«ایران» دو قسمت اول سریال «سقوط» را بررسی می‌کند

از عشق تا داعش

نمایش سریال «سقوط» یکی از جدیدترین آثار در شبکه نمایش خانگی از هفته گذشته آغاز شد اما از همان ابتدا به طور پیوسته روی دست‌انداز حواشی قرار گرفت. اولین حاشیه، مسأله عدم صدور مجوز نمایش این سریال بود که توسط مسئولان مختلف ساترا در چند مصاحبه اعلام شد. پنجشنبه گذشته هم ساترا با انتشار بیانیه‌ای بر این امر صحه گذاشت و بر اساس این اعلام، سه اثر «سقوط»، «بی‌گناه» و «پدرخوانده» فاقد مجوز خوانده شدند،اما نکته این جا بود که معاون کاربران و تنظیم‌گری اجتماعی ساترا هفدهم دی‌ماه در گفت‌وگو با ایرنا اذعان داشت: «تهیه‌کننده سریال «سقوط» و پلتفرم فیلیمو حدود دو یا سه هفته قبل درخواست صدور مجوز خود را برای نمایش سریال ثبت کرده بودند که تا کنون اعضای این شورا به جمع‌بندی برای صدور مجوز انتشار در خصوص این سریال نرسیده‌اند».
ساترا، بیانیه می‌دهد که مجوز نداده است!
با این همه حالا انتشار این سریال به قسمت دوم رسیده و این مسأله نشان می‌دهد ، نه تنها ابهام زیادی در چرایی عدم صدور مجوز برای این سریال ناظر به محتوای آن وجود دارد بلکه «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر» هم در صدور یا عدم صدور مجوز در نقطه عجیبی قرار گرفته است. ساترا طبق گفته مدیران این سازمان از سال گذشته مسئولیت صدور مجوز هم برای پلتفرم‌های نمایش درخواستی (VOD) و هم محتوای آثار آنها را بر عهده گرفته است.حالا معلوم نیست چرا به جای اقدام قانونی علیه آثار فاقد مجوز به صدور بیانیه اکتفا می‌کند. تا پیش از این به نظر می‌رسید که جدال چندجانبه میان صدا و سیما، وزارت فرهنگ، VODها و ساترا با قانونی روشن به اتمام رسیده اما با شرایط موجود به نظر می‌رسد که هنوز جای خالی یک قانون کارآمد برای عبور از سردرگمی که بزودی مسائل بیشتری ایجاد می کند، خالی است.گذشته از تمام اینها عبور از قسمت دوم مینی‌سریال «سقوط» سؤالات و ابهامات درباره علت عدم صدور مجوز برای این اثر را دوچندان کرد، سریالی که به ماجرای پیوستن یک شهروند ایرانی به داعش در سال 96 می‌پردازد و مخاطب خود را با فراز و نشیب‌های زنی ایرانی در میان داعشی‌ها همراه می‌کند، می‌توانست اثری جذاب و پرمخاطب باشد که بدون حاشیه با مخاطب خود ارتباط بگیرد.
تعلیق‌های غافلگیرکننده، شخصیت‌پردازی مسبوق به سابقه
سریالی که با ترکیبی از شخصیت‌پردازی نزدیک به فیلم «شبی که ماه کامل شد» تلاش می‌کند تبعات پیوستن یک مرد به داعش برای زنان و خانواده او را که همواره به نوعی وطن را به ذهن مخاطب متبادر می‌کنند، پیش چشم مخاطب بنشاند و این بافت تلخ و اثرگذار را در ذهن مخاطب حک کند.
سجاد پهلوان‌زاده که او را با تدوین آثار محمدحسین مهدویان می‌شناختیم، حالا در مقام کارگردان، سریالی عرضه کرده که قابل قبول در عرصه فیلمنامه، ضعیف در سطح کارگردانی و متوسط در بازی‌ها از آب درآمده است، سریالی که مهدویان نه تنها در سبک کارگردانی آن اثرگذار بوده بلکه نام او به عنوان مشاور کارگردان هم در تیتراژ به چشم می‌خورد و البته تیم مشترکی با آثار او در عرصه تولید، سریال پهلوان‌زاده را همراهی می‌کنند.
نقطه قوت این سریال را باید فیلمنامه آن دانست که توسط اعظم بهروز به نگارش درآمده است. بهروز پیش از این سریال «جاده چالوس» را برای تلویزیون به کارگردانی احمد معظمی نوشته بود اما حالا به نظر می‌رسد با به کارگیری نقاط عطف متعدد و تعلیق و کشمکش، در کارنامه خود، گام بلندی برداشته است. شخصیت‌پردازی‌های نسبتاً قابل قبول و موقعیت‌های داستانی باورپذیر، مهارت فنی نویسنده برای اثر دوم خود و بن‌مایه‌های اصلی داستان، استناد ماجرای فیلمنامه به واقعیت‌های تلخ یک دهه گذشته را تأیید می‌کنند.
نقشی که برای فرخ‌نژاد خطرناک‌تر است تا برای مخاطب!
«سقوط» در آخرین حاشیه‌اش با ماجرای باورنکردنی دیگری هم مواجه شد. حمید فرخ‌نژاد، اواخر آذرماه از کشور خارج شد تا یکی از سلبریتی‌های انگشت‌شماری باشد که در پی اغتشاش‌های اخیر داخلی، پناهندگی به دولت دشمنان ایران را به ماندن در کنار مردم ترجیح دهد. جالب اینکه او درست پس از اتمام این پروسه تولید همین سریال و دریافت حقوقش، ایران را ترک کرد و بسیاری این اقدام او را مبتنی بر بداخلاقی فرهنگی و سیاسی دانستند.
فرخ‌نژاد در سریال «سقوط» نقش نیروی ارشد امنیتی را بازی می‌کند، نقشی که پیش از این هم بارها برعهده داشته و خصوصاً با نقش «هوشنگ» یا همان «شهاب 8» در فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» و نقش «مرتضی» در فیلم «لاتاری» در هیأت این کاراکتر، در خاطر مخاطبان حک شده است. او اما به‌رغم علاقه‌اش به پذیرش این نقش‌ها در واقعیت رویه‌ای کاملاً معکوس را برگزید.شاید مهم‌ترین ریسک سریال سقوط در اخذ مجوز هم همین موضوع بوده باشد، اتفاقی که برخلاف تصور مدیران، اتفاقاً هم برای سریال و هم در نسبت با بازیگر آن نقطه ضعف محسوب نمی‌شود. حالا برای مخاطبان، مانند دیگر نقش‌های او، صرفاً داستان می‌ماند و یک قهرمان و نهایتاً طعم تلخ دوگانگی رفتاری بازیگری که می‌توانست به نقش‌هایش نزدیک‌تر باشد. دست‌کم حالا ثبت این نقش‌ها در کارنامه حمید فرخ‌نژاد برای او در آغوش دشمنان ایران، خطرات بیشتری خواهد داشت تا برای مخاطبانی که بزودی از بازیگرها عبورمی کنند و شخصیت و داستان را به ذهن خواهند سپرد.