«بنیامین نتانیاهو» در موضعی واهی از حمله به ایران سخن گفت
فرافکنی برای فرار از طناب دار سیاسی!
یک روز از روی استیصال فرمان حمله میدهد و مردم بیدفاع غزه را هدف حملات نظامی خونین قرار میدهد و یک روز دیگر برای ایران خط و نشان میکشد؛ فقط کافی است «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در مخمصه گرفتار شود آنجاست که آداب و رفتار یک سیاستمدار را کنار میگذارد و جلوی دوربینهای خبری فقط تهدید میکند. «نتانیاهو» این بار در پاسخ به سؤال خبرنگاری که از او پرسید چرا اسرائیل به جای حمله مستقیم به ایران، به حمله علیه نیروهای نیابتی بسنده میکند، ادعا کرد: «چه کسی گفته اسرائیل به ایران حمله نمیکند، ما به ایران حمله میکنیم.» او اما به این سخن ادعایی بسنده نکرد و در تکرار اتهامات واهیاش افزود: «سر افعی در ایران است که پشت حملات حوثیها و حزبالله لبنان قرار دارد.» اگرچه نخستوزیر اسرائیل به تعدد اتهاماتی بیاساس را متوجه ایران کرده اما این برای نخستین بار است که او این گونه به صراحت مسئولیت حملات احتمالی اخیر را به گردن ایران میاندازد. اما اینها عجیب نیست وقتی بدانیم از 7 اکتبر 2023، ماه به ماه و روز به روز نتانیاهو به آدم عصبیتری تبدیل میشود. چه برای جامعه جهانی به خوبی روشن است که خط و نشان جدیدش علیه ایران از وقوف او به این واقعیت نشأت میگیرد که حیات سیاسیاش رو به زوال است و برای نجات خود چارهای جز ادعای قمار بزرگتر ندارد.
کارزار زمین سوخته
کارزار زمین سوختهای که اسرائیل در غزه به پیش میبرد و تسری بحرانی که در سطح گستردهتری جستوجو میکند، ذیل همین واقعیت معنادار میشود. مقامات صهیونیستی گرچه ادعا میکنند خواهان جنگ با حزبالله نیستند اما آن را روی میز گذاشتهاند و در ساحتی بزرگتر میخواهند این جنگ را به یک جنگ امریکایی- ایرانی تبدیل کنند و پای جمهوری اسلامی را هم به این نزاع خونین باز کنند. موضع جدید و ادعاهای نتانیاهو علیه ایران تلاشی برای نجات رژیمش در نبرد فرسایشی جاری است تا ایران را عصبانی و تحریک کند و همزمان ایالات متحده را متقاعد کند که ورود مستقیم به درگیری با ایران و حزبالله را سبک سنگین کند؛ بویژه که اسرائیل شانس زیادی برای پیروزی خود در نبرد غزه نمیبیند، بنابراین رهبران اسرائیلی میکوشند تا از نفوذ خود در ساختار سیاسی امریکا بهره برده و این کشور را به یک سپر حفاظتی برای خود در برابر ایران تبدیل کنند.
پاسخ ویرانگر ایران
اما همه اینها در حالی است که تاکنون همه طرفهایی که اسرائیل قصد باز کردن پای آنها به نزاع کنونی خاورمیانه را دارد، رویکرد هوشمندانهای در پیش گرفتهاند. حزبالله تاکنون خویشتنداری نشان داده اما در عین حال بر آمادگی خود نسبت به ورود تمامعیار به صحنه در صورت بروز خطای نابخشودنی اسرائیل تأکید کرده است. این طرف، ایران نیز اقدامات تخریبگرانه تلآویو در حمایت از تروریسم را با حملات ویرانگر علیه پایگاههای نظامی اسرائیل در عراق و سوریه پاسخ داده است. حال سؤال روشنی به همراه پاسخ آن در برابر ناظران سیاسی قرار گرفته است: وقتی تلآویو که از کمکهای همهجانبه تسلیحاتی و نظامی واشنگتن بهرهمند است نتوانسته از کارزار بمباران غیرنظامیان، نابودسازی غزه و عملیات نظامی علیه حماس و شاخه نظامیاش گردانهای القسام نتیجهای حاصل کند، چگونه از حمله به ایران سخن میگوید؟ پاسخ آن است که نتانیاهو با وقوف به اینکه اسرائیل روزبهروز در دستیابی به اهداف اعلام شده خود در غزه ناتوانتر میشود به دنبال تشدید بحران افتاده است. از این روست که باز هم نام ایران را در موضعگیریهای واهی خود به عنوان هدف حمله نظامی مطرح میکند که بیشتر و بیشتر فشار آورد به این امید که ایران به گونهای واکنش نشان دهد که از آن به عنوان بهانه و تحریکی برای جنگی تمامعیار استفاده کند.
