باید آسیب‌شناسی کنیم

 

رضا شعبانی
روزنامه‌نگار
تقریباً ادبیات هر کشوری با آثار حماسی یا جنگ شروع شده است. جنگ‌ها ادبیات و هنر دارند و کشورهایی که سایه هواپیماها را بر پشت‌بام خانه و کشتزارها‌یشان دیدند، بعد از جنگ شروع می‌کنند به نوشتن از این واقعه بزرگ. در جنگ، پای انسان در میان است؛ برای همین ادبیات همدمی جز انسان ندارد. جنگ‌های دفاعی، مثل جنگی که داشتیم، ذاتش مردمی است و مردم عادی وارد جنگ می‌شوند و آن‌طور که می‌توانند دفاع می‌کنند. سپس قلم و کاغذ برمی‌دارند و آنچه دیده‌اند و در آن بوده‌اند و از آنچه بر آنها گذشته، می‌نویسند. بعضی‌ها خوب می‌نویسند و بعضی‌ها شاید خوب ننویسند؛ ولی به هر شکل، این ادبیات را مردم به وجود می‌آورند. ادبیات جنگ در همه‌جای دنیا یک ادبیات انسانی است و در هر کشور رنگ‌وبوی خودش را دارد. این ادبیات در همه جهان بوده است و نویسندگان بزرگی داشته که خودشان در جنگ‌ها بوده‌اند و بعد حتی نوبل ادبیات گرفتند. در واقع، وقتی هر جنگی شروع می‌شود، سرباز و قهرمانش را پیدا می‌کند و وقتی تمام می‌شود، نویسنده‌اش را. هر سربازی تبدیل می‌شود به یک نویسنده. کم‌بودن پژوهش‌های قوی، استقلال و آزادی کامل نداشتن نویسندگان این حوزه، حضورنداشتن نویسندگان ادبیات پایداری بر مسند برخی نهادهای مرتبط و نبود کتب نقد محکم و باارزش، از جمله دلایلی است که باعث شده آثار ترجمه‌شده ما در ادبیات پایداری محدود باشد. برای نمونه، کتاب سفر به گرای ۲۷۰ درجه از احمد دهقان در دهه ۸۰، به‌عنوان اولین رمان جنگی ایرانی در امریکا ترجمه و منتشر شد؛ در حالی که تا آن موقع، بیش از چهل کتاب درباره جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از نگاه عراقی‌ها به زبان انگلیسی در امریکا منتشر شده بود. البته جنس ادبیات از کلمه است و برای اینکه به زبان‌های دیگر تبدیل شود، کمی طول می‌کشد؛ اما این مسأله تا اندازه‌‌ای مؤثر است و باید بقیه مؤلفه‌ها نیز ارزیابی شوند. ما هنوز در ابتدای راه ادبیات پایداری هستیم و جا دارد هنوز هم کارهایی با کیفیت بهتر برای جهانی‌شدن تولید کنیم. این موضوع که ادبیات جنگ در کشورهای مختلف ترجمه می‌شود، مثل زمانی که ما ادبیات جنگ روسیه و آلمان و لهستان را می‌خواندیم، دلیلی دارد. دلیل عمده‌اش این است که دنیا می‌خواهد ببیند انسان‌هایی از جنس خودشان چگونه جنگ را تحمل می‌کردند.
بهترین راه برای گسترش ادبیات پایداری و شناساندن آن به جهان، به‌واسطه ترجمه و انتقال مفاهیم است. به همین دلیل، بررسی بازتاب و بازخورد ادبیات پایداری یک جامعه در جامعه مقصد بسیار اهمیت دارد. دانستن این موضوع که آیا مترجم به‌درستی مفاهیم پایداری را انتقال داده یا فقط به انتقال کلمات بسنده کرده است و اینکه توانسته اصول فکری نویسنده را همان گونه که در جامعه مبدأ ملموس است، در جامعه مقصد نیز فراهم کند، فقط با بررسی ترجمه این آثار حاصل می‌شود. امروزه با تأثیر ترجمه در فرهنگ و ادبیات مقصد، بررسی راهکار ترجمه و چگونگی انتقال مفاهیم بسیار ضروری است، اما در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که آیا مترجم می‌تواند مؤلفه‌های پایداری را انتقال دهد؟ معیار او برای این مفهوم چیست؟ قالب شخصیت‌های آثار ما تک‌بعدی، دوبعدی یا محدود هستند و از جهان‌نگری و شخصیت جامع برخوردار نیستند؛ در حالی که نقش‌آفرینان دفاع مقدس، بخصوص شهدا، در عمل شخصیت‌هایی جامع و کامل و بزرگ بودند و این بزرگی و جامعیت در آینه ادبیات، به‌دقت و درستی منعکس نشده است. وقتی انسان را دقیق نشناسند و ابعاد و ساحات وجودی او را پوشش ندهند، در ترجمه ضعف به وجود می‌آید و قادر به ارتباط‌ گیری با دیگر انسان‌ها از فرهنگ‌ها و زبان‌های دیگر نخواهند بود. برای عرضه ادبیات جنگ به دنیا باید به سازمان‌دهی مبحث ترجمه بپردازیم. برای ترجمه باید سرزمین و فرهنگ و زبان کشورهای مقصد را بشناسیم. باید مترجمانی بپرورانیم که با نیات معنوی و عاشقانه کار ترجمه را پیش ببرند و برایشان ترجمه صرفاً در حد کار و تکلیف نباشد. باید به کاری که می‌کنند، باور داشته باشند و تأثیرگذاری آن کار برای آن‌ها مهم باشد. از طرفی، همه آثار ظرفیت ترجمه ندارند. باید شناسایی شوند؛ چون بعضی از آثار، مخاطب عام انسانی را مدنظر نداشته‌اند و فقط برای جغرافیای زیستی ایران و انسان ایرانی نوشته شده‌اند. مشکلات صنعت نشر، غیرحرفه‌ای‌بودن و نداشتن تجربه‌های جنگی اکثر نویسندگان، ضعف در حوزه پژوهش و نقد ادبی و ویراستاری حرفه‌ای، دولتی‌شدن ادبیات جنگ و سفار‌شی‌نویسی، یکنواختی در سبک، غلبه محتوا بر فرم، خلاق‌نبودن و گرته‌برداری از آثار مختلف داخلی و خارجی از دیگر دلایلی است که می‌شود آنها را در صادر نکردن ادبیات جنگ به دنیا مثمر دانست؛ به‌طوری که از سال 1368 تاکنون، بیش از پانزده‌هزار عنوان کتاب در زمینه دفاع مقدس به نگارش درآمده است؛ اما کتب ترجمه‌شده به 300 عنوان هم نمی‌رسد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و نه
 - شماره هشت هزار و یکصد و نه - ۰۱ بهمن ۱۴۰۱