در حافظه موقت ذخیره شد...
نقدی بر گفتوگوی پر شائبه فردوسیپور با جهانبخش
پارادوکسهای عـادل!
رفتار عادل در این مصاحبه، زمان انتشار گفتوگو و تدوین خاص آنها که سؤالات سیاسی پشت هم چیده شده بود، بیشک موجبات دلخوری جهانبخش-که پسری با پرستیژ و پرنسیب خاص است- را فراهم آورد و کاپیتان تیمملی که اهل جاروجنجال نیست، گلایههایش را نسبت به تدوین این مصاحبه با دوستان و تعدادی از ملیپوشان در میان گذاشته است. اینکه چرا پس از ماهها این گفتوگو با موضوعاتی که بحث روز فوتبال نیست و صرفاً محورش پرسشهای سیاسی شده، اکنون منتشر شود، علت اصلی ناراحتی جهانبخش است. جهانبخش هرگز انتظار نداشت که عادل در این مصاحبه مسائل بدیهی یک گفتوگوی دوستانه را زیر پا بگذارد و میان آن همه بحث فوتبالی و مبهم، مباحث صرفاً سیاسی را برجسته کند، از نگاه جهانبخش این خارج از اصول و مرام اخلاقی است.
استناد عادل در این تقابل، به بحثها و موارد برگرفته از رسانههای خارجی یا به قول جهانبخش رسانههای زرد و شبکههای اجتماعی بدون مستندات کافی بود . جهانبخش میتوانست به سادگی از عادل بپرسد: «آقای فردوسیپور! از شهریور ماه ۱۴۰۱ که ایران هر روز آبستن یک اتفاق تازه بود، تا امروز کجا تشریف داشتی و واکنش جنابعالی به وقایع کشور چه بود؟ چرا خود را پنهان کرده بودی و دریغ از یک مصاحبه، پست یا استوری! روز التهاب دانشگاه شریف که خاستگاه شماست، کجا بودی، چه عکسالعملی داشتی؟ همان پیجها و رسانههایی که به آنها استناد میکنی، در ایام التهاب دانشگاه شریف، شما را به باد تندترین انتقادات گرفته بودند و به انفعال و بیتفاوتی شما میتاختند؛ از دانشجویان یا به عبارتی شاگردان شما تا دیگر اساتید، جامعه رسانه و خیلیهای دیگر منتظر واکنش عادل فردوسیپور بودند اما دریغ از یک جمله!» آیا تهیهکنندگی و کارگردانی فوتبال ۱۲۰ یا ترس از فیلتر شدن رسانه شخصیاش به سکوت ۶ماهه عادل ربط ندارد؟اینکه چرا عادل در این روزها که فضای کشور آرام است، بحثهای کهنه را پیش میکشد، در آتش تنش میدمد و دوباره بازیکنان را به تنور داغ حاشیهها هل میدهد را باید از خود او پرسید.عادل همواره دیگران را ملزم به پاسخگویی برابر خود میداند اما هیچگاه خود در مقام پاسخگویی برنیامده و برای این مصاحبه حیرتانگیز هم پاسخی به منتقدانش نداده و تا ابد هم نخواهد داد.سوای اینها، به نظر میرسید عادل با این گفتوگو تلاش کرد تا چهره مخدوش خود را نزد گروهی که او را در ۶ماه گذشته به انفعال و بیتفاوتی متهم میکردند، تا حدودی ترمیم کند اما حالا پس از فروکش طوفان صحبتهای عادل جز چند صباحی بحث و جدل که اساساً نکته بارزی نداشت، تأثیری بر فوتبال کشور نداشته و نخواهد داشت و چه بسا بعد از این گفتوگو، سایر بازیکنان تیمملی با تردید به رسانه او بنگرند؛ گذر زمان همهچیز را روشن خواهد کرد.اگر در پرسشها بیمایه دقیق شویم، آنجا که جهانبخش به خیانت عکاس انگلیس در گرفتن عکسهای فیفا توسط عکاس انگلیس و انتشار ۳۰۰ عکس در کمتر از ۲۴ ساعت اعتراف کرد یا پرده از دلالی در دوره اسکوچیچ برداشت، عادل هرگز رغبتی برای بازکردن بحث و ادامه موضوع از خود نشان نداد یا جایی که جهانبخش از استقبال بسیاری از بازیکنان برای بازگشت کیروش سخن گفت، ذرهای درباره دلایل تفاوت و خوشحالی جهانبخش و بازیکنان نسبت به این تغییر چیز مهمی نپرسید و از کنار موضوع «جادو-جمبل» در دوره عزیزی خادم به سادگی عبور کرد.
عادل که جهانبخش و تیمملی را به همراه نبودن با «مردم» متهم کرد، به این پرسشها پاسخ دهد که چرا در بزنگاههای مهم همواره پنهان است و 30سال دودستی منافع صداوسیمایی و شخصی خود را چسبیده بود اما اکنون از بازیکنان میخواهد به رؤیاها، درآمدها و آینده زندگی خود پشت کنند؟! آیا فشاری که عادل روی جهانبخش گذاشته بود که چرا فلان کردید و باید بهمان میکردید، نوعی از دیکتیشن و لگدمال کردن آزادی شخصی نیست؟ رفتار عادل سرشار از تناقض و پارادوکس بود.