جامعه خداوند «رحمن» بدون طبقه است
علی طالبلو
طلبه پژوهشگر
جامعه خداوند «رحمن» بدون طبقه است
در قرآن کریم وارد شده است که مشرکین هنگام شنیدن قرآن رم کرده و روی میگردانند وَ إِذا ذَکرْتَ رَبَّک فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُورا.[1]
در احادیث وارد شده است که آن آیات که باعث رم کردن مشرکین میشده است، آیه بسمالله الرحمن الرحیم است.[2]
با جستوجو در آیات دیگر قرآن مشاهده میکنیم که آنچه باعث عصبانیت مشرکین میشده است، صفت «الرحمن» خداست. وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا وَ زادَهُمْ نُفُوراً.[3]
مگر بسمالله الرحمن الرحیم و به طور خاص ویژگی الرحمن با چه چیزی در جامعه جاهلی منافات داشته که اینقدر ناخوشایند مشرکان بوده است؟
برای پاسخ به این سؤال باید کمی در معنای الرحمن و شرک تأمل کنیم.
الرحمن یعنی خداوند دارای رحمت عامه نسبت به تمام مخلوقات خود است. این رحمت ضامن ادامه حیات آنهاست. خداوند رحمن این منبع رحمت را در اختیار همه مخلوقات خود قرار میدهد؛ از انسان تا حیوان و از مؤمن تا کافر. اگر آب از آسمان سرازیر میشود یا از میان سنگها میجوشد برای این است که در مرکز عالم، خدای رحمن تدبیر امور میکند.
شرک یعنی قائل به این شویم که خدای متعال شریک دارد. خودش ما را خلق کرده ولی تدبیر عالم را به شرکا سپرده است. حال چرا برخی به این شرک رسیدهاند؟ جواب این است که شرک، الهیات موجه کردن و مشروع ساختنِ اختلاف طبقاتی است.
مغز متفکرهایی که از شرک سود میبردند، گمان میکردند که جامعه مانند یک بدن است. برخی سر آفریده شدهاند و فرمان میدهند و برخی مثل دست هستند و فرمان میبرند. انسانها از گِلهای متفاوتی خلق شدهاند و این تفاوت یعنی سروری برخی بر دیگران مشروع است.
لکن خدا اینطور جواب میدهد: الَّذی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى فی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت. خدا آسمانها را طبقاتی آفرید اما در آفرینش «رحمن» تفاوتی نیست.
یک خدا نمیتوانست اختلاف طبقاتی را توجیه کند. پس باید خدایانی باشند که نتیجه تعدد آنها، طبقهطبقه کردن جامعه شود.
در تاریخ اسلام هر کس خدای خودش را مثل یک نماد علم میکرد تا با آن قدرتنمایی کند. این وضعیت یک نظم سیاسی اقتصادی درست کرد که از قدرت صنمها، ثروت هم تولید میشد. لکن بسمالله الرحمن الرحیم ساختار غلط را میشکست و علیه نظام سیاسی اقتصادی مشرکانه قیام میکرد.
خدای رحمان طبقات را نمیپسندد بلکه همه موجودات را مخلوقات خود دیده و همه را به خاطر اتصال به منبع رحمت خویش، از نابودی و عذاب الیم نجات میدهد. در نتیجه در پیشگاه خدای رحمن نباید خود را سرور و ارباب سایر انسانها دانست و آنها را مصرف کرد. این باعث میشود که مشرکین با الرحمن مشکل داشته باشند.
عباد رحمن نه تنها خودشان را به مستکبر و مستضعف تقسیم نمیکنند بلکه علیه جامعه طبقاتی نیز میشورند. وقتی به سلیمان خبر رسید که بلقیس ملکه سبأ، جامعهای را سامان داده که در آن برخی بر برخی برتری دارند و دیگران را استثمار میکنند، به او نوشت: إِنَّهُ مِنْ سُلَیمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِالله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَی وَ أْتُونی مُسْلِمین
با بسمالله الرحمن الرحیم شروع کرد و دستور داد که به حکم بسم الله، نباید برتری بجویید.
[1]- اسراء، 46.
[2]- تفسیر قمی، جلد 2، صفحه 20
[3]- فرقان، 60.