برای ایران

مینا گودرزی
شاعر

هفت قل هوالله به میون، ماشاءالله،
قد کشیدی رفتی اون بالا بالا
 
بلند شدی از توی خاکسترا
چه گرد و خاکی کردی توی دنیا
 
یادت که هست کوچیک بودیم مثل چی
خاک می‌خورد اون روزا غرور ملی
 
اَجنبیا اسب میدوئوندن آسون
شاه کیش و مات بود توی بازیاشون
 
آخرشم یه کله سرنگون شد
با روسیاهی رفت و تون‌به‌تون شد
 
یکی اومد وطن تو کوله‌بارش
نه شرقی و نه غربی بود شعارش
 
با اجنبی‌پرستا چپ بود امام
براندازم فقط خودش والسلام
 
شیشه عمر دیوو خوب شکوندش
هرچی یو‌اس‌آ زده بود پروندش
 
اینه براندازی که زورکی نیست
حساب شده‌ست و الابختکی نیست
 
وقتی که شد چرخ شاهنشا پنچر
باد شد یهو صدام یزید کافر
بُمبا اگه کرکسای جنگی بود
کاغذا هم کفتر دلتنگی‌ بود
 
سلام از یه عاشق دیوونه
«این نامه رو لیلا فقط بخونه»
 
رو لب لیلی خنده لونه می‌کرد
سین سلام زلفاشو شونه می‌کرد
 
عاشقائن که غرقِ تو خون میشن
جزیره‌ها اینجوری مجنون میشن
 
آخ چی‌چی بود اون شربت شهادت
صفش می‌رفت همیشه تا خود خط
 
دستکاری شد واسش شناسنامه‌ها
سبیل‌کاری شد صورتا این هوا...
 
نشون دادن ایرونی دسته‌بیل نیست
مردونگی به هیکل و سبیل نیست
 
هرکی به ما نگاه چپ‌چپ کنه
حقشه پنچر بشه و چپ کنه
 
خطاب به قلدرای اونور آب:
تازه قولنج شکونده این انقلاب
 
صدام و شاه‌تون که دست‌گرمی بود
گنده‌تراتونم ندارن وجود
 
ما مرد میدونیم، ما خود شیریم
تا فتح قدس آروم نمی‌گیگیریم
 
سربازای خمینی کبیریم
هی زنده‌تر می‌شیم مگه می‌میریم؟
 
تهش بگم باکی نداریم اصلاً،
ساندیسا شربت شهادت بشن