زبان، هویت و شناسنامه یک ملّت

عفّت امانی
پژوهشگر

ایران‌ گهواره فرهنگ و تمدّنی دیرپا است و ماندگاری این فرهنگ و تمدن حاصل کوشش همه اقوام ایران‌زمین، با زبان‌ها و گویش‌های گوناگون اما خطّ و خاک و پرچمی یکسان است که با زبان مشترک خود آن را گسترش می‌دهند و نگهداری می‌کنند. زبان‌ مادری که با عناوینی چون زبان محلّی، زبان‌های ایرانی نو، گویش و لهجه نیز شناخته می‌شود به دلایلی چون گستردگی روابط و رفت‌وآمدها، مهاجرت، آموزش‌های نوین، گسترشِ رسانه‌ها، سهل‌انگاری دولت‌ها، سخن نگفتن پدران و مادران با فرزندان خود به زبانِ مادری، مرکزگرایی، نداشتنِ ادبیاتِ کهنِ مکتوب و نیز خودسانسوری برخی از گویشوران به‌ سبب رنجش‌های ناشی از تجربه به سخره گرفته شدنِ لهجه ایشان، مثلاً در طنزهای زرد و سبُک تلویزیونی، رو به خاموشی می‌رود. ضروری و مهم می‌نماید که پژوهشگران و سخن‌شناسان در گردآوری و ثبت و بررسی علمی این زبان‌ها بیشتر بکوشند. در کنار این امرِ مهم که وظیفه پژوهشگران است، دانندگان و سخن‌گویانِ هر یک از زبان‌ها و گویش‌های ایرانی وظیفه حفظ و ماندگاری و انتقال آن را از نسلی به نسل دیگر دارند، چراکه حرمت امامزاده با متولّی است و اگر گویشوران هر شهر و منطقه، خود میراث کهن خود را حفظ کنند تا به آیندگان یادگاری دهند هیچ فرد و سازمان و پدیده‌ای را یارای آسیب رساندن به زبان مادری ایشان نیست. بدیهی است که در اماکن رسمی و آموزشی و در جمع و جامعه‌ای چندزبانه، سخن گفتن و شنیدن به زبان مشترک آن اقوام است، اما نهاد خانواده نهادی ماندگار در حفظ و انتقال زبان مادری است. زبانِ مشترک با عناوینی چون زبان رسمی و زبانِ میانجی نیز شناخته می‌شود و در کشور ما این زبان مشترک زبان فارسی است و همه اقوام ایرانی آن را در کنار زبان مادری گرامی می‌دارند و هویت ملّی و فرهنگی و تمدن چندهزارساله ایران را که ساخته همه اقوام ایرانی است می‌شناسانند. بنابراین زبان فارسی منحصر به یک جامعه و قوم خاصی نیست و زبانِ مشترک همه اقوام ایرانی است و همه اقوام ایرانی در شکوه آن نقش داشته‌اند.
شوربختانه زبان‌های محلّی که شمار دانندگان و سخنورانشان، گاه چند تن و گاه بی‌شمار است، با همه داده‌های فرهنگی‌شان و با همه تلاش‌های پژوهشگرانِ دست‌تنهای این حوزه تقریباً رو به فراموشی جدّی می‌رود یا آمیختگی‌شان با دیگر زبان‌ها و گویش‌ها چنان زیاد می‌شود که گاه ویژگی‌های کهن و بکر آنها فراموش ‌می‌شود. شاید زنده نگه داشتن این زبان‌ها به دلایلِ پیش‌گفته و نیز جدّی گرفته نشدنِ زبان مادری هم از سوی مردمِ صاحبِ این زبان‌ها هم از سوی حکومت‌ها سخت دشوار است، اما گردآوری و ثبت آن در گنجینه زبان ضروری است و پژوهشگرانِ این حوزه توش و توان خود را برای این مهم گذاشته‌اند. افزون بر آن در سال‌های اخیر آفرینش آثار ادبی گویشی از محدوده شعرها و ترانه‌های محلی و فهلویاتِ کهن فراتر رفته‌است و امروزه شاهد ساخت فیلم‌های گرچه اندک اما فاخری به زبان‌های محلّی هستیم. همچنین، سرایش شعرهای بلند، نوشتن کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه و داستان بلند. مزایای تولید محتوا به زبان‌های محلّی، افزون بر گرامیداشتِ زبان مادری، فربه کردن پشتوانه‌های زبان فارسی و در کنارِ آن حفظ هویت ملّی و فرهنگی ایران‌زمین است. سودمندی‌های بسیاری در گردآوری و ثبت زبان‌ها و گویش‌های ایرانی و آفرینش به این زبان‌ها است. ضروری است یادآور شوم که زبان، هویت و شناسنامه یک ملّت است، کمتر از پرچم و درفش ملّی و خاک و آب نیست، حفظ هریک از این شناسه‌های ملّی در کنار دیگری ممکن است؛ بنابراین شایسته است که هنگام برنامه‌ریزی برای خرج پول کشور بودجه‌ای ویژه و جداگانه برای گرامیداشت و حفظ و پیشرفت زبان در نظر گرفته شود تا ما پژوهشگرانِ دست‌تنهای شیفته میهن بیشتر بتوانیم خود را وقف آن کنیم.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و بیست و نه
 - شماره هشت هزار و صد و بیست و نه - ۲۶ بهمن ۱۴۰۱