این در حالی است که در دهههای اخیر به وضوح ظرفیت اسرائیل در عرصههای اطلاعاتی، دستیابی به اهداف سیاسی و تحمیل نتیجه دلخواه در جنگها کاهش یافته است. رهبران اسرائیل در حالی ادعای حمله به ایران را بر زبان میآورند که در سال 2006 هم همین شعار امروز را نسبت به حزبالله سر میدادند و مدعی بودند میخواهند این گروه را بهطور کامل نابود کنند اما پس از آن جنگ، حزبالله نیرومندتر و پیچیدهتر سر برآورد تا به نقطهای رسید که امروز قدرت بازدارندگیاش چنان دولتمردان امریکایی را نگران کرده است که در هفتههای اخیر از رهبران اسرائیل خواستهاند از پیگیری اقدامی که منجر به تحریک و ورود حزبالله به جنگ شود، خودداری کنند.
ژستهایی که خریدار ندارد
با وجود هشدارهای ایالات متحده، رژیم صهیونیستی شاخههای تروریستی خود را فعال کرده و اقدامات تحریکآمیز خود علیه ایران را بزرگ جلوه میدهد. دروغها و فریبکاریهایی که دیگر خریداری ندارد اما ایران در حالی که میکوشد در دام پروپاگاندای اسرائیل در اوجگیری تنش منطقهای نیفتد، حمایت تلآویو از گروههای تروریستی را هم که منجر به حمله داعش به کرمان شد، بیپاسخ نگذاشته است. در این راستا رهبران اسرائیل در بحبوحه ادعاهایی که در حمله به ایران مطرح میکنند، یک واقعیت مهم را نادیده گرفتهاند؛ اینکه پنتاگون پیشتر در نتیجهگیری از تحقیقات خود اعلام کرده است که بهرغم چندین دهه تحریم علیه جمهوری اسلامی ایران، کشورمان موفق به توسعه زرادخانه موشکی شده است که در میان کشورهای خاورمیانه، بزرگترین زرادخانه موشکی به شمار میرود.
گزاره مهم دیگری که در بطن تنشآفرینی اسرائیل در صحنه میدانی باید مورد توجه قرار گیرد، این مهم است که با وجود سلسله عملیاتهای تخریبگرانه اسرائیل علیه ایران از خرابکاری در برخی سایتهای هستهای گرفته تا ترور دانشمندانش، بر قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی چنان افزوده شده که اسرائیل با وجود چندین ماه حمله نظامی ممتد با پیشرفتهترین تجهیزات نظامی در غزه بتدریج فرسودهتر میشود. این بازدارندگی در حمایت مستشاری، معنوی و دیپلماتیک ایران از شاخههای متعدد جبهه مقاومت بازتاب یافته است که میتواند به صورت مستقل چندین جبهه نبرد را علیه اسرائیل و امریکا بگشاید و آنها را با وجود پاسخ نظامی همچنان نسبت به ادامه نبرد غزه درمانده کند.
بنابراین وقتی «نتانیاهو» جلوی دوربین رسانهها از حمله نظامی به ایران به توهمات خود می پردازد بهتر است ابتدا نگاهی به وضعیت بحرانیاش در جنگ جاری بیندازد و همزمان هم نیمنگاهی به شرایط رو به افولش در صحنه سیاسی تلآویو بیندازد؛ جایی که همه منتظر هستند هر چه زودتر او را بر بالای طناب دار سیاست بیاویزند و یک بار برای همیشه او را از صحنه سیاستورزی تلآویو محو کنند.