انتخاب‌های سرنوشت‌ساز در طلیعه سال نو!

کارخانه اسلحه‌سازی رو پشت‌بام

پرهام رادمنش
دانش آموز پایه دهم


داوودداله برای خودش یک کارخانه اسلحه‌سازی برپا کرده. او داله جمع می‌کند. روی پشت بام خانه‌شان یک جعبه پرازداله‌های مختلف دارد. برای همین به او می‌گویند داوودداله. داله دو تا شاخه به هم چسبیده است عینهو حرف دال که ازش تیروکمان سنگی درست می‌کنند. او برای تمامی داله‌هایش اسم گذاشته. داله کشکرک، داله لیلا، داله مرگ و... .
البته برای ساخت تیر و کمان سنگی فقط داله کافی نیست. کش هم لازم است. این کش می‌تواند تکه‌ای از دستکش بنایی پدر داوودداله باشد، یا تکه‌ای از دستکش ظرفشویی مادرش یا حتی دستکش ظرفشویی مامان لیلا. لیلا خواهر امید است. امید هم رفیق صمیمی داوودداله است. داوودداله لیلا را دوست دارد. اما اودریک انتخاب دشوار مردد مانده است. باید از بین داله لیلا و داله مرگ یکی را برای ساخت تیروکمان انتخاب کند. داله مرگی که وقتی آن را از درخت چنار برید با آن هواپیمای در آسمان را نشانه گرفت و داله لیلایی که او را ناموس خود می‌دانست رها کرد. و همیشه این انتخاب‌ها هستند که سرنوشت را رقم می‌زنند.
 او سرانجام دل را به دریا می‌زند و روی داله مرگ دست می‌گذارد. دستکش‌های بنایی پدرش را خرج داله می‌کند وبا تیروکمانی که می‌سازد محله را به آتش می‌کشد. حتی از خیر یک گنجشک نشسته روی درخت و یک شیشه سالم خانه‌های مخروبه هم نمی‌گذرد. او با داله مرگ در محله‌شان پادشاهی می‌کند. کشور، درگیر جنگ با رژیم بعث است و داوودداله درگیر جنگ با گنجشک‌ها و بطری‌های شیشه‌ای.
اگر جذب شخصیت پرشوروحرارت داوودداله شده‌اید و می‌خواهید با او و احوالاتش بیشتر آشنا شده و همچنین از سرنوشت لیلا و برادرش امید باخبر شوید، خواندن کتاب «کارخانه اسلحه سازی داوود داله» نوشته آقای «محمدرضا شرفی خبوشان» را به شما پیشنهاد می‌کنم.