واشنگتن با سفر سالیوان به عربستان جایگاه امریکا در خاورمیانه را به عادی‌سازی گره زد

تقلای بایدن برای برون رفت تل آویو از بحران

فائزه‌سادات یوسفی
خبرنگار

روز گذشته دو روز بعد از سفر جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا به عربستان و دیدار او با محمد بن سلمان، جو بایدن در سخنانی برای به نتیجه رسیدن این مذاکرات که محور اصلی آن عادی‌سازی روابط ریاض با تل‌آویو بود، ابراز امیدواری کرد. این در حالی است که دفتر پادشاهی عربستان پیش‌تر چنین چیزی را مشروط به چند بند کرده بود. با این حال امریکا ناتوان از بازنشانی روابط سابق خود با ریاض و همچنین چالش روابط کنونی خود با رژیم صهیونیستی در تلاش است که موضوع مشترکی را برای تقارب این روابط در پی بگیرد.
به گزارش رسانه‌های امریکایی، رئیس‌جمهور امریکا در سخنرانی انتخاباتی خود در جمع هواداران حزب دموکرات در شهر «فری‌پورت» واقع در ایالت مِین، با اشاره به سفر جیک سالیوان به ریاض بدون ارائه جزئیات، ادعا کرد: «شاید عادی‌سازی روابط در حال انجام‌شدن باشد». همزمان کاخ سفید نیز هدف از دیدار روز پنجشنبه جک سالیوان با بن سلمان ولیعهد عربستان را تقویت روابط و مسائل مهم منطقه‌ای و جهانی و به‌طور ضمنی چشم‌اندازی مشترک برای صلح‌ منطقه خاورمیانه اعلام کرده بود.
 اهداف امریکا برای عادی‌سازی
آنچه که در این ادعاها خودنمایی می‌کند، این است که مقامات امریکایی در تلاش هستند، در پی تعهدات خود به رژیم صهیونیستی، ریاض را متقاعد به عادی‌سازی روابط کنند.
عاملی که باعث توجه امریکا به مسأله عادی‌سازی می‌شود، بهبود روابط با ریاض و بازگرداندن آن به روال و ریل سابق است تا بتواند بر اساس آن، سیاست منطقه‌ای خود را تنظیم کند. به‌ویژه که عادی‌سازی رابطه با ایران با میانجیگری چین، نقش پکن را صلح‌جو و منطبق بر پیگیری ایجاد ثبات در منطقه نشان داد و همچنین این نزدیکی، هراس دور شدن از عادی‌سازی را در واشنگتن برانگیخته است. زیرا ناظران، ‌آن را نشان از فاصله پیدا کردن ریاض از عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی تعبیر کرده‌اند.
آنچه مشهود است، امریکا در برنامه خروج خود از غرب آسیا، رژیم صهیونیستی را جایگزینی مطمئن برای واشنگتن در نظر گرفته است. از این رو اهتمام امریکا جهت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی برای تعمیق حضور آن در منطقه و تعریف آن در معادلات منطقه‌ای به عنوان بازیگری دارای قدرت تصمیم در عرصه تحولات منطقه‌ای در چهارچوب اهداف امریکایی-اسرائیلی است. برهمین اساس، فروش و اعزام تسلیحات پیشرفته تهاجمی چون اف-16 به خلیج فارس و راه‌اندازی رزمایش‌های مختلف با مشارکت رژیم و برخی کشورهای عرب منطقه، بهایی است که امریکا برای متقاعد کردن عربستان و البته سایر کشورهای دیگر می‌پردازد. روابط بین رژیم صهیونیستی و امریکا در جریان تصویب طرح جنجالی قضایی داخلی این رژیم، رو به وخامت رفته است. بحران‌ها در سطوح مختلف اجتماعی، سیاسی و امنیتی صهیونیست‌ها در حال شدت گرفتن است و تمرد برخی نیروهای رزمی چون افسران و نیروهای ذخیره ارتش، سبب فرسوده شدن و تضعیف بازوهای مختلف نظامی و سیاسی آن شده است. کاخ سفید که خود دچار استیصال در تصمیم‌گیری شده، ‌تلاش دارد به طور همزمان هم اختلافات خود با رژیم را حل و فصل کند و هم راهی را برای مجاب کردن رژیم برای کاهش نزاع‌ها و فضای متشنج داخلی پیدا کند. همان‌طور که جو بایدن هشدار داده در صورت استمرار این وضعیت، سطح روابط با تل‌آویو را کاهش می‌دهد، از سویی دیگر مقامات کاخ سفید ضمن تأکید بر تعهدات خود به اسرائیل اعلام می‌کنند که هیچ برنامه‌ای برای توقف یا کاهش کمک‌های نظامی به رژیم صهیونیستی ندارند. امریکا تلاش می‌کند مانع رادیکالی شدن فضای سیاست خارجی رژیم صهیونیستی شود، چرا که تشدید تنش‌ها و افراطی‌گری‌های رژیم می‌تواند زمینه بروز یک تقابل فراگیر و عمیق با گروه‌های مختلف مقاومت و در نهایت یک بحران همه‌جانبه نه‌تنها در فلسطین اشغالی بلکه در تمام منطقه شود. از نظر کاخ سفید، طرح عادی‌سازی می‌تواند عامل مشترکی برای تأمین این دست انتظارات باشد. عادی‌سازی با عنصر کلیدی اعراب می‌تواند تسکینی بر رفتار تند رژیم در سیاست خارجی و در نهایت، کم کردن شکاف داخلی آن داشته باشد.
از دیگر عواملی که امریکا به دنبال آن است وجهه‌سازی و ابراز حمایت از رژیم در انتخابات آتی ریاست جمهوری ایالات متحده است. اکنون فضای رقابت‌های انتخاباتی در جامعه این کشور، مستعد به‌کارگیری مؤلفه‌هایی مهم چون جلب نظر لابی‌های یهودی که سهم مهمی در سیاست خارجه امریکا ایفا می‌کنند، دارد. علاوه برآن، نقش کلیدی عربستان در جهان عرب، می‌تواند زمینه‌ساز بهبود و نفوذ منطقه‌ای هر چه بیشتر ایالات متحده و در نتیجه دستاورد مهمی برای دولت جو بایدن در افکار عمومی داخلی شود.
 عادی‌سازی آری یا خیر؟
بحران‌های فزاینده داخلی و رفتار نژادپرستانه و جنایت‌های رژیم صهیونیستی و اهانت به مسجد‌الاقصی که در کابینه افراطی روندی جهشی را در پیش گرفته، موجی از انتقاد را در جامعه اعراب برانگیخته است. به طوری که حتی برخی کشورها چون امارات که روابط خود با اسرائیل را عادی‌سازی کرده بودند، ‌بارها جنایات آن را محکوم و این دست رفتار افراطی را عامل تنش دوجانبه معرفی کرده و حتی در سازمان‌های بین‌المللی نسبت به آن هشدار دادند.
تحلیلگران معتقدند که نام عادی‌سازی هیچ گاه نمی‌تواند یک رابطه دوجانبه مرسوم در نظام بین‌الملل را بازتعریف کند، زیرا هم رژیم صهیونیستی می‌کوشد که در بستر آن، منافع امنیتی و در مرحله دوم اقتصادی خود را تأمین کند و هم ظرفیت اعراب و ملت‌های آنها هیچ گاه پذیرنده این موضوع نخواهد بود. پیمان ابراهیم که نام صلح را یدک می‌کشد تنها برای بهره‌برداری امنیتی صهیونیست‌ها در قبال قدرت جبهه مقاومت ایجاد شده و از این رو، اهداف ضد‌امنیتی را در خود جای داده است. از سویی دیگر، ‌برخی ناظران فرصت‌های پیش آمده را محملی برای امتیازگیری ریاض از کاخ سفید می‌دانند که البته با توجه به شرایط کنونی منطقه‌ای، مسأله فلسطین و همچنین فضای داخلی رژیم صهیونیستی، طرح عادی‌سازی هیچ عواید درخوری را نمی‌تواند برآورده سازد و این کلاف، پیچیده‌تر و سردرگم‌تر خواهد شد. چنانچه مقامات عربستان در جریان سفر بلینکن به این کشور، عادی‌سازی با رژیم را بدون یافتن راهی برای صلح با مردم فلسطین دارای مزایای محدود اعلام کرده بودند.

جستجو
آرشیو تاریخی