در حافظه موقت ذخیره شد...
سرقت برای دروازه بانی در تیم فوتبال
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اوایل بهمن سال گذشته مردی در تماس با پلیس از سرقت یک و نیم میلیاردی از خانهاش خبر داد. بررسیهای مأموران نشان میداد که سارقان با تخریب در ورودی، وارد شده و نقشهشان را اجرا کردهاند.تحقیقات برای شناسایی سارقان آغاز و در ادامه کارآگاهان با سرقتهای مشابه دیگری مواجه شدند. در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقتها، مشخص شد دو مرد جوان در حالی که صورتهایشان را با نقاب پوشانده بودند از خودروی سمند پیاده شده و بعد از اجرای نقشه سرقت دوباره سوار بر خودرو از محل متواری شدهاند.شماره پلاک خودروی سمند استعلام شد و با به دست آمدن هویت مالک خودرو، مأموران سراغ مرد جوان رفتند. صاحب خودروی سمند در تحقیقات گفت: راننده آژانس هستم و چند بار دو مرد جوان برای اجاره خودرو به آژانس مراجعه کردند. طبق خواسته آنها به محلهایی که میخواستند میرفتیم و آنها از خودرو پیاده شده و بعد از دقایقی برمیگشتند. از ماجرای سرقتهای آنها بیخبرم.
در ادامه تحقیقات اظهارات راننده سمند مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد. با این احتمال که سارقان برای کرایه خودرو باز هم به آژانس مراجعه خواهند کرد آموزشهای لازم به راننده جوان داده شد. زمانی که دو مرد جوان برای گرفتن خودروی اجارهای به آژانس مراجعه کردند، مأموران متهمان را دستگیر کردند. با دستگیری دو متهم اصلی باند، همدستان آنها نیز دستگیر و در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شدند.
گفتوگو با یکی از سارقان
25 سال دارد و عاشق فوتبال است، به حدی که تصمیم گرفت برای رسیدن به علاقهاش نه تنها خلاف بلکه 5 میلیارد تومان هم پرداخت کند.
با اعضای باند چطور آشنا شدی؟
با سرکرده اصلی باند در زندان همسلولی بودم. اینطوری نگاه نکنید من ورزشکار بودم و به خاطر ناکامی در آرزویم به اینجا رسیدم.
چه آرزویی داشتی؟
من حاضر بودم تمام زندگیام را بدهم تا دروازهبان فوتبال شوم، اما پدرم مخالف بود و اجازه نداد دنبال این خواسته بروم. من هم که در این ماجرا شکست خورده بودم، به راه خلاف رفتم. اوایل زورگیری و جیببری میکردم، چندین بار هم به زندان افتادم. آخرین بار، امیر همسلولیام بود و زمانی که از ماجرای علاقه و عشقم با خبر شد، راهحلی را پیشنهاد کرد.
چه راهحلی؟
امیر میگفت دوستی دارد که دلال فوتبال است و میتواند مرا به آرزویم برساند. حتی میگفت دوستش به قدری قدرت دارد که میتواند مرا به تیمهای مطرحی مثل پرسپولیس و استقلال و حتی تیم ملی ببرد. بعد از آزادی سراغ دوست امیر رفتیم و او برای این کار از من 5 میلیارد تومان خواست. من که این پول را نداشتم قرار شد از خانهها طلا و دلار سرقت کنم و پولهایی را که از این راه به دست میآید جمع کنم و به دلال بدهم. از پیشنهاد او استقبال کردم و با امیر باند سرقت 5 نفره تشکیل دادیم.
من و امیر شدیم سردسته این باند و هر چقدر سهمم از سرقتها به دست میآمد به امیر میدادم که به دلال فوتبال بدهد تا بتوانم وارد تیم شوم. اما وقتی دستگیر شدم فهمیدم تیم فوتبالی در کار نبوده و این ترفند امیر بود که با این شیوه مرا سرکیسه کند و سهمم را از سرقتها بگیرد.