«ایران» به بررسی اهداف سفر رئیسجمهور به مسکو پرداخت
تلاش برای رفع موانع قراردادهای تجاری
به نظر میرسد سفر آقای رئیسی به مسکو در وهله اول بهمنظور برطرف کردن موانع و مشکلات اقتصادی بر سر راه قراردادهای تجاری و سرمایهگذاری طرف روسی بهخصوص مشکلات کریدور شمال-جنوب در ایران باشد.
آقای رئیسی برای دومین بار از سال 1400 در یک سفر دوجانبه به مسکو میرود، اهمیت این سفر را با توجه به تحولات غزه چطور ارزیابی میکنید؟
این سفر بنا به دعوت ولادیمیر پوتین صورت میگیرد و به نظر میرسد بیش از آنکه سفری رسمی باشد یک سفر کاری در راستای تبادل نظر دو رئیسجمهور در ارتباط با برطرف کردن موانع پیش روی معاهدات تجاری و اقتصادی در حوزههای مختلف و همچنین رایزنی و بررسی بحرانها و چالشهای بینالمللی بهخصوص جنگ غزه و اوکراین صورت میگیرد. اما در ارتباط با موضوع بحران غزه به نظر میرسد جمهوری اسلامی تمایل بیشتری دارد تا در خلال رایزنیهای سطح بالای دیپلماتیک، بحران غزه را برجسته کند و یک اجماع بینالمللی در خصوص محکوم کردن نسلکشی و اتخاذ تصمیمی بینالمللی در راستای آتشبس دائمی به نفع مردم مظلوم فلسطین ایجاد کند.
ایران سعی میکند از یک دیپلماسی فعال در جهت دستیابی مردم فلسطین به حقوق انسانی و اولیه خود بهره ببرد.
به نظر میرسد با توجه به موضوعات گفته شده سفر آقای رئیسی به مسکو در وهله اول بهمنظور برطرف کردن موانع و مشکلات اقتصادی بر سر راه قراردادهای تجاری و سرمایهگذاریهای طرف روسی بهخصوص مشکلات کریدور شمال-جنوب (که برای طرف روسی هم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است) باشد، در وهله دوم نزدیکی مواضع دو کشور در خصوص مسأله فلسطین (راهحل دو کشوری مدنظر روسیه یا حق تعیین سرنوشت و اداره کشور فلسطین توسط خود آنان که مدنظر ایران است) و ایجاد تحرک بیشتر و استفاده از ظرفیتهای روسیه در یک اجماع جهانی علیه رژیمصهیونیستی.
پوتین پیش از سفر آقای رئیسی، به عربستان و امارات میرود. آیا میتوان گفت که این سفر با حضور آقای رئیسی در مسکو ارتباط دارد؟ یعنی اهداف سفر رئیسجمهور روسیه بیشتر متمرکز بر موضوع غزه است؟
هر چند در بیانیه کرملین بررسی بحرانها و چالشهای خاورمیانه و جنگ غزه یکی از محورهای گفتوگو میان پوتین و سران دو کشور عربی ذکر شده است اما الزاماً خیر. اینکه توقع نتیجهگیری و خروجی یک تصمیم از نشست پوتین با بنسلمان یا محمدبن زاید را داشته باشیم کمی بعید است. اما سفر پوتین به عربستان و امارات را از چند جهت میتوان مورد بررسی قرار داد؛ پوتین در همان روزهای نخستین جنگ غزه با موضعگیریای که انجام داد سعی کرد خود را در تقابل با سیاستهای اعمالی امریکا در منطقه قرار دهد و اعلام کند که تمام بحرانهای حال حاضر در منطقه خاورمیانه محصول سیاستهای اشتباه، استعماری و یکجانبهگرایانه کاخ سفید است. او با این موضعگیری و حمایت از ایجاد سرزمین فلسطین طبق معاهدات سازمان ملل، پشتیبانی کشورهای جنوب و کشورهای عربی را برای خود به دست آورد. وی از این فرصت استفاده کرد تا اولاً ضربه محکمی را به سیاستهای واشنگتن در مسائل خاورمیانه بزند و هرچه بیشتر کشورهای عربی را که به صورت سنتی جزو متحدین کاخ سفید شمرده میشوند از این کشور دور کند و در فاز بعدی روسیه و خود را بهعنوان یکی از اصلیترین میانجیهای بحرانهای بینالمللی معرفی کند.
از سوی دیگر سفر به امارات و عربستان پس از حکم دادگاه بینالمللی مبنی بر بازداشت پوتین برای دستگاه سیاسی روسیه بسیار مهم است. رئیسجمهور روسیه از سوی دادگاه بینالمللی به جهت حکم صادر شده تحت تعقیب است و کشورها موظف به دستگیری او هستند. همین مسأله منجر به احتیاط او در سفر به خارج از روسیه شده است. به همین دلیل او در نشست سران بریکس در آفریقای جنوبی یا نشست سران جی20 در هند حاضر نشد. بنابراین، سفر ولادیمیر پوتین به دو کشور مهم جنوبی خلیج فارس که متحد غرب و امریکا به شمار میآیند، دارای اهمیت است. میتوان گفت که با این سفر اثرگذاری موضوع بازداشت پوتین تا حد زیادی از بین میرود و در آینده شاهد سفرهای بیشتر رئیسجمهور روسیه به دیگر کشورها خواهیم بود. اما در بخش انرژی همکاری روسیه با امارات و عربستان در قالب اوپکپلاس بسیار چشمگیر و اثرگذار بوده است. مطمئناً یکی از دلایل موفقیت نسبی روسیه در جنگ با اوکراین و سرپا نگه داشتن اقتصاد این کشور، همکاری این دو کشور در کاهش تولید نفت در بازارهای جهانی بوده است. این دو کشور در همکاری و هماهنگی کامل با روسیه در تمام مدت جنگ اوکراین سعی کردند با پایین نگه داشتن میزان تولید نفت دقیقاً در تضاد منافع ایالات متحده و خواست این کشور، اجازه ندهند تا غیبت نفت روسیه در بازارهای جهانی با تولید بالا پر شود و بدین شکل قیمت نفت را در این یک سال و نیمی که از جنگ اوکراین میگذرد، بالا نگه داشته و کمک شایانی به اقتصاد روسیه کردند. از همین رو سفر به این دو کشور و دیدار با بنسلمان و محمد بنزاید میتواند در ادامه روند روبهرشد این همکاری باشد که برای روسها از اهمیت بالایی برخوردار است.
روند همکاریهای تهران- مسکو در حال حاضر در زمینه اقتصادی و نظامی چگونه است؟ برخی معتقدند که با شروع جنگ در اوکراین، همکاریهای مسکو با تهران به دلیل در انزوا قرار گرفتن روسیه بیشتر شده است، این گزاره را قبول دارید؟
بله، حجم، میزان و تنوع همکاریهای تهران و مسکو بعد از شروع جنگ در اوکراین و وضع تحریمهای بیشمار غربجمعی شامل امریکا، اتحادیه اروپا و دیگر متحدان آنان مانند کرهجنوبی، ژاپن، کانادا و... دچار تحول و پیشرفت شده است، البته نه میزان ظرفیتهای موجود همکاری میان دو کشور چه در بعد سیاسی و چه در بعد اقتصادی آن.
اما باید به این نکته اشاره کرد که این رشد حجم همکاریها را میتوان بهوضوح مشاهده کرد، هر چند هنوز تا نقطه ایدهآل و آرمانی آن فاصله زیادی وجود دارد. با این حال، آمارها روند رشد روابط تجاری دو طرف را نشان میدهد؛ از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ مبادلات تجاری ایران و روسیه بیش از دو برابر رشد داشته و از ۲.۲۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ به ۴.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ رسیده است؛ در ۹ ماه نخست سال ۲۰۲۳ (دیماه ۱۴۰۱ - مهرماه ۱۴۰۲) نیز مبادلات تجاری بین روسیه و ایران نسبت به مدت مشابه در سال قبل، ۳۰ درصد افزایش یافته است.
نکته مهم دیگر در روابط تجاری میان دو کشور که در راستای حذف دلار از مبادلات میان ایران و روسیه میتوان به آن اشاره کرد این است که در حال حاضر بالغ بر 60 و برخی منابع نزدیک به 80 درصد از تجارت میان دو کشور با ارزهای ملی روبل و ریال در حال انجام است.
از سوی دیگر در بعد سیاسی بدیهی است، مواضع مشترک ایران و روسیه درباره بسیاری موضوعات و بحرانهای منطقهای و بینالمللی از جمله مخالفت با یکجانبهگرایی امریکا و ساخت جهانی چندقطبی، مسائل آسیای میانه، قفقاز، افغانستان، یمن، عراق و سوریه، مقابله با تروریسم و از آن مهمتر واکنش تقریباً همسو در قبال مسأله فلسطین و غزه نشان میدهد که ایران و روسیه در روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارای اشتراک منافع راهبردی هستند که پس از جنگ اوکراین این همگراییها بهخصوص در بعد بینالمللی بشدت تقویت شده است.