سید مصطفی خوش‌چشم در گفت‌و‌گو با «ایران» تشریح کرد

مرحله سوم تقابل واشنگتن در برابر جبهه ایران

 
مذاکرات هسته‌ای در حالی زیر سایه تعلل ایالات متحده برای تصمیم‌گیری همچنان در نقطه بن‌بست قرار گرفته است که بروز تحولات سازنده منطقه و توافق ازسرگیری روابط ایران و عربستان به نگرانی‌های واشنگتن از روند رو به ارتقای موقعیت ایران در صحنه منطقه‌ای و بهبود مناسباتش با کشورهای عربی افزوده است. سید مصطفی خوش‌چشم در گفت‌و‌گویی کوتاه با «ایران» جدیدترین روند تحولات پیرامون مذاکرات رفع تحریم‌ها را تشریح کرده است.
 
امریکایی‌ها همچنان در تردیدهای خود برای تعیین تکلیف مذاکرات رفع تحریم‌ها دست و پا می‌زنند. چنانکه برخی از تحلیلگران امریکایی این شرایط را نتیجه بی‌بهره بودن «جو بایدن» از هر ایده‌ای پیرامون حل و فصل موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ارزیابی می‌کنند. نظر شما چیست؟
ایران و امریکا در تقابل برای آخرین امتیازات باقیمانده در چهارچوب مذاکرات وین قرار دارند و این وضعیت، از شهریور پارسال به صورت ثابت دنبال می‌شود. تجربه نشان داده، امریکایی‌ها تا زمانی‌که به خواسته‌های خود نرسند، وارد جنگ ترکیبی با کشور هدف می‌شوند. جنگ ترکیبی‌ای که علیه ایران به کار گرفته شده، بسیار گسترده‌تر و شدیدتر نسبت به اقدامات مشابه امریکا در قبال دیگر کشورهای هدف است. دور اول تقابل این دو کشور، به شکل فشار ترکیبی در بهار گذشته و تا قبل از آخرین دور مذاکرات وین در مرداد و شهریور پارسال شکل گرفته و دور دوم آن هم پس از پایان مذاکرات در شهریور آغاز شد که تا زمستان گذشته طول کشید.امریکایی‌ها در هر دو نوبت این تقابل به نتایج مورد نظر خود نرسیدند. هرچند امتیازات باقیمانده بسیار اندک بوده اما اهمیت آن بیش از بقیه امتیازاتی است که تاکنون برای آن تعیین تکلیف شده است. حتی بخش کوچکی از مسائل مرتبط با تحریم‌ها آنقدر مهم است که هر طرفی بتواند این امتیازات را به دست آورد، قطعاً برنده چنین توافقی خواهد بود. از همین رو، امریکایی‌ها هنوز حاضر به انجام تصمیم درستی در این مورد نشده‌اند. آنها حتی در برخی از مواردی هم که در متن نوشته شده حاضر به شفاف‌سازی کلمات و عبارات نیستند. پر واضح است که آنها به دنبال این هستند تا از ابهامات موجود، بلافاصله بعد از دستیابی به هر توافقی سوءاستفاده کرده و بتوانند از انجام تعهدات خود طفره بروند. حال در مرحله آغاز تقابل جدیدی برای دور سوم مذاکرات قرار گرفته‌ایم. از شواهد این‌گونه به نظر می‌رسد که در ماه‌های آینده امریکایی‌ها همچنان به این وضعیت ادامه دهند. اگرچه هنوز زمان باقی مانده و شاید در مذاکرات به وضعیت مشخص‌تر و ملموس‌تری که بتوان گفت نتیجه‌بخش بوده، دست پیدا کنند.امریکایی‌ها قطعاً روی همین فرمول جنگ ترکیبی خود با ایران را ادامه خواهند داد. البته این امید وجود داشت که آنها بعد از دو دور شکست در جنگ ترکیبی آن هم با وجود به کار‌گیری تمام توان خود، به این نتیجه عاقلانه برسند که باید مشکلات خود را از طریق دیپلماتیک حل کنند تا به تصمیم درستی برسند. اما از آنجا که امریکا برای دهه‌ها قدرت اول دنیا بوده، گاه فهم این مسأله که یک کشور کوچک‌تر در برابر آنها ایستاده و بارها شکست‌شان دهد، سخت می‌شود. امریکا و سه کشور اروپایی توأمان در این جنگ ترکیبی همراه با بسیاری از نائبان و شرکای منطقه‌ای سعی کرده‌اند ایران را به عقب برانند و نتوانستند. حالا باید دید که آیا بالاخره در ماه‌های آینده این اتفاق خواهد افتاد و امریکایی‌ها تا آخر تابستان به سمت تصمیم معقولانه‌ای خواهند رفت یا خیر؟
در چنین شرایطی چه چشم‌اندازی برای رویکرد جمهوری اسلامی پیش‌بینی می‌شود؟
دو اقدام وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران باید به شکل روشنی آن را انجام دهد. ما در برخی از حوزه‌های جنگ ترکیبی، همچون حوزه‌های سخت و امنیتی و سایبری و در مقابله با راهزنی دریایی بسیار خوب عمل کرده‌ایم. اما در حوزه‌های نرم و نیمه سخت همچون اقتصاد و هدایت افکار عمومی و جنگ ادراکی و شناختی و همینطور جنگ رسانه‌ای، نیاز به تلاش بیشتری داریم. پس بهتر است که برای دفاع در مقابل اقدامات خصمانه امریکا تمهیدات عاجلی برای برطرف شدن ضعف‌های موجود اندیشیده شود.البته جمهوری اسلامی ایران هم نباید به اقدامات پدافندی و دفاعی در این جنگ ترکیبی بسنده کند. نظام باید علاوه بر پوشش دادن نقاط آسیب‌پذیر، از مؤلفه‌های قدرت خود که پرشمار هم هست، برای وارد آوردن فشار ترکیبی متقابل به طرف غربی در چهارچوب یک طرح راهبردی و هوشمندانه به شکل کاملاً کنشگرانه بهره ببرد. شاید به تبع همین راهکار، طرف مقابل که در حال حاضر در گیرودار جنگ اوکراین و تنش‌های روزافزون در تنگه تایوان در مقابل چین است، زیر این وزنه‌ها به تصمیم عاقلانه‌تری در زمان باقیمانده برسد.
در همین میان شاهد از سرگیری روابط ایران و عربستان هم بوده‌ایم. در چنین وضعیتی، امریکا امکان اقدام جدیدی را با سمت و سوی ضد ایرانی خواهد داشت؟
امریکایی‌ها در تقابل با جمهوری اسلامی ایران و در چهارچوب استراتژی مهار و همچنین جابه‌جایی بخش اعظمی از توان خود از خلیج فارس تا دریای جنوبی چین به دنبال این بودند که با تقویت اتحاد بین اعراب و اسرائیل به رهبری عربستان و سپس در حوزه خلیج فارس برای متحد کردن جبهه عربی با اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران، روی کشور ما فشار وارد کنند. تسریع اقدامات در عادی‌سازی روابط از اولین گام‌هایی بوده که در اجرای این طرح برداشته شد. اما کار خوب دیپلماسی که نظام جمهوری اسلامی انجام داد و توانست با عربستان، به سمت برقراری مجدد روابط و عادی‌سازی گام بردارد توانست تا حد زیادی این طرح را که البته تا اندازه زیادی به شکست هم انجامیده بود، خنثی سازد. هم ‌اکنون فشارها در حال برگشتن به سمت اسرائیل است و تمرکز جهان اسلام بار دیگر روی مسأله فلسطین به عنوان اولین و بالاترین اولویت قرار می‌گیرد.
حالا اسرائیلی‌ها خود را تنهاتر از همیشه می‌بینند و با توجه به ضعف‌های بسیار زیادی که در داخل داشته و همینطور ضعف‌هایی که در مقابله با جبهه مقاومت و سرتاسر غرب آسیا دارند، از این عادی‌سازی روابط عصبانی هستند و تا حدی هم گیج شده‌اند. دلیل مخالفت امریکا هم همین بود. به عبارتی، امریکایی‌ها نه تنها خود در مقابله با جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا مجبور به عقب‌نشینی شده‌اند، بلکه طرح بعدی آنها که جایگزین کردن اعراب و اسرائیل در نوک پیکان و هدایت خود امریکا از پشت سر هم بود، شکست خورد. کشورهای منطقه بویژه عربستان از آخرین سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ به این نتیجه رسیدند که بازی کردن با طرح‌های امریکا فقط برای آنها هزینه‌های شدید مادی به بار خواهد آورد. توسعه اقتصادی آنها در گرو امنیت است و اصلی‌ترین بازیگر منطقه در حوزه امنیت هم جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود.
بنابراین باید انتظار شکل‌گیری نظم جدیدی را در منطقه داشت که مطابق با منافع امریکا نخواهد بود؟
بله؛ ایران سال‌هاست که به دنبال ایجاد یک توازن و طرح امنیتی منطقه‌ای در خلیج فارس و کل منطقه غرب آسیا به منظور ایجاد ثبات در خاورمیانه و بهبود روابط با کشورها است. عربستان، امارات و دیگر کشورها به این نتیجه رسیده‌اند، گزینه‌های دیگری که از قبل انتخاب کرده بودند به شکست انجامیده و حالا زمان آن رسیده که به تنها انتخاب خود، یعنی رسیدن به امنیت منطقه‌ای از طریق همکاری با جمهوری اسلامی ایران بپردازند.
در چنین چهارچوبی باید به صورت گام به گام پیش رفت و پیشاپیش نباید نسبت به نتایج، به صورت جانبدارانه چه در جهت مثبت و چه منفی فکر کرد. به نظر می‌رسد، برای تقویت ثبات هر چه بیشتر کنونی در منطقه نیاز مبرمی وجود دارد که ایران و عربستان در طول روابط دوجانبه خود به مسائل اقتصادی، گسترش همکاری‌ها و سرمایه‌گذاری و تجارت متقابل بپردازند. این وضعیت هر چه بیشتر در ثبات منطقه مؤثر بوده و تضمین بیشتری برای ماندگاری آن وجود خواهد داشت.
 


 
 
 

 

جستجو
آرشیو تاریخی