یادداشت

معماری روابط خارجی مبتنی بر نظم جدید جهانی

کمیل نقی پور سردبیر

سفر رئیس‌جمهور به چین، نقطه عطف روابط خارجی دولت سیزدهم به حساب می‌آید. آیت‌الله رئیسی که از ابتدای آغاز به کار دولت، یکی از اولویت‌های خود را به خدمت گرفتن دیپلماسی در جهت تأمین منافع اقتصادی تعیین کرده بود، در سفر به چین همین دستور کار را مدنظر قرار داد به گونه‌ای که پایه اصلی قراردادهایی که در این سفر به امضا می‌رسد در حوزه انرژی و پولی است و قراردادهای دیگر نیز مرتبط با سایر حوزه‌های اقتصادی است.
اما فارغ از مفاد قراردادها، فرامتن این سفر نیز حائز اهمیت است. سفر آیت‌الله رئیسی به چین در حالی صورت می‌گیرد که جمهوری اسلامی سال گذشته به عضویت رسمی سازمان همکاری شانگهای درآمد. سازمان همکاری شانگهای را می‌توان سازمانی اقتصادی در جهت تلاش کشورهای عضو برای بیرون قرارگرفتن از هژمونی اقتصادی امریکا یا تلاش برای تأثیرپذیری کمتر از سیاست‌های اقتصادی-سیاسی این کشور دانست.
هر چند سازمان همکاری شانگهای عمر 27 ساله دارد اما در هیچ دوره‌ای به اندازه دوره پس از جنگ اوکراین اهمیت نداشته است. علت اصلی این است که سازمان همکاری شانگهای بستر و زمینه ائتلاف اقتصادی علیه امریکا را بیش از گذشته فراهم کرده است، بویژه آنکه تحریم‌های اقتصادی گسترده علیه روسیه توسط امریکا و کشورهای غربی و عضویت رسمی ایران در این سازمان به عنوان کشوری که در نوک پیکان تحریم‌های اقتصادی امریکا و اروپا قرار دارد،‌ در یک سال گذشته اتفاق افتاده و درواقع به این سازمان ماهیت ضدتحریمی داده است. به این لیست نام چین را هم اضافه کنید که هرچند همانند ایران و روسیه شامل تحریم‌های امریکا نشده است، اما هر زمان که امریکا بتواند از ابزار اقتصادی مانند تعرفه‌های گمرکی علیه چین هم استفاده می‌کند.
پیامدهای جهانی جنگ اوکراین البته محدود به حوزه اقتصاد نبوده بلکه «سیاست»‌ نیز چه بسا بیش از اقتصاد متأثر از این جنگ شده است، در همین راستا جنگ اوکراین را می‌توان یک نبرد مستقیم جدی علیه ناتو و امریکا بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی به حساب آورد.
 هر چند که کشورهای معدودی به صورت رسمی از روسیه حمایت کردند اما لایه‌های نه‌چندان پنهان این جنگ بیانگر آن است که پشت جبهه‌های نبرد، ائتلاف‌های سیاسی و اقتصادی جدیدی در جهت مقابله با هژمونی امریکا در حال شکل‌گیری است، به گونه‌ای که رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 2 اردیبهشت سال‌جاری در دیدار دانشجویان با اشاره به این جنگ، از شکل‌گیری نظم جدید جهانی بر پایه کاهش قدرت امریکا گفتند:‌ «قضایای جنگ اخیر اوکراین را باید عمیق‌تر و در چهارچوب شکل‌گیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرایندهای پیچیده و دشواری در پی آن شکل خواهد گرفت که در چنین شرایط جدید و پیچیده‌ای وظیفه همه کشورها از جمله جمهوری اسلامی حضور سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در این نظم جدید به‌منظور تأمین منافع و امنیت کشور و به حاشیه نرفتن است.»
در همین راستا می‌توان گفت، جهان مرحله جدیدی را تجربه می‌کند، مرحله‌ای که سنگ‌بنای نظمی که امریکا در رأس هرم آن قرار داشت سست شده و زیربنای نظم امریکایی در جهت زیربنای نظم غیرامریکایی در حال چرخش است.
در چنین برهه‌ای معماری سیاست خارجی کشور باید ناشی از دوراندیشی و آینده‌نگری تحولات سیاسی و البته مبتنی بر منافع ملی بازسازی شود. متأسفانه در دولت گذشته نگاه غلط در سیاست خارجی باعث شد،‌ پیکره روابط خارجی ایران و به تبع آن دیپلماسی اقتصادی و در یک کلام منافع ملی کشور آسیب جدی ببیند.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت قبل پس از هشت سال سکانداری وزارت امور خارجه، در آخرین گزارش سه ماهه وزارت امور خارجه درخصوص برجام که به معنای توصیه‌نامه و وصیتنامه وی به حساب می‌آمد، اعتراف تکان‌دهنده‌ و البته تلخی در این باره کرد:‌ «با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود رنجاندیم؛ اتفاقی که اگر نمی‌افتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان می‌کردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه می‌شدیم.»
به بیان بهتر می‌توان گفت، آیت‌الله رئیسی علاوه بر آنکه ویرانه‌ای در اقتصاد و فرهنگ و اجتماع تحویل گرفته بود،‌ در سیاست خارجی نیز با همین وضعیت مواجه بود. ساختمان روابط خارجی ایران تبدیل به ویرانه‌ای شده بود که نیاز به ترمیم جدی داشت، آن هم در برهه‌ای که تحولات جهانی بویژه پس از جنگ اوکراین این خطر را برای جمهوری اسلامی به وجود آورده بود که نه تنها قدرت ذاتی خود را در سیاست خارجی از دست بدهد بلکه به یک کشور حاشیه‌ای تبدیل شود.  در چنین شرایطی با روی کار آمدن دولت سیزدهم،‌ اولویت در سیاست خارجی به همسایگان و کشورهای همسو در مقابله با امریکا تعلق گرفت، موضوعاتی مانند عضویت در سازمان همکاری شانگهای که از دستور کار خارج شده بود به صدر برنامه‌ها آمد، پالس‌های اعتمادزا رد و بدل و دیدارهای دیپلماتیک بسرعت تبدیل به تفاهمنامه و قرارداد شد.  سفر رئیس‌جمهور به چین هم در همین بستر قابل تحلیل است، هرچند ظاهر و روبنای این سفر مسائل اقتصادی است که منافع آن بزودی قابل مشاهده خواهد بود، اما زیربنای این سفر بازسازی و نوسازی روابط خارجی بشدت آسیب‌خورده ایران در دهه 90 بوده است. در نتیجه رویکرد جدید دولت جمهوری اسلامی می‌توان گفت که ایران علاوه بر تثبیت قدرت منطقه‌ای،‌ سعی در هم‌افزایی با کشورهای مخالف امریکا در جهت نقش‌آفرینی فرامنطقه‌ای و همچنین تأمین منافع حداکثری کشور خود دارد.
خبرگزاری بلومبرگ در مقاله‌ای که 12 شهریورماه 1401 منتشر کرده با اشاره به همکاری‌های جدید ایران و چین و روسیه،‌ به این موضوع، این گونه اشاره می‌کند:‌ هر سه قدرت درصدد حفظ و محافظت از سیستم‌های سیاسی غیرلیبرال هستند، امریکا را از همسایگی جغرافیایی‌شان بیرون می‌رانند و نظم پس از جنگ سرد را که تحت سلطه واشنگتن است، پس می‌زنند. در حالی که مسکو، تهران و پکن مشتاق به جنگیدن در نبردهای یکدیگر نیستند، اما مطمئناً متوجه این مسأله هستند، زمانی که پای به چالش کشیدن یک ابرقدرت به میان می‌آید، در شمار نیروها، قدرت خاصی وجود دارد و می‌توانند قدرت امریکا را در چندین جبهه به طور همزمان تحت فشار قرار دهند.