ماجراهای خانم آقای او
بویناکهای شامهسوز
ریحانه ابراهیمزادگان
شاعر و طنزپرداز
ناشتا رفتیم بازار تجریش، والک و ریواس و کنگر ابتیاع کنیم به جهت پخت خورش و خوراک بهاری. دیدیم هوا مطبوع است و سردماغیم، اتوبوس سوار شدیم تا بازار. راه زیاد بود و مسافر زیادتر. جای جلوس نبود، میله را گرفتیم تا سکندری نخوریم. مسافر بغلی، با یک دست کف و ما میله سقف گرفته و دیگری توی ماسماسک وامانده میگشت. ما که اهل فضولی و تجسس نیستیم، به فضلالله اصالت و کمالات از فعل و کردارمان مشخص است، لاکن به جهت تراکم مسافر به هم نزدیک بودیم. چشممان افتاد دیدیم آنلاین شاپ گردی، کرده سرخاب سفیدآب رؤیت میکند. همین طور که حواسمان به سیر و سیاحت همسفر گرامی بود، بویی به مشاممان خورد که دماغمان تیر کشید! سر بلند کرده دیدیم مماس با نقطه اتصال بازو به بدن که صدوشصت درجه باز شده تا به میله سقف اتوبوس برسد، ایستادیم. بوی عرق به قسمی مویرگهای دماغمان را میدرید که خوف خوندماغ شدن، برمان داشت. خداوند از کمالات، وجاهت، شکوه، جذبه، شعور، ظاهر، باطن و هکذا چند برابر سایر بندههایش به ما عطا کرد و به کارمان آمد؛ ماندیم مابقی تیزدماغی به چه کارمان میآید که چند برابر نیاز قسمتمان شده، جز آنکه هر جا بوی ناجوری به مشام رسیده اول ما فهمیدیم، بعضاً مابقی هرگز ملتفت نشدهاند!
القصه هنوز آفتاب تموز نتابیده، بوی عرق خلقالله بلند شده اسباب تشویش و تهوع مهیا میشود. دکتر و کارمند و دارا و ندار ندارد، طهارت و نظافت ایام گرم سال آدابی دارد که بحمدالله اکثریت از اشراف به آنها محرومند، بعضاً از دانستن طفره میروند. به ظن ما، شامهآزارها چند طایفهاند؛ عدهای سیر و پیاز تناول کرده به قیمت عیش و عشرت خود، الباقی به نفسهای عمیق شکنجه میکنند. هرکلمه چه «ح» و «ه» دار را هم کشدارتر تلفظ میکنند مبادا کمکاری کرده در آلودگی هوا نکوشیده باشند. طایفه بعدی فریضه عفن پا به عهده دارند. اماکن مفروش به لطف ممارست در بویناکی این قماش، به شکنجهگاه تبدیل میشود. اغلب این طایفه محاذی گله شکوا، ادعا میکنند هر روز حمام میکنند یا پاپوش تعویض کردهاند یا کفش شستهاند. لاکن بلاشک عیب و علت از خودشان است. کفش طهارت میدهند، جوراب نشسته میپوشند. حمام نکرده جوراب عاطر و طاهر میپوشند. حمام کرده جوراب عاطر و طاهر پوشیده، کفش مشامآزار به پا میکنند. القصه زنجیره بوی تعفن از پا قطع نمیکنند.
طایفه سوم خانمانبراندازتر از سایرینند. همانها که هر روز حمام میروند لاکن بوی عرق روی البسه نشستهشان بیداد میکند. البسه نو، حمام نکرده میپوشند. حمام میکنند البسه نو تن میکنند، لاکن زحمت استعمال عطریات به خود نمیدهند. مع هذا، آفتاب تموز بتابد، بویناکهای شامهسوز کفو زامبیها راه میافتند در سطح شهر به قصد نسلکشی! شامهآزاری کرده و لایه اوزون تضییع میکنند.