رسانه و دوگانه جنگ؛ اینجا «باغ اروپا» نیست
الهام عابدینی
پژوهشگر روایت بینالملل
پارسال در چنین روزهایی روسیه پس از ماهها گمانهزنی و تحلیل که احتمالاً بزودی به اوکراین حمله خواهد کرد، به این کشور لشکرکشی کرد. رنگ آبی و زرد یعنی رنگ پرچم اوکراین به سرعت به ترکیب رنگی پرکاربرد بدل شد و حتی برخی وبسایتها و شرکتهای معروف، لوگوی خود را به رنگ آبی و زرد درآوردند. از نشانگانهای حمایتی در اینستاگرام تا وبسایتهای خدماتی و خبری، همه جا نشانهای از این جنگ و حمایت از اوکراین دیده میشد.
راستش برای مایی که در این منطقه جنگخیز زندگی میکنیم، چنین تصویری غریب است. چند بار دیدیم برجهای مهم دنیا به رنگ پرچم افغانستان، عراق، یمن یا سوریه در بیاید؟ چند بار لوگوی شرکتی به نشانه حمایت از این مردم جنگزده تغییر رنگ داد؟ البته شاید هم برخی بگویند طبیعی است وضع کشور اوکراین برای همسایگان اروپاییاش مهمتر از وضع مردم افغانستان باشد چرا که این جنگ تأثیری مستقیم بر خود آنها هم دارد به همین دلیل واکنشهای جدیتری نشان میدهند. شاید مقصر خود ما هستیم که حداقل به اندازه یک دستبند با طرح پرچم فلسطین یا قرار دادن عکس پرچم این کشورهای جنگزده همسایه در صفحههای مجازی خودمان، صدای آنها نمیشویم.
روسیه جنگی را آغاز کرد که دستکم در رسانه و افکار عمومی از پیش باخته بود. تصویر حضور بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس در پایتخت اوکراین در نخستین روزهای جنگ و بعد از او هم دیگر مقامات غربی، امضای دفتر یادبود و تبدیل شدن این اخبار به تیتر اصلی اخبار روز حاکی از آن است که رسانه میتواند چه نقش مهمی ایفا کند. جنگ و آغازگر جنگ، هر کسی و هر جایی که باشد محکوم است اما موضوعی که در این جنگ به صورت خاص بیش از همه به چشم میآید، نحوه بازنمایی آن در رسانههای جریان اصلی و تأثیر آن بر افکار عمومی است. کدام جنگ را به یاد داریم که اینگونه مطلق در رسانهها پوشش داده شود؟
خود من بارها و بارها درباره معیارهای دوگانه رسانههای غربی نوشتم و انتقاد کردم اما این بار میخواهم بگویم این رفتار رسانهها را مفروض در نظر بگیریم و ببینیم خود ما چه کردهایم؟ رسانههای ما تا چه حد توانستهاند به عنوان مثال به مخاطب بقبولانند که امریکا در 250 سال اخیر تنها 15 سال در جنگ نبوده است که بسیاری از این جنگها اتفاقاً در منطقه ما بوده و امریکا هم آغازگر آن بوده است یا چقدر از جنگافروزیهای ناتو گفتهاند؟
کار دشمن، دشمنی است اما ما چقدر «روایت» ساختیم؟ این «ما» فقط هم مربوط به رسانهها نیست و اتفاقاً بار سنگینتر بر دوش شهروندان و مسئولیت شهروندی است که ممکن است خبرنگار باشد؛ وگرنه لزوماً دستورالعملهای رسانهای از بالا به پایین نمیتواند راه حل باشد.