مانوئل آوالانس از تجربه حضور در ایران و جشنواره فیلم کوتاه تهران به «ایران» گفت:

تهران شگفت‌زده‌ام کرد

مشارکت بالای زنان از شاخصه‌های جشنواره تهران‌
مانوئل آوالانس درباره تصورش از ایران قبل از ورود به کشورمان می‌گوید: «از آنجایی که من از اروپا آمدم، تصور درستی از ایران نداشتم. به طور کلی قبل از ورود به ایران نمی‌توانی تصویری نزدیک به واقعیت از این کشور دریافت کنی. در تمام روزهایی که در ایران بودم، هر روز تهران من را شگفت‌زده کرد.»
او در ادامه می‌افزاید: «خیلی تعجب کردم که ایران اینقدر مؤسسه سینمایی دارد. نکته دیگری که بابتش شگفت‌زده شدم حضور بالای زنان در جشنواره بود. حتی در نشست‌های خبری هم اکثر خبرنگاران و فیلمسازان، زنان بودند.»
او درباره قبول دعوت جشنواره فیلم کوتاه تهران با وجود هجمه رسانه‌ای و تبلیغاتی علیه ایران می‌گوید: «خیلی از مردم می‌گفتند محتاط باش، مراقب خودت باش. به آنها گفتم نگرانی‌ها بیهوده است. وقتی تو را به جایی دعوت می‌کنند باید قدردان‌شان باشیم.»

دوست دارم درباره فرهنگ ایران بیشتر یاد بگیرم
فارغ از فضای رسانه‌ای، آوالانس آن طور که خودش می‌گوید ایران را از طریق فیلم‌های کوتاهی که به جشنواره بین‌المللی فیلم هوئسکا ارسال شده می‌شناسد. تمام فیلم‌های منتخب او برای تماشا در ایام جشنواره فیلم کوتاه تهران هم، آثاری از فیلمسازان کشورمان بوده است: «هر وقت از من سؤال می‌شد چه فیلمی دوست‌داری ببینی، من می‌گفتم ایرانی، فقط ایرانی. در یکی از فیلم‌ها، قصه در یکی از روستاهای ایران می‌گذشت، شوهر خانم تخت گرفته بود و همسرش ناراضی بود. تفاوت روستا و شهر در ایران برایم جالب بود. به نظرم این تصویر از ایران شبیه سال 50 اسپانیاست. از این نظر که در اسپانیا هم آن موقع فرهنگ روستا با شهر فرق داشت. فرهنگ روستایی با شهرنشینی در ایران فرق دارد.»
آوالانس درباره شناختش از سینمای ایران بدون نام بردن از فیلمسازان ایرانی می‌گوید که اغلب آثار شاخص فیلمسازان شناخته شده را دیده و از موفقیت سینمای ایران در جشنواره‌های سن سباستین و کاتالونیا یاد می‌کند. او درباره نیاز جهان به شناخت از فرهنگ کشورهای مختلف و جذابیت‌ تنوع اقلیم و قومی ایران و کنجکاوی‌ها درباره همه آنچه از تمامیت ایران جایش در سینمای ایران، خالی است می‌گوید: «در دنیای امروز مردم کنجکاوند که درباره مردم دیگر نقاط دنیا بیشتر بدانند و بیشتر فرا بگیرند. در عرصه سینما خیلی چیزها دیده می‌شود. ما دوست داریم راجع به فرهنگ ایران و حتی راجع به جغرافیای ایران چیزهای بیشتری یاد بگیریم. برای جشنواره فیلم کوتاه دیگری که با محور کوهستان و تمام ماجراجویی‌هایش، برگزار می‌کنم مشتاقم آثاری از فیلمسازان ایرانی دریافت کنم. دوست دارم که دنیا طبیعت، اقلیم و محیط زیست ایران را ببیند و بیشتر بشناسد. کشوری که هم بیابان و هم کوهستان و هم طبیعت سرسبز و دریا دارد. حدود 4 سال پیش قرار بود برای اسکی به ایران بیایم که به دلایلی نشد.»
او در پاسخ به سؤالی درباره دغدغه‌ها و موضوعات مشترک سینمای ایران و اسپانیا پاسخ می‌دهد: «به نظر من سینما یک زبان مشترک در کل جهان است. در فیلم‌ها حقایق دیده می‌شود و معمولاً حقایقی که انسان‌ها نمی‌خواهند ببینند و دیدنش برایشان سخت است. سینما هم چهره خوشحال و شاد دنیا را نشان می‌دهد و هم آن چهره پنهان و ناراحت‌کننده را.»

فیلم‌ها با جامعه در ارتباط بودند
همچون سینمای بلند، موضوعات اجتماعی، در سینمای کوتاه ایران نیز طلایه‌دار است و هر ساله حجم بالایی از تولیدات سینمایی به روایت‌های سینمایی از مسائل حاد جامعه ایران محدود می‌شود. آوالانس در پاسخ به این سؤال که آیا در جشنواره هوئسکا نیز با تصاویر تکرار شونده از ایران مواجه بوده یا اینکه آثار حاضر در این جشنواره آنقدر تنوع داشته که بتوان شناسنامه فرهنگی از ایران ترسیم کرد، پاسخ می‌دهد: «در برخی سال‌ها گرایش‌ها به موضوعات اجتماعی بیشتر بود چرا که فیلم‌های کوتاه به موضوعات روز می‌پردازد. البته در رابطه با ایران تنوع موضوعی زیادی هم داشتیم از اجتماعی تا تجربی.»
با آوالانس درباره کپی‌برداری از الگوهای آزمون پس داده و تحسین شده در جشنواره‌های سینمایی صحبت می‌کنیم و او به فیلمسازان جوانی که به‌دنبال ایده‌های نو نمی‌روند، می‌گوید: «یادمان باشد همیشه کار دوم از کار اول بدتر است. همیشه آن اثر اصلی است که اصالت دارد و مردم متوجه جنس اصلی می‎شوند.»
او می‌گوید: «حدود 10 سال پیش فیلم کوتاهی که حدود یک دقیقه بود، برنده جشنواره هوئسکا شد. این فیلم جنگ بین دو گروه از گاوها بود. تیم داوری این طور تفسیر کرد که این جنگ بین دو قدرت در اجتماع است. این فیلم کوتاه به فینال اسکار رفت چون آنها هم تفسیرشان این بود که فیلم مواجهه دو قدرت در جامعه است. فیلمساز توانسته بود خیلی ساده بدون هیچ دیالوگی فقط با تصاویر، جنگ بین دو قدرت را روایت کند.»

خاطره‌سازی صف‌های طولانی جشنواره فیلم کوتاه
جشنواره بین‌المللی فیلم هوئسکا همچون جشنواره فیلم کوتاه تهران جزو جشنواره‌های اسکارکوالیفاید (جشنواره‌های مورد تأیید اسکار) است. تأییدیه اسکار بر این جشنواره البته قدمت بیشتری دارد و اثر برتر این جشنواره از سال 2004 به‌صورت مستقیم به اسکار راه پیدا می‌کند. این امتیاز توجه بیشتر و رقابت جدی‌تر فیلمسازان را به جشنواره معطوف وطبعاً اهمیت قضاوت هیأت داوری را هم دو چندان می‌کند. آوالانس با تأکید بر اهمیت داوری بر سرنوشت فیلمسازان کوتاه، در ادامه می‌افزاید: «تیم داوری باید قدرت آنالیز و تفسیر داشته باشد. وقتی تیم خوب باشد امکان بیشتری هم وجود دارد که اثر برگزیده در اسکار برنده شود. ما 23 سال است که فیلم‌های کوتاه را انتخاب و گلچین می‌کنیم و راجع به فیلم برگزیده ساعت‌ها بحث می‌کنیم. یکسری کارها به فینال اسکار رسیده و برخی اوقات هم نه.»
او در ارزیابی کلی خود از آثار سینمای کوتاه ایران که در جشنواره چهلم به تماشای‌شان نشسته می‌گوید:«فیلم‌هایی که من دیدم قوی کار شده بودند. محیط و تصاویر یکی از فیلم‌ها خیلی شبیه به فیلم‌های هوئسکا بود. نمادها در دنیا تکرار می‌شوند. فیلم‌ها با جامعه در ارتباط بودند از تصاویر روستاها تا داستان دختری که سرطان داشت و می‌دانست قرار است بمیرد برایم خیلی جذاب بود. چون خیلی مرتبط با جامعه و اجتماع بود.»
آوالانس صف‌های طولانی تماشاگران را از تصاویر خاطره‌انگیز جشنواره فیلم کوتاه تهران عنوان می‌کند و می‌گوید: «اینکه سالن‌ها پر می‌شد و یک عده روی پله‌ها می‌نشستند و عده‌ای هم با وجود صف‌‎های بلند پشت در می‌ماندند، برایم جالب بود. زمان‌بندی و چیدمان فیلم‌ها کنار هم خیلی خوب بود. یک سانس در یک ساعت تمام می‌شد و بعد سیل مخاطب می‌رفت تا فیلم‌های سانس بعدی را ببیند بدون اینکه فیلمی را از دست بدهد.»
او حضورش در ایران را خاطره فراموش ناشدنی می‌داند و مشتاق است این تجربه تکرار شود: «می‌خواهم برگردم و اصفهان و شهرهای دیگر را ببینم و بشناسم. من از علاقه‌مندان شعر عمر خیام هستم. دوست داشتم مقبره او را ببینم. در شعرهایش می‌شود از فرهنگ و تفکر ایرانی‌ها مطلع شد. ایران یک کشور بزرگ است. جاذبه بزرگ فرهنگی و توریستی دارد. سینمایش، بزرگتر از اسپانیاست. اگر کسی بخواهد به تهران بیاید حتماً توصیه می‌کنم از موزه ملی ایران بازدید کند.»