زلزله بم؛ بازخوانی یک آزمون جمعی

سید ضیاء هاشمی
معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور


زلزله ویرانگر بم در پنجم دی‌ماه ۱۳۸۲ نه تنها یک فاجعه طبیعی مصیبت‌بار، بلکه «لحظه‌ای آشکارساز» در تاریخ اجتماعی ایران است؛ لحظه‌ای که ظرفیت‌ها و چالش‌های جامعه، میزان اعتماد اجتماعی و کیفیت پیوند میان مردم و نهادها را به‌طور عینی نمایان کرد. بازخوانی این تجربه در بیست و دومین سالگرد آن نه فقط یادآوری یک اندوه مشترک ملی، بلکه فرصتی برای اندیشیدن به وضعیت کنونی جامعه ایران و نحوه مواجهه‌اش با بحران‌های احتمالی آینده است.
 آنچه در این حوزه می تواند شرایط اجتماعی کشور را بعد از ۲۲ سال به خوبی به تصویر بکشد، توجه به موضوع سرمایه اجتماعی و فراز و فرود آن در جامعه ایران است. سرمایه اجتماعی مجموعه‌ای مرکب از آگاهی، اعتماد متقابل، هنجارهای همکاری و شبکه‌های ارتباطی است که امکان کنش جمعی مؤثرتر را فراهم می‌کند. جامعه‌شناس شهیر «رابرت پاتنام» میان دو نوع «سرمایه اجتماعی» تمایز قائل می‌شود: سرمایه اجتماعی «پیونددهنده» که همبستگی درون‌گروهی را تقویت می‌کند و سرمایه اجتماعی «پل‌ساز» که میان گروه‌ها، طبقات و نهادهای مختلف جامعه ارتباط برقرار می‌سازد.
زلزله بم به‌روشنی نشان داد که جامعه ایران در آن مقطع زمانی از هر دو نوع سرمایه اجتماعی در سطح بالایی برخوردار بوده است. در روزها و هفته‌های پس از زلزله، موج گسترده‌ای از همدلی ملی، مشارکت داوطلبانه، کمک‌های مردمی و حضور نیروهای امدادی خودجوش به راه افتاد. این واکنش جمعی مصداق بارز فعال شدن سرمایه اجتماعی پل‌ساز بود؛ سرمایه‌ای که فراتر از مرزهای قومی، طبقاتی و جغرافیایی عمل و حس «ما بودن» را در مقیاس ملی تقویت کرد. در عین حال شبکه‌های محلی، خانوادگی و خویشاوندی نیز نقش مهمی در امدادرسانی اولیه داشتند که نشان‌دهنده قدرت سرمایه اجتماعی پیونددهنده در سطح خرد و محلی است.
با وجود این سرمایه اجتماعی به عنوان یک سرمایه مشترک میان شهروندان و اجزای مختلف جامعه، پدیده‌ای آسیب‌پذیر است و چنانچه نهادینه نشود، قهراً در معرض فرسایش قرار می‌گیرد. تجربه بم نشان داد که اگرچه همبستگی اجتماعی در مرحله امداد بسیار بالا بود، اما در مرحله بازسازی، این سرمایه به‌درستی سازماندهی و پایدار نشد. ضعف نهادهای واسط، فقدان مشارکت واقعی مردم بومی در تصمیم‌گیری‌ها و تمرکز بیش از حد بر بازسازی کالبدی، موجب شد سرمایه اجتماعی ایجادشده نتواند به بازسازی اجتماعی پایدار بینجامد.
زلزله بم همچنین پرده از مخاطرات نابرابری‌های اجتماعی برداشت. بیشترین قربانیان زلزله از میان اقشار کم‌درآمد و ساکنان خانه‌های ناایمن بودند؛ واقعیتی که نشان می‌دهد بلایای طبیعی هرچند همگانی به نظر می‌رسند، اما پیامدهایشان به‌شدت طبقاتی است. از نظر پاتنام جوامعی که سرمایه اجتماعی ضعیف‌تری دارند، معمولاً با نابرابری‌های ساختاری عمیق‌تری مواجه‌اند و همین امر تاب‌آوری آنها را در برابر بحران کاهش می‌دهد.
یکی از عمیق‌ترین پیامدهای اجتماعی زلزله، فروریختن شبکه‌های پیوند و اعتماد محلی در بم بود. محروم شدن جامعه از بخش قابل توجهی از جمعیت، از جمله معلمان، پزشکان و نخبگان محلی، به تضعیف سرمایه اجتماعی پیونددهنده انجامید. این امر به چالش هویت محلی، احساس تنهایی جمعی و گسست نسلی دامن زد؛ مسأله‌ای که حتی سال‌ها پس از بازسازی فیزیکی شهر نیز ادامه یافت و نشان داد بازسازی بدون احیای شبکه‌های اجتماعی ناقص خواهد بود.
اکنون ۲۲ سال پس از زلزله بم، جامعه ایران در شرایط اجتماعی متفاوتی قرار دارد. سطح آگاهی عمومی افزایش یافته و تجربه‌های متعددی از بحران‌های طبیعی و انسانی انباشته شده است، اما در عین حال فرسایش اعتماد عمومی، تضعیف نهادهای مدنی و گسترش احساس نااطمینانی نیز دیده می‌شود. پرسش اساسی کنونی این است که اگر احتمالاً امروز فاجعه‌ای در مقیاس زلزله بم رخ دهد، آیا همان سطح از همبستگی اجتماعی تکرار خواهد شد؟ 
پاسخ به این پرسش در منطق نظری جامعه‌شناسی دوگانه است؛ از یک سو شواهد نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی پیونددهنده در سطح محلی و خانوادگی همچنان در جامعه ایران فعال و قوی است. مردم در لحظات بحرانی باز هم به میدان می‌آیند و کنش‌های داوطلبانه شکل می‌گیرد. از سوی دیگر سرمایه اجتماعی پل‌ساز- یعنی اعتماد میان مردم، نهادها و گروه‌های مختلف- با چالش‌های متعددی مواجه شده است. این وضعیت چه بسا تداوم و اثربخشی همبستگی اولیه را به مخاطره انداخته است.
زلزله بم به درستی نشان داد تاب‌آوری اجتماعی صرفاً محصول احساسات لحظه‌ای نیست، بلکه نتیجه سرمایه اجتماعی‌است که در طول زمان شکل گرفته و متکی بر اعتماد، مشارکت و نهادهای واسط است. اگر سرمایه اجتماعی تقویت شود، جامعه حتی در شرایط دشوار نیز می‌تواند در برابر بحران‌ها واکنش مؤثر و سازنده نشان دهد. اما اگر این سرمایه ارزشمند و مهم به فرسایش گراید، همبستگی جمعی به واکنشی کوتاه‌مدت و ناپایدار تقلیل خواهد یافت.
تجربه تلخ زلزله بم به ما یادآوری می‌کند که فاجعه‌های طبیعی، آزمون‌هایی اجتماعی هم هستند. نحوه مواجهه جامعه ایران با چنین بحران‌هایی نه فقط به گسل‌های زمین‌شناختی، بلکه به وضعیت سرمایه اجتماعی، میزان اعتماد عمومی و کیفیت پیوند میان جامعه و نهادهای رسمی بستگی دارد. بازخوانی این تجربه در سالگرد آن، دعوتی است به بازسازی اجتماعی پیش از آن‌که حادثه‌ای دیگر ما را غافلگیر کند یا دوباره در معرض آزمونی سخت قرار دهد.