تهران، چند درجه ریشتر؟
احسان مفیدیکیا
منتقد
پیروز کلانتری حرف آخر را همان اول فیلم میزند: «زلزله به این زودی در تهران جدی گرفته نخواهد شد، چون زلزله حی و حاضر و جدیتر همین تهران است!» و بعد طی کمتر از نیم ساعت، آنطور که از یک مستندساز خلاق انتظار میرود، مسأله زلزله احتمالی تهران و پیامدهای آن را موشکافی کرده و هشدارش را بلند و رسا اعلام میکند، بلکه گوش شنوایی پیدا شود و چارهای بیندیشد.
کلانتری از کوچههای تنگ و ترش خیابان هاشمی و حجرههای بازار تا برجهای در حال احداث الهیه را نشانمان میدهد و به تفصیل از گسلهای مشا و شمال تا ری و کهریزک را جانمایی میکند و البته 60 گسل فرعی دیگر را گوشزد میکند که در صورت فعالیت گسل اصلی هر کدام یک خطر بالقوه خواهند بود. او با نشان دادن آرشیوی از ویرانی زلزله در شهرها و کشورهای دیگر، از همین بم خودمان تا کوبه در ژاپن سعی دارد مخاطب را بترساند و البته خودش هم میداند و میگوید: «ترساندن مردم که کاری ندارد، اما این ترس به چه کار میآید اگر آنها ندانند که در برابر زلزله چه باید بکنند.»
اگر بپرسید که از وظایف اصلی فیلم مستند و مستندساز چیست، قطعاً یکی آگاهیبخشی در مورد خطراتی است که جامعه را تهدید میکند و در مورد زلزله ما هر از چندی این خطرِ نزدیک را با تمام وجود درک میکنیم اما کمی زمان که میگذرد، غم حادثه فراموشمان میشود و در روزمرگی غرق میشویم و یادمان میرود که خانههایمان را روی گسل بنا کردهایم.
مستندساز به مسائل جور دیگری نگاه میکند، نگاهی فراسطحی و از زوایایی که کمتر به آنها پرداخته شده، او میرود ته و توی داستان را درمیآورد و مثلاً راه حل میدهد که «همین موتور سیکلتهایی که الان موی دماغمان هستند، اگر زلزله رخ دهد بهترین وسیله حمل و نقل خواهند بود، چنانکه ایتالیا پس از زلزله کوبه فقط موتور سیکلت به ژاپن اهدا کرد.» برای مستندساز گورستانهای فردای زلزله سؤال است که چه باید کنیم تا هم برای زندهها دردسرساز نشود و هم حرمت درگذشتگانمان محفوظ بماند. گویی مستندساز هم مثل آن زلزله احتمالی است، از آن حیث که آینهگردانی میکند و نادیدهها را نشان ما و آنهایی که باید ببینند میدهد.
از سال 1385 که پیروز کلانتری مستند «تهران، چند درجه ریشتر؟» را ساخت بیش از 15 سال میگذرد، وضع تهران امروز به نسبت وخیمتر است و کلانشهرهای دیگری هم به همان معضلات دچار شدهاند. مردم نیز گرفتارتر از آن به نظر میرسند که بیشتر از یکی دو روز به اخبار زلزلههایی که مدام در اطرافشان رخ میدهد واکنش نشان دهند، اما آن روز موعود بالاخره فراخواهد رسید و در آن لحظات جانکاه فقط آگاهی نهادینه شده است که به کار میآید، همان دانشی که در این روزهای پیش از بحران وقت اندوختن آن است، همان مهارتهایی که باید با دیدن همین مستندها دستگیر روز خطرمان باشد.