یادداشت
تصاعد بحران به ضرر کیست؟
عبدالرضا هادی زاده
روزنامه نگار
سفر رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران و رایزنی با مقامات جمهوری اسلامی ایران پس از درز ناقص گزارش این نهاد به رسانهها در خصوص آنچه غنیسازی 84 درصدی ایران معرفی شده بود بار دیگر این سؤال را مطرح کرده است که مراودات ایران و آژانس و تسلسل اختلافات و تفاهمها، ناشی از یک رویه سیاسی بوده یا موضوعی با ابعاد فنی و تخصصی در حوزه مسائل هستهای است.
برای پاسخ به این سؤال لاجرم باید به سراغ اهداف و انگیزههای کشورهای غربی به خصوص ایالات متحده امریکا رفت.
سابقه دو دهه مناقشه بهوجود آمده به بهانه فعالیت هستهای ایران نشان میدهد که آنچه از سوی غرب در پروندهسازی علیه ایران آغاز شده پروسهای برای سیاسی و امنیتی کردن فعالیت صلحآمیز هستهای ایران بوده است. روند اجرایی این مسأله نیز با به شکست کشاندن توافقات حاصله بین ایران و تروئیکا در سالهای 82 تا 84 آغاز شده است.
سالهایی که ایران حتی برای نشان دادن حسن نیت خود تمامی فعالیتهای هستهای و البته اندک خود را متوقف کرد اما همزمان با قطعنامههای سیاسی شورای حکام شاهد رویکرد مخرب طرف غربی بود. قطعنامههای سیاسی و متعدد شورای حکام نیز مقدمهای برای ورود پرونده ایران به شورای امنیت و معرفی آن به عنوان مسألهای جهانی و دارای اهمیت ویژه شد.
با این حال ایران همواره تأکید داشته است که همکاری با آژانس به رغم سیاسی کاری این نهاد به اصطلاح فنی ادامه داشته باشد. شاهد مثال این مسأله را میتوان در مذاکرات ایران و آژانس و اهتمام ویژه ایران در پاسخ دادن به سؤالات شش گانه آژانس در سال 1386 مشاهده کرد؛ اتفاقی که حتی باعث شد آژانس تا مدتی خلع سلاح شده و رسماً اعلام کند که مسائل و سؤالهای این نهاد به طور کامل پاسخ قانع کننده از سوی ایران دریافت کرده است.
با وجود این کشورهای غربی به خصوص ساکنان کاخ سفید، آژانس را اهرم فشاری علیه ایران به شمار آورده و هر بار با مسألهسازی از طریق این نهاد مانع از به نتیجه رسیدن مسأله از طریق راه حل فنی شدهاند. در دوران اجرای برجام نیز که توافق تا حدودی بنا به میل طرفین پیش میرفت، آژانس طی 15 گزارش جداگانه بر فعالیت صلحآمیز ایران و اجرای کامل تعهدات کشور صحه گذاشت.
اما این رویه با خروج یکجانبه امریکا از برجام و سپس استفاده مجدد از آژانس به عنوان کارگزار واشنگتن متفاوت شد. آژانس ابتدا با استناد به اسناد ادعایی رژیم صهیونیستی مسأله سایتهای جدید و اعلام نشده را در دستور کار قرار داد و در آخرین مورد ادعای مخدوش غنیسازی 84 درصدی توسط ایران در سایت زیرزمینی فردو را مطرح کرد.
با وجود آنکه برای ایران این سناریو تکراری بوده است اما همچنان ترجیح بر آن بوده تا برای روشن شدن افکار عمومی همکاریهای متعارف با آژانس حفظ شود و پاسخهای فنی تهران وجود داشته باشد.
اما اکنون امریکا و کشورهای غربی بخوبی متوجه هستند که وضعیت ایران و جهان در سال 2023 نه تنها مانند سال 2003 (سالهای ابتدایی پروندهسازی برای ایران) نیست که حتی شباهتی به سال 2013 (سالهای آغاز مذاکرات برجامی) نیز ندارد. کشورهای غربی به این فهم رسیدهاند که دیگر مسیر شورای امنیت و صدور قطعنامه علیه ایران با بهانهسازی غرب مسدود شده است. دولتهای مختلف به خصوص بازیگران دارای حق وتو و قدرتمند جهانی عضو شورای امنیت ادعای غنیسازی 84 درصدی و سایتهای ادعایی اعلام نشده در دهه هفتاد را بهانهجویی آشکار غرب میدانند.
علاوه بر این در رویکرد جدید ایران، اراده پاسخ متقابل سیاسی-امنیتی در برابر بازی سیاسی-امنیتی غرب مسألهای رعب آور برای دشمنان ایران تلقی میشود. دوری کشورهای اروپایی از فعالسازی مکانیزم ماشه و همچنین تردید جدی طرف مقابل در کلید زدن این پلن بخوبی نشان میدهد، این کشورها تصاعد بحران در شرایط فعلی جهانی و به خصوص در وضعیت دست و پنجه نرم کردن اروپا با جنگ اوکراین را به نفع خود نمیدانند.
گرچه آنها متوجه این مسأله هستند که پاسخ تهران به رادیکال شدن فضای سیاسی و امنیتی علیه ایران، تدافعی و انفعالی نخواهد بود اما جمع بندی کاملی از افزایش تنشسازی با تهران ندارند و هرگونه نگرانی در این خصوص را برای خود مشروع میدانند. از همین رو سفر رافائل گروسی به تهران و صحبتهای نسبتاً مثبت در گفتوگوهای صورت گرفته را میتوان گام غرب برای جلوگیری از تشدید تنشها دانست که البته تهران نیز از آن استقبال میکند.