افزایش ازدحام بیماران با علائم تب، آبریزش و خارش گلو در مطبها
حساسیت فصلی یا کرونا؟
این روزها آمار ابتلای قطعی کرونا به بالای هزار نفر رسیده و تعداد کل کشتهشدههای این پیک از ۳۵ نفر گذشته است
محمد معصومیان
خبرنگار
صدای بیحال بیمار را از در باز مطب پزشک میشنوم: «چند روز بود که خارش گلو داشتم با کمی آبریزش بینی خودم فکر میکردم که حساسیت فصلی است اما از دیروز تب کردم و دیشب تا صبح از بدن درد نخوابیدم.» دکتر با لحنی کنایهآمیز میگوید: «این روزها همه حساسیتها به کرونا متصل میشود» در سالن انتظار بیماران گوش تا گوش نشسته و صدای سرفههای خشک و گاهی نالههای کشدار شنیده میشود. با بالا رفتن دوباره آمار ابتلا به کرونا پزشکان و مسئولان به روال هر چند ماه هشدار میدهند تا مردم بیشتر به رعایت پروتکلها اهمیت بدهند.
بعد از بیش از 3 سال از آغاز اولین موجهای همهگیری کرونا هنوز هم بسیاری از مردم ترجیح میدهند علائم بیماری کرونا را به بیماریهای فصلی ارتباط بدهند. فرقی نمیکند چه فصلی؛ اگر تابستان باشد آفتابزدگی است، اگر بهار باشد حساسیت در برابر گردهافشانی، اگر زمستان باشد یک سرماخوردگی ساده است و اگر پاییز باشد میتواند تأثیر قمر در عقرب باشد اما کرونا به هیچ عنوان نیست.
این روزها آمار ابتلای قطعی کرونا به بالای هزار نفر رسیده و تعداد کل کشتهشدههای این پیک از 35 نفر گذشته است. زنگهای خطر به صدا در آمده اما بنظر میرسد ترس مردم از این بیماری تمام شده است. کمتر کسی از ماسک استفاده میکند و همه این تصور را دارند که میتوانند این بیماری را به راحتی شکست بدهند بدون اینکه بخواهند به این واقعیت ترسناک فکر کنند که انتقال بیماری از فرد جوان یا به لحاظ بدنی سالم به یک فرد سالخورده یا کسی که بیماری زمینهای دارد میتواند به مرگ او بینجامد.
از اواخر هفته پیش بود که در عین احساس سلامت بدنی خارش گلو و کمی آبریزش داشتم. دروغ چرا من هم مانند بسیاری مصادف شدن این علائم با فصل بهار را به حساسیت فصلی ربط دادم. با خودم میگفتم اگر کرونا باشد باید امشب تب و بدن درد شروع شود اما 3 شب با احساس سالم بودن و تنها با علائم خفیفی از خارش گلو گذشت. تقریباً خوشحال از اینکه دیگر باید تمام شود به صورت خودسر از قرص ضدحساسیت استفاده کردم اما فردای همان روز بعد از پیادهروی احساس ضعف و بیحالی به سراغم آمد و به سرعت پایین رفتن خورشید، تب به سراغم آمد. حالا که پشت در باز مطب پزشک منتظر نشستهام و به حرفهای بیماران گوش میدهم میبینم بسیاری از آنها با تصور اینکه خارش گلو و آبریزش نشانههای حساسیت فصلی است چند روزی مشغول پخش ویروس بودند.
مطب آنقدر شلوغ است که فرصت گفتوگو با گروه کروناییهای اطراف فراهم است. مرد جوانی سرش را به دیوار تکیه داده و هر چند ثانیه سرفههای خشکش باعث تکان خوردن صندلی میشود. ماسک نزده است و هر چند دقیقه چشمانش را باز میکند و نگاهی به شمارش نوبتهای بالای اتاق پزشک میاندازد؛ غری میزند و دوباره چشم روی هم میگذارد. زیرچشمی به من نگاهی میاندازد و میپرسد: «این پزشک ویزیت را زیادی کش نمیدهد؟» راست میگوید اما همین که پزشکی برای ویزیت 10 تا 15 دقیقه زمان میگذارد بهنظرم نقطه قوت اوست. میپرسم چند روز است مریض شده است؟ درجواب میگوید: « نمیدانم ولی میدانم از همکارم گرفتم. چند روز بود میگفت گلو درد دارد اما ماسک نمیزد میگفت حساسیت است. اما از دیروز حال او بد شد و بعد نوبت من شد. دوتایی در یک مغازه فتوکپی و پرینت کار میکنیم. مغازه هم کوچک است و دائم کنار هم هستیم.» او تعریف میکند که هر بار موج جدیدی بود او مبتلا شده است برای همین دیگر ترسی ندارد و حوصله ماسک زدن هم ندارد: «اگر میخواستم بمیرم همان بار اول که در بیمارستان بستری شدم میمردم.»
دختربچهای از درد به پایههای صندلی روبهرویی ضربه میزند. مادرش پشتش را میمالد اما انگار دختر دردش بیشتر از آن است که مالش مادرش او را آرام کند. هر از گاهی بلند میشود و کلافه پاهایش را روی زمین میکشد. نوبتم میشود و دکتر پشت صندلی با دولایه ماسک نشسته است. علائم را میپرسد و برای او توضیح میدهم. در انتها از او در رابطه با تفاوت آلرژی با کرونا میپرسم و با خنده میگوید: « اینطور که من میبینم این روزها همه حساسیت فصلی دارند. مهمترین فرق آلرژی و کرونا این است که حساسیت تنفسی خارش خیلی زیادی ایجاد میکند اما در بیماری کرونا این خارش یا اصلاً وجود ندارد یا خیلی کم است. یکی دیگر از چیزهایی که بیماران تازه متوجه میشوند مشکلشان حساسیت نیست تب کردن است. هر چند بعضی به من گفتهاند گرممان بوده چون هوا در حال گرم شدن است. تب کردن از آن چیزهایی است که دیگر نباید به چیز دیگری مرتبط باشد جز بیماری و عفونت. درد و کوفتگی بدن و عضلات هم نشانه کرونا است و هیچ ارتباطی به حساسیت ندارد. این علامت گاهی بین حساسیت و کرونا مشترک است اما بازهم تفاوتهایی دارد که اگر نخواهید خودتان را گول بزنید راحت متوجه میشوید.»
آقای دکتر دوست ندارد نامش را در گزارش قید کنم. وقتی با حوصله به حرفهایش گوش میدهم میپرسد کافی است؟ با خنده بیحالی میگویم خبرنگارم و به فکر نوشتن گزارشی در رابطه با تفاوت و شباهت کرونا و حساسیت فصلی هستم. اگر فرصت هست بیشتر توضیح بدهید: « بله یکی دیگر از نشانهها این است که اگر حساسیت داشته باشید معمولاً به آنتیهیستامینها جواب میدهید و علائم را کم میکند اما در کرونا اینطور نیست. البته همه این علائم یک طرف کار است و مهمترین تفاوت در ویزیت پزشک مشخص میشود. شما همین که مردم را مجاب کنید بیشتر از ماسک استفاده کنند و بعد از 4 سال نیایند داخل اتاق و دائم نگویند حساسیت فصلی است من از شما تشکر میکنم» خداحافظی میکنم و با نسخه به داروخانه میروم. صف بلندی از بیماران با نسخههای مشابه وجود دارد. کمی فاصله میگیرم و از زنی که پشت پیشخوان پذیرش نشسته میپرسم: « همه اینها کرونا دارند؟» زن پاسخ میدهد: «دوباره خیلی شایع شده و بیشتر بیماران هر روز ما بیماران کرونایی هستند.» باز میپرسم بیماران خیلی بدحال هم دارید؟ میگوید: «خیلی بدحال هم داریم اما بیشتر آنها یکسره به بیمارستان میروند و اینجا که درمانگاه است نمیآیند. اینجا روزی یکی دوتا بیمار داریم که پزشک آنها را به بیمارستان ارجاع میدهد چون خودشان خیلی جدی نگرفتهاند.»
با تمام شدن دید وبازدیدهای عید نوروز و برگشت مردم به سر کار و زندگی بسیاری با همین خود فریب دادنها به محل کار بازمیگردند. آدمهایی که بعد از 10 روز روبوسی با نیمی از شهر حالا بدون ماسک وارد محل کار میشوند. بهتر است مانند موجهای قبلی بازهم به ماسک پناه ببریم و فاصلهها را رعایت کنیم حتی اگر فکر میکنیم دیگر بعد از 4 سال امکان ندارد از این بیماری بمیریم.
بــــرش
زنگهای خطر به صدا در آمده اما بهنظر ترس مردم از این بیماری تمام شده است. کمتر کسی از ماسک استفاده میکند و همه این تصور را دارند که میتوانند این بیماری را به راحتی شکست بدهند بدون اینکه بخواهند به این واقعیت ترسناک فکر کنند که انتقال بیماری از فرد جوان یا به لحاظ بدنی سالم به یک فرد سالخورده یا کسی که بیماری زمینهای دارد میتواند به مرگ او بینجامد