهایی که طی دوران جنگ تحمیلی از خود نشان دادند اما همواره مظلوم بوده و هستند.
نیروی زمینی اغلب از همراهی اهالی رسانه برای گزارش کارهایشان برخوردار بودند اما درباره خلبانان اینگونه نبود؛ حتی خلبانی که با شجاعت به خاک بعثیها پرواز کرده و مواضعی را میزد از میزان اثرگذاری اقدام خود باخبر نمیشد، چراکه در صورت موفقیت در بازگشت به آشیانه، امکانی برای باخبر شدن از میزان تخریب بمبهای خود نداشت.
از سویی ما در بخش نیروی هوایی با محدودیتهای حفاظتی - اطلاعاتی هم روبهرو بودیم که همین یکی دیگر از علتهای بیخبرماندن مردم از اقداماتمان میشد. البته حالا به لطف نویسندگانی همچون آقای وفایی، وضعیت قدری بهتر شده و مردم تا اندازهای با اقدامات نیرویهوایی آشنا شدهاند.»
به ایرانی بودنم افتخار میکنم
امیر سرتیپ دوم خلبان والی اویسی، از معدود خلبانانی که پرواز با هر دو جنگنده f 5 و f 4 را در شرایط جنگی تجربه کرده نیز در این مراسم حضور داشت؛ او نیز ضمن اشاره به برخی خاطرات دوران جنگ از ضرورت اعمال تغییراتی در وضعیت پرداخت خلبانان بازنشسته نیروی هوایی گفت.
صادق وفایی، نویسنده کتاب «شبح دوست داشتنی» آخرین سخنران این مراسم بود؛ او سخنان خود را با اشاره به برخی مشکلاتی آغاز کرد که نویسندگانی همچون او در انتشار آثار خود پیش رو دارند. او گفت:«بعد از انتشار کتابی که پیشتر درباره محمود اسکندری نوشته بودم حالا که «شبح دوست داشتنی» رونمایی شده قدری آسودهخاطر شدهام که کارم به سرانجام رسید. کتاب دیگری هم درباره خلبانان f 5 نوشتهام که کار آن نیز رو به اتمام است.
بگذارید به بهانه انتشار این کتاب به نکتهای اشاره کنم، اینکه من باوجود همه مشکلاتی که گریبانمان را گرفته، به خاطر آشنایی با چنین قهرمانانی به ایرانی بودنم افتخار میکنم. هرچند که در شرایط فعلی، رسانههای دشمن کار را به جایی رساندهاند تا از ما مردم مسخ شده ای بسازند که حتی از تیم ملی فوتبال خودمان نیز حمایت نکنیم.»
این نویسنده و روزنامهنگار ادامه داد:«معرفی قهرمانان نیروی هوایی کار راحتی نیست چراکه در این مسیر من نویسنده با دو دسته از دشمنان مواجه هستم؛ یکسری دشمنان خارجی هستند که خب تکلیفمان با آنان روشن است. دسته دوم دشمنان داخلی هستند که برخی از سرناآگاهی مانعتراشی میکنند و عدهای هم نفوذی هستند. از همین رو معتقدم که کارهای اینچنین بیهیچ اغراقی مبارزه محسوب میشود.
ما در نیروی هوایی با قهرمانهایی روبهرو هستیم که برخلاف قهرمانان برخاسته از اسطورهها، کاملاً واقعی هستند. هرچند نوشتن درباره این عزیزان کار دشواری است و نویسنده را با موانع زیادی روبهرو میسازد اما من همچنان به انجام این کار اعتقاد دارم و آن را ادامه میدهم.
هفته پیش در خدمت یکی از خلبانان فانتوم بودم، او سخنانی درباره سختیهای اسارت گفت که دربارهاش سخن چندانی به میان نیامده. این قهرمانان وقتی به اسارت بعثیها درآمده بودند از بدیهیترین امکاناتی که ما در اختیار داریم، محروم
بودند.
حتی وقتی که این اسرا به کشور بازگشتند، تحت تأثیر مشکلاتی که دچار شده بودند در زندگی شخصیشان هم با سختیهای زیادی روبهرو شدند. اینها مسائلی است که باید دربارهشان نوشت تا مردم بدانند این عزیزان برای حفظ کشورمان چه از خودگذشتگیهایی کردهاند و باید قدردان آنان باشند.»
بــــرش
وفایی: ما در نیروی هوایی با قهرمانهایی روبهرو هستیم که برخلاف قهرمانان برخاسته از اسطورهها، کاملاً واقعی هستند. هرچند نوشتن درباره این عزیزان کار دشواری است و نویسنده را با موانع زیادی روبهرو میسازد اما من همچنان به انجام این کار اعتقاد دارم و آن را ادامه میدهم